#یک_نکته_از_هزاران 🌱
مرد فقیرى بود که همسرش از ماست کره میگرفت و او آن را به یکى از بقالىهای شهر میفرخت...
آن زن کرهها را به صورت توپهای یک کیلویى در میآورد. مرد آن را به یکى از بقالىهای شهر مىفروخت و در مقابل، مایحتاج خانه را مىخرید.
روزى مرد بقال به اندازه کرهها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره 900 گرم بود!
او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمىخرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مىفروختى در حالى که وزن آن 900 گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم.
مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید....
🔸شاید پیش خودت فکر کنی خیلی آدم زرنگ و با سیاستی هستی اما یقین داشته باش که به اندازهی خودت برای تو اندازه گرفته میشود...
🇮🇷@hayatetayebe1