🔰 #داستان_های_آموزنده
👌 #انس_با_مجلس_عزای_امام_حسین_علیه_السلام
🔳 مرحوم حاج اسماعیل دولابی میفرمود: در اوایل جوانی گریهام زیاد شده بود. یک وقتی دیدم در مجلس عزای امام حسین علیه السلام که وارد میشوم، دید چشمم خیلی قشنگ و زیبا میشود. اول کار با خودم میگفتم: چرا اینجا این قدر نورانی است؟ نگو که چون من برای امام حسین علیه السلام غصه دار بودم، آن سیاهیها که در اتاق زده بودند، از ایستادن من خوشحال میشدند. این را خدا به من نشان داد. دیدم سیاهی دور تکیه، یک هم قد که میبیند خوشحال میشود. آن وقت کیفم گل میکرد و به دیوار تکیه سر میگذاشتم. به سیاهیها تکیه میدادم و خستگی راه و چاهم در میآمد.
🔳 بعضی از مردم که از رفقا بودند درک میکردند، اما بعضی هم درک نمیکردند که من انیس پیدا کردهام. آن هم چه کسی، سیاهیهای تکیه! اینجا سیاهی برای کسی که غمناک است، انیس میشود. در محرم هم دیدهای وقتی مردم عزا دارند، سیاه میپوشند. این پیراهن سیاه، چون تسلیت است قلب را خوشحال و بچهها را خوش عاقبت میکند. آری با یک پارچهی سیاه، قلب خوشحال میشود. چرا که در دنیا، خودت یا دوست و رفیقت که ناراحت هستید، یا ناراحتی و غمناکی ائمه علیها السلام را دیدهاید، آن وقت این سیاهی برای آنها تسلیت است. اینها همه از فطرت آدم سر میزند. هر چه به آدم بگویند نکن، باز هم میکند.
🌾🍀🌺🦋🌺🍀🌾
http://eitaa.com/joinchat/2739666977Ca2e48f9f4a
࿐🌸❒○ 🌼 ○❒🌸࿐