eitaa logo
آشیـانه ی قلـوب
156 دنبال‌کننده
282 عکس
68 ویدیو
1 فایل
قصه این است جهان با تُوبرایم زیباست... «مهدی جان» اینجا آشیانه ی پیام هاتونه... با جون ودل میخونم وجواب میدم😊 آدرس و لینک کانال: @HayatolGholooob https://eitaa.com/joinchat/3331522760C803021aca5
مشاهده در ایتا
دانلود
چه اسفندها... ! چه اسفندها دود کردیم! برای تو اِی روز اردیبهشتی که گفتند: این روزها می‌رسی از همین راه!
امروز: ولادت امام زمان عجل الله فرجه روزسربازان گمنام امام زمان (عج) روزجهانی مستضعفین... «وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ» ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! سوره قصص آیه۵
آیت‌الله بهجت قدس‌سره: خیلی بلاها بر سر ما آمده است؛ از روز اوّل [این بلاها بوده] و هنوز هم رو به شدت است. اما چه باید کنیم؟ آیا نباید یک رابطه خصوصی هم با حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف داشته باشیم؟ حالا که این درب آهنین [بین ما و حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف] فاصله است، چه کاری برای رفع این بلاها مؤثر است؟ چیزی که هست این توسلات به حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، نماز حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و سایر منسوبات به ایشان، قطعاً مؤثر است؛ نباید انسان [این توسلات را] فراموش کند! کتاب حضرت حجت(عج)، ص١٣٩ مجموعه فرمایشات آیت‌اللّٰه بهجت پیرامون حضرت حجت ، امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف
شعبان از نیمه گذشت... اما من دیگر از نبودنت در زندگی ام نمی گذرم... با تمام وجود تورا در قلب کوچکم میخواهم
کسی که سر در لاک تعلق ها و بت ها دارد، نمی‌تواند به مهدی (عج) روی بیاورد.
و از اونجایی که «وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي» (آنچه را که در درون دارم ،می‌دانى) می دونی الان چقدر دل تنگتم!!!
مــن_با_تـــو ،،     پُـر از عشقـم و دور از تُـــو ،،،          پُــراز هیـــچ ...!
شوق آمدنت....
با اشک بر او زمین دلتان را آبیاری کنید.
هدایت شده از *حیات القلـوب*
خدای من در این ماه رمضان از تو می خواهم،فقط برای یک لحظه،در یک جمعه ی این ماه، بی قــرار آقایم باشم و آقایم قـرارم...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازیک‌جایی‌به بعد دنیابرمدارتکراراســت؛ مدارِتکرار روزهاۍنبودنَت..💔
در شب قدر که هرکس پی روزی باشد.... من به جز داشتنت ،قید همه را زده ام..
هرگاه که از دنیا به سمت حسین فرار کردم، خود را در آغوش تو یافتم... من ندیده،عاشقت شدم‌‌..
چقدر ناراحتم برای آقایی که چشم انتظار لبیک های منـه... منی که هر روز گره ای می شم کورتر و بزرگ تر در مقابل ظهورش...
فانوس چشمانت و برق نگاهت روشنیِ مسیرسعادت شد...
«تو همان صبحِ عزيزی و دلیلِ نفسی»..
استقامت ما در دین و تأسی از ولایت باید مانند حضرت مسلم باشد، إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا به گونه ای که هنگامی که درنماز هجده هزار نفرپشت سراو‌نماز گزاردند و پایان نماز کسی نبودکه کوچه های کوفه را به او نشان دهد، در چنین موقعیتی،خودش را نباخت،فرار نکرد. رنجش رنج خودش نبود... گریه اش گریه ی خودش نبود... آنگاه که از بالای دارالعماره از علت گریستنش جویا شدند فرمود: بر خود نمی گریم ،گریه ی من بر حسین بن علی است که رو به جمعیتی می آورد که با او نیستند... خدایا مارا این چنین یاوری برامام زمانمان قرار ده ...
برای هر خسته ی در راه مانده، تــو قوت و امید هستی...
در سوره مومنون یه جایی خدا به حضرت نوح گفته:« وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا» یعنی با من درمورد اونهایی که ظلم کردند،صحبتی نکن ... در تفاسیرگفتند اونقدر حضرت نوح نسبت به ظالمین قوم خودش دلسوز بود و از خدا درخواست عفو و گذشت و...کرد که خدا در آخر اینطوری گفت... داشتم فکر میکردم اگه ایمان و ولایت در زمانه غیبت مثل سوارشدن به کشتی نوح باشه...حال ما چگونه بود؟؟! نکنه خدا در مورد ما با امام زمان اتمام حجت کنه که درموردشون بامن صحبت نکن... توی دلم گفتم خدایا هرچقدر هم بدباشیم اما تو میدونی نسبت به امام زمان محبت داریم طوریکه: عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری، وَلا اَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوی برای من اینکه  مردم را ببینم و تو را نبینم و از تو صدایی و نجوایی نشنوم سخت است...
میخواستم در خلوت خودم برای او روضه ای بخوانم... یادکردم که بارها ظهورش را به حق حضرت زینب گره زده بودم که «یا رب الحسین،بحق الحسین،اشف صدر الحسین،بظهور الحجّه» و چنین خواندم: در آن مسیرتاریک... در طی طریق شام... قافله بود... اما قافله سالار نه....💔
من باید برای رسیدن به تو قدم بردارم نه اینکه برای رسیدن به دنیا خودم را خسته کنم...
فکر میکنم خیلی بد عادت شدم،تا از زمین و زمان دل نکنم،سمت شما نمی آیم... و کاش این درس ها را فراموش نمیکردم...
هیچ چیزی توی عالم ارزش از دست دادن نگاه شمارا نداره... تأکید میکنم «هیـچ چیـزی»...
هدایت شده از *حیات القلـوب*
. به خودم که آمدم دیدم باد چادرم را با خود میبرد... و شاخه های درختان رابه این سمت و آن سمت میکشد... چقدرزمان بر من گذشت و من نیامدنت را فراموش کرده بودم... چطور توانستم تنها کسی که همیشه بامن است را حتی به لحظه ای فراموش کنم... دروغ چرا... تاریکی و خلوت اینجا را که دیدم یاد مرگ و تنهایی ام افتادم... آنجا که دیگر از اینجا خیلی تنهاتر میشوم... ناراحت شدم... از اینکه تورا برای تنهایی خودم خواستم... کاش تورا برای خودت میخواستم... کاش فدای تو می شدم... کاش بدون تو میمردم اما لحظه ای در هوای بدون تو نفس نمی کشیدم... با همه ی اینها میدانم دلتنگتم و باز هم در آرزوی دیدن بهار خزان شدم... به یادتو... ۱۴۰۳/۰۶/۳۱
امروز روز وقف بود.. کاش میشد هرچه برای من است را وقف تو کنم... دلم... جانم... عمرم...