شرایط زمانهی امام هادی (ع) آنطور بوده
که دستگاه حاکمیت، بی هیچ ابایی واضحا
کنترل خود را بر روی ایشان نشان میداده.
بیدلیل به خانهشان هجوم میبردند، میگشتند
و میریختند و میبردند.
آنقدر سخاوتمندانه (!) که برای نیمه شبی هم دوریشان را تاب نمیآوردند،
و ایشان را به بزمهای شبانه خود میکشاندند؛
حالا با زور و اجبارش هم که دیگر مهم نیست..
حیـّان🇵🇸
شرایط زمانهی امام هادی (ع) آنطور بوده که دستگاه حاکمیت، بی هیچ ابایی واضحا کنترل خود را بر روی ایش
یکی از نیمه شبها، سربازان به خانهی امام
میروند و ایشان را به قصر میکشانند.
بزم شاهانهی متوکل به راه است،
مگر میشود شرابی نباشد؟
اینگونه دعوت خود بیشرمیست اما
بیحرمتی به آنجا میکشد که متوکل امام را
چون خود میبیند و جام شراب را
به سویشان میگیرد..
امان، امان از حال ولی خدا در آن لحظه..
آقا میگوید مرا معارف بدار،
و متوکل کم نمیآورد؛ به گمان خویش
میتواند امام را بیازارد، میگوید:
پس شعری بخوان!
مجلس، مجلس اعیان و اشراف است.
همه یا تاجرند، یا ولیعهد و شاهزاده، یا خاندان خلیفهند و یا دوستان خلیفه.
پیچیده در لباسهای زر بافت و صاحب تختهای روان،
و منسوب به مقامهایی از دستگاه خلافت و فرمانروایی.
امام ابتدا از خواندن شعر خودداری میکنند،
اما گویی متوکل خود نیز مایل به
هلاکت خود بود، که اصرار میکند..
سرانجام، امام در مجلسی با آن خصوصیات
چنین میخوانند:
پادشاهان بر فراز قلهی کوهها، عمر خویش را سپری کردند در حالیکه نگهبانانی نیرومند آنها را حراست میکردند.اما قلههای بلند سودی برای آنها نداشت و بعد از دورانی که با عزت سپری کردند، از دژها و قلعههای محکم خویش به پایین کشیده شدند. در گودالهایی (بخوانید قبرهایی!) جای داده شدند و چه بد مکانیست قبرهای آنان.
پس از مرگ آنان، کسی رو بهشان فریاد برمیآورد که کجاست آن دستبندها، تاجها و زیورآلات؟
کجاست چهرههایی که در ناز و نعمت بودند و در برابر آنان پردعهای رنگارنگ آوریخته میشد؟
در این هنگام قبر از طرف آنان با زبان گویا چنین میگفت که کرمهای زیر خاک بر آن چهرههای نازپرورده راه میروند، زمان درازی آنها خوردند و نوشیدند و امروز خود خوراک و طعمهی کرمها هستند..
هدف اصلی متوکل، مخدوش کردن چهرهی
معنوی امام نزد مردم بود، اما ایشان
هر مرتبه با انجام کار زیرکانه، مخالفت خود
و اجبار دستگاه خلافت را به بهترین شکل نشان
میدادند..
لینک ناشناسمان تغییر کرده
اگر سخنی گفتهاید که پاسخ ندادیم،
دوباره بفرمایید..
- https://daigo.ir/secret/81278163
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
مومن کَتوم است و این کتمان، فقط به اَسرار مگو نیست، که کتمان درد و رنج هم هست.
تو چه حقی داری آنچه را که دوست به تو داده، نه با دوست، که با دشمن او در میان بگذاری؟ آن قدر کم تحمل هستیم که درِ دلمان را باز گذاشته ایم و هر کس در آن، خانه گرفته، هرکس از آن خبر دارد.
- حرکت؛ علی صفایی حائری.
از صفحهی ایتا توییت.