🔰 گام به گام با انسان کامل ۹
✍ اصغر آقائی
________________________
🌀 گام دوم: با نوح ع (۱): دعوت برادرانه
🔻 وقتی با #انسان_کامل در سفری، هم غصهدار هستی و هم شاد؛ شاد از اینکه با او همراهی و غصهدار از #جهالت انسانهای بسیاری که سخن او را درک نمیکنند. این #نوح ع است که با سخنی رسا، برادرانه و پرمهر قوم خویش را فرامیخواند: ای قوم من خدا را عبادت کنید؛ تقوا پیشه کنید؛ و سخن من را که فرستاده خدایتان هستم، گوش فرا دهید «قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ*أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ»
🔻 به مردمان زمان نوح، به صاحبان ثروت و مکنت و پیروانِ بیتوجه به عقل و فطرتِ آنان که مینگری، گویی گوشهاشان کر است و چیزی نمیشنوند و چشمانشان نابینا و با خود زمزمه میکنم: کافران گویی از سخنان پیامبرانشان جز صدایی بیمعنا به گوششان نمیرسد، به راستی کر و کورند و تعقل نمیکنند «وَمَثَلُ الَّذينَ كَفَروا كَمَثَلِ الَّذي يَنعِقُ بِما لا يَسمَعُ إِلّا دُعاءً وَنِداءً ۚ صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَعقِلونَ»
🔻آنان بهجای آنکه سخن او را بشنوند، او را به #نادانی و گمراهی متهم میکنند «قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ»؛ اما این نوح صبور است که #سخنان بیهوده و زبانهای نیشدار آنان را تحمل میکند.
🔻 نوح بار دیگر به نرمی و پرمهر سخن میگوید؛ گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است. او میگوید: قوم من، عزیزان من، من نه نادانم و نه گمراه؛ من تنها فرستاده کسی هستم که شما را آفریده؛ جهان را آفریده است. «قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلاَلَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ»
من تنها #پیامهای پروردگاری را به شما میرسانم که مرا مأمور به این کار کرده است.
🔻 و نوح، در حالی که تمام قلب و روح او به میدان آمده، و بغض گلویش را گرفته است؛ با گردش چشمی در چهرههایی که او را پرکینه مینگرند، استوار، اما با قلبی پردرد، ادامه میدهد: آیا تا کنون غیر از #خیرخواهی از من دیدهاید؟ آیا من خیر شما را نمیخواهم؟ چرا به سخنان من گوش نمیکنید؟ اگر من آنچه را که میدانم، نمیدانستم؛ آیا چنین خود را به جدال بیانتها با شما مشغول میکردم؟ من به خاطر آنچه میدانم و شما نمیدانید، صبورانه و برادرانه تنها شما را به خیر و نیکی دعوت میکنم؛ فقط همین. «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ». و باز قصه تکراری انکار؛ از مردمانی که نوح غصهدارشان است؛ گویی نوح وامدار آنان است؛ وامدار آن مردمان ناسپاس؛
و من ناگاه با حیرت به دیواری تکیه میکنم و آهسته در حالی که قطره اشکی از کنج چشمانم سرک میکشد، این قطعه دردناک از دعای #افتتاح را زمزمه میکنم: [خدایا] تو دائما با مهرورزی به من نزدیک میشوی؛ اما من کینهتوزی میکنم؛ و تو در برخورد با من از در دوستی وارد شده، به من محبت میکنی؛ اما من قبول نمیکنم؛ گویی من بر تو منّت دارم و تو وامدار منی 😭 "وتَتَحَبَّبُ إلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إلَيكَ ، وتَتَوَدَّدُ إلَيَّ فَلا أقبَلُ مِنكَ ، كَأَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيكَ"
🔻 آه آه از سه همیشه همراه #فریب و #نفاق و #جهل. تا وقتی سران قومی اهل نفاق باشند و مردمان آن، جاهلانه پیرو آنان؛ فریب تنها زاده آنان خواهد بود؛ و در پس آن #حقناسپاسی؛ و قوم نوح نیز با او چنین کردند.
🔻 اما نوحِ مهربان، که نالهها و مویههایش دلم را به رنج آورده است؛ و گاه گاه منِ به ظاهر محبّ و همسفر او، با خودخوری و تعصبِ کنترلنشده، که گویی طاقتم تاب شده است، در دلم او را قضاوتی نادرست میکنم و با زمزمهای ریز که خود هم از شنیدنش عاجزم، میگویم بس است دیگر؛ و قبل از آنکه با نگاهم او را متوجه آنچه در دلم بود کنم، او خود آن را فهمیده بود، و باز آن لبخند تکراری اما شیرین و دلربایش، آرامم میکند و وقتی در پسِ لبخند او، علت را کنجکاوانه جستجو میکنم، جز محبت و عشق به مخلوق پرودگارش چیزی نمیبینم.
🔻 و نوح دردمند، خسته نمیشود چرا که او بر پیمانی که خداوند با او بسته است، مردانه متعهد است؛ پیمانی مستحکم که خداوند از همه پیامبران گرفته است «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا»
🔹 راستش دیگر احساس میکنم طاقت همراهی با #انسان_کامل را ندارم.😔 گویی اصلا او را نمی فهمم، اما یک چیز مرا به ادامه راه تشویق میکند ... و آن اینکه اگر علت چیزی را نمیدانم و درک نمیکنم، آن را لااقل انکار نکنم؛ و به سخن خداي خویش اعتماد میکنم که همیشه مرا به تبعیت از پیامبرانش، این انسانهای کامل دعوت کرده است ...
... و باز سفر ادامه مییابد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
🆔 @hayatemaqul