eitaa logo
حیات طیبه
299 دنبال‌کننده
437 عکس
728 ویدیو
24 فایل
مطالب ناب فرهنگی 🇮🇷 با ما همراه باشید.👇👇🙏 •••‌═ @hayatetayybeh ═••• ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ببین خوف از خدا چقدر قشنگه ... اللهم صل علی محمدوآل محمد,وعجل فرجهم💚🌷 💥بسیار زیباااااااااا از دست ندیداااا 😊 👇👇🌱 🌱👇👇 https://eitaa.com/hayatetayybeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴ مدل داریم. 🌱 چگونه اینها را جبران کنیم!؟؟ استاد محمدی ‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎https://eitaa.com/hayatetayybeh
چقدر پشت این عکس حسرت و افسوس هست😢 https://eitaa.com/hayatetayybeh
مستند صوتی شنود - 12.mp3
16.69M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۱۲ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. https://eitaa.com/hayatetayybeh مروری بر نکات جلسه دوازدهم: 🔻 استرسی که کارمند شرکت تحمل کرد، را درک می کردم 🔻 عاقبت مسئولی که به فکر نیروهایش نبود. 🔻 زبان ترکی را متوجه شدم 🔻 تک تک گناهان زیر دست را برای مسئول می نوشتند 🔻 گناه مسئول، مثل آتشی بود که منتشر شد. 🔻 مسئولین در دوران امام زمان علیه السلام 🔻 خدا هرکس را دوست دارد بار شیعیانش را به دوش او می گذارد. 🔻 معنای تهی بودن را فهمیدم 🔻 برای خدا چه کنیم؟ 🔻 مثالی جالب برای هیچ بودن انسان 🔻 به چه چیزی افتخار می کنی؟ 🔻 چگونه تمام زندگی ما، تقرب به خدا باشد؟ 🔻 تا به حال به یتیم مثل بچه خودت رسیدگی کردی؟ 🔻 شبهه ستارالعیوبی خداوند و افشای سر 🔻 چه موقع گناه لذت بخش می شود؟ 🔻 آثار ظاهری و باطنی گناه 👇جهت عضویت👇 https://eitaa.com/hayatetayybeh
مستند صوتی شنود - 13.mp3
17.44M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۱۳ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه سیزدهم: 🔻 وضعیت جنگ اسرائیل درغزه 🔻 گردابی از نور که من را به دشت بسیار نورانی برد 🔻 ابر سیاهی که نصف آسمان را گرفت 🔻 فرشته هایی که مسلح بودند 🔻 با یک اشاره اش، اسرائیل نابود می شد 🔻 نقش نیت و اراده شیعیان در پیشبرد اهداف 🔻 افرادی که از جنگ، رضایت خدا را در نظر نداشتند https://eitaa.com/hayatetayybeh 🔻 سران جنگی که با اسرائیل بسته بودند 🔻 با یک چرخش زمین، یمن را می دیدم 🔻 جنگ عراق، جنگ قدرت بود 🔻 افرادی که خود را به آمریکا نزدیک می کردند 🔻 به ایران هم سر زدم 🔻 افرادی که با دستور آنها، کارها پیش می رود 🔻 آرامشی که بعد از دیدن تمثال امام، به من دست داد 🔻 همه عالم هستی در اختیار ماست و ما غافلیم 🔻 مقام حضرت آقا 👇جهت عضویت👇 https://eitaa.com/hayatetayybeh
14 Mostanade Soti Shonood.MP3
19.31M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۱۴ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. https://eitaa.com/hayatetayybeh جلسه چهاردهم: 🔻 عنایات اهل بیت در جنگ ۸ ساله 🔻 با همه توان با ایران مقابله کردند، اما... 🔻 معجزه اربعین 🔻 از نطفه روی بعضی ها حساب کردند 🔻 حفاظت شیطان از اعوان و انصارش 🔻 اهمیت احترام به سادات 🔻 اهمیت فرزندآوری شیعیان با رعایت شرایط 🔻 جنگ، جنگ نسل است 🔻 مسئولینی که پرورش یافته آمریکا هستند 🔻 گوش خدا، به کسانی است که برای رضای او قیام کردند 🔻 خواب آیت الله بهجت(ره) 🔻 دایره وسیع حرام زادگی 🔻 نقش ولایت در نورانی و پاک بودن مردم ایران 🔻 شیطانی که دانه دانه بچه ها را می بردند 🔻 اسلحه ای که شیاطین را می زد 🔻 رزق و روزی ایران به دست امام رضا 🔻 فعالیت شیطان برای تجربه گران نزدیک به مرگ 👇جهت عضویت👇 https://eitaa.com/hayatetayybeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم ✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند: عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند: ▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مى‌گفت: 🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام. ▫️ يا مى‌گفت: 🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديده‌ام. ▫️ و يا 🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (ع) رسيده ام. ▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم. در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود. نزديك او رفتم و گفتم: 🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟ ▫️گفت: 🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم. ▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم: https://eitaa.com/hayatetayybeh 🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟ ▫️ گفت: 🔸 آقا از اين مطلب بگذريد. ▫️ اصرار كردم و گفتم: 🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. ▫️ گـفـت: 🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مى‌رفتم. در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله‌هاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود. از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم وگفتم: 🔹 من مى‌روم و دعا مى‌كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ▪️ايـن مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت: 🔸 من يک ساعت ديگر مى‌ميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان. ▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم. وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد. تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مى‌بستم، همين كه مقدارى راه مى‌رفتم، مى‌افتاد و هيچ قرار نمى‌گرفت. با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم، نمى‌توانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد. همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (ع) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: 🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم. ▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود: 🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام! ▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم. كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام. در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مى پرسيد: 🔹 تو كى و چگونه آمدى! ▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند. تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره 🐑 🦗 🦍 🐕 🐀 🦎 🦦 🐃 🐓 🕷 🐁 🐌 🐄 🦀 🦛 🐍 🦨 🐜 🐗 🦂 🦧 🦓 🐊 🦞 و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم! (ادامه دارد) https://eitaa.com/hayatetayybeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بهترین شیوه ارتباط با امام زمان(عج) 🎙مرحوم آیت الله بهجت با 🔆تعجیل در ظهور: ♻️ با مطلب در ثواب آن شریک باشید... https://eitaa.com/hayatetayybeh
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ۵نشانه اصلی و حتمی قبل از وقوع ظهور 🔆تعجیل در ظهور: ♻️ با مطلب در ثواب آن شریک باشید... https://eitaa.com/hayatetayybeh