✍ استاد علی صفایی حائری رحمت الله علیه:
اگر شاهد دعواها و گلايه هاى خانوادگى و زنانه و مردانه باشى، مى فهمى كه چقدر بى نيازى و سرشارى كارساز است و چقدر ريشه هاى گرفتارى ها، در همين ضعف و محدوديت و چشم و هم چشمى است.
رضاى از خدا و رضاى از زندگى و رضاى از دنيا، باعث رضاى از مردم و برخورد مفيد و سازنده با آنها خواهد بود. اينگونه، توقّع ها صفر مى شود و تحمّل ها بالا مى رود و سرشارى و بارورى و تماميّت، به آنجا مى ر سد كه ديگران، از وجود سرشار تو، به تماميّت و سرشارى مى رسند.
اينگونه، تو سرزمين امن و امانى، كه ترس و اندوه و كينه و بخل و ضعف و كسرى ها را برمى دارى و در متن بحران، آرامى؛ و در زير بارش فاجعه، خوشنود.
اينگونه، خانه ى تو، هر چند فقير باشد، سرچشمه ى غنا و سرشارى است. و اينگونه، دست تو اگر چه خالى باشد، پربار و بخشنده است.
📚 #نامه_هاى_بلوغ
موسسه فرهنگی تربیتی رهپویان حیات طیبه
https://eitaa.com/hayatpvt
🔰اطلاعیه
🔸مشاوره امور خانواده ، تحصیلی ، تربیتی ،اعتقادی و همچنین تببین مبانی تربیتی استاد علی صفائی حائری (ره) توسط حجت الاسلام و المسلمین علی صدوقی
⏰زمان : روزهای زوج ساعت ۱۶ تا ۱۸
🔺️مکان : موسسه فرهنگی حیات طیبه
(شماره تماس 02532708677)
فقط درساعات فوق
https://eitaa.com/hayatpvt
🔰 هیچ...
🔺 درست است كه علم من و ثروت من زياد شده اما خودم چه؟ من اسير اينها شدهام و مغرور به همينها و اين اسارت و اين غرور علامت حقارت و كم شدن من است.
🔸 اگر امير بودم، اگر بر اين همه حاكم بودم، اگر زياد شده بودم، من اينها را به راه مىانداختم اينها مىشدند پاى من، نه بار من، اينها مىشدند پل من نه سنگ راه من.
🔸على خودش زياد شد و ثروتها را به راه انداخت، قارونها ثروتهاشان زياد شد و خود را باختند.
على ثروتمند زندگى كرد و اينها ثروتمند مىميرند.
على امير بود و اينها اسيرند، چون كه حقيرند و از دست رفتهاند.
🔸 من بايد كارى بكنم كه خودم زياد شوم و سرمايههايم رشد كنند. فكرم و دلم و عقلم و روحم بارور شود.فكرم آگاهىهايى عظيم بگيرد و دلم عشقهايى بزرگتر از خودم.
🔺 عقلم اين ترازوى از دست رفتهام، دقيقتر شود و آزادتر شود و روحم اين وسعتِ به تنگى نشسته با آن عشق و با آن شناخت، به راه گستردهى خودش آشنا شود.
📚 رشد
https://eitaa.com/hayatpvt
.
🏷 گالشهایی به رنگ محبت
🔹سالها رفت و آمد خانوادگی، باعث دوستی و رابطه بین دختر من و آقای صفایی شده بود.
روزی دخترم با تعجب و اعتراض به روش مرحوم شیخ گفت:
بابا امروز دختر حاج آقای صفایی را دیدم در حالیکه گالش به پا داشت. چرا گالش؟! نمیتواند برای تنها دخترش یک جفت کفش آبرومند بخرد؟
تعجبش از این بود که دختر مرحوم شیخ خیلی راحت و عادی با این مسئله برخورد نموده و عین خیالش نیز نمیباشد!
🔸من که یک نقطهضعف تربیتی از آقای صفایی پیدا کرده بودم، به دیدن او رفتم و در مقام اعتراض با کمی شیطنت گفتم: شیخ شما دیگر چرا؟ در این زمانه که دخترهای هم سن و سال فرزندتان اینقدر به مُد لباس و کفش و .... اهمیت میدهند، گالش برای دخترتان خریدهاید؟ (و این در حالی بود که ایشان به زندگی خیلی از مستمندان رسیدگی کرده و حتی طعام روزانهاش نیز شرکای زیادی داشت.) باز شیطنت کرده و گفتم اگر ندارید بگویید تا بخرم؟
لبخند پر از محبت و البته تلخناک زد و در حالی که چشمانش پر از اشک بود گفت:
من و خانوادهام باید الگویی برای اینهمه طلبه فقیری که در اطرافمان هستند باشیم. باید با حداقلها زندگی کرد تا حجت بر دیگران تمام شود.
🔹گفتم: شاید فرزندتان توان این فداکاری را نداشته باشند.
گفت: نداشتن ماشین و کفش و لباس خوب را میتوان با محبت جبران کرد. آنقدر به خانوادهات محبت کن که سرشار شوند و در هر شرایطی با تو بمانند و از راه خارج نشوند. البته من در انتخاب، آنها را آزاد میگذارم.
📌 به نقل از آقای عربزاده از شاگردان #استاد_صفایی_حائری
https://eitaa.com/hayatpvt
🔺️هم اکنون پخش مستند عین صاد(استاد علی صفائی ) از شبکه دوسیما .
https://eitaa.com/hayatpvt