هدایت شده از 𝐃𝐈𝐀𝐋𝐄𝐂𝐓𝐈𝐂
با درد بساز چون دوای تو منم
در کس منگر که آشنای تو منم
گر کشته شوی مگو که من کشته شدم
شکرانه بده که خونبهای تو منم
#مولوی
_نام تو پرندهایست در دست من
تکهای یخ بر روی زبانم
نام تو باز شدن سریع لبهاست
نام تو چهار حرف
توپی گرفته شده در هوا
ناقوسی نقرهایست در دهانم
صدای نام تو سنگیست که به دریاچهی آرام پرتاب میشود
نام تو صدای آرام سمضربههاییست در شب روی شقیقهی من ،
نام تو شلیک سریع تفنگی مسلح شده است
نام تو غیرممکن
بوسهای روی چشمهایم
سردی پلکهای بسته است
نام تو بوسهی برف
جرعهی آبی آب چشمهای خنک
خواب با نام تو عمیق میشود .
#نامه "مارینا تسوتایوا"
هدایت شده از " 𝘔𝘺 𝘱𝘭𝘢𝘺 𝘭𝘪𝘴𝘵 "
گمان میکردم آنکه دوستم دارد
حتی اگر غرق در تاریکیام باشم
دوستم خواهد داشت
حتی اگر پُر از زخم باشم
حتی اگر قادر به دوست داشتن خودم نباشم
او با وجود همه اینها دوستم خواهدداشت
اما نه، هیچکس خود را به مخاطره نمیاندازد
و دستش را داخل چاه نِمیبرد
تاریکی تنها برای ماست.
محمود درویش