eitaa logo
حیـّان🇵🇸
857 دنبال‌کننده
690 عکس
129 ویدیو
10 فایل
حیّان: زنده؛ نام شهیدی در کربلا.. بهره‌ی هر کدام شما از زمین، به اندازه‌ ی طول و عرض قامت شماست.. - امیرالمومنین علی(ع)، خطبه‌ی۸۳ نهج‌البلاغه. ناشناس: https://daigo.ir/secret/81278163 پاسخ پیام‌هایتان: @hayyeragheb
مشاهده در ایتا
دانلود
هر جا روح‌مان از ادامه باز می‌ماند و به له له می‌افتادیم، یک کلام می‌گفت، یک توصیف کوچک از خدا، یک نگاهی به چشم‌های گریانمان‌ می‌انداخت، می‌گفت خدا این‌ها را دوست دارد، این شرمندگی‌ها و این دلشکسته بودن‌ها را، این طنین حزن دوری از خودش و غصه‌ی بد بودن ها را خوردن، این‌ها را دوست دارد. ما می‌شنیدیم، شرمنده‌تر می‌شدیم اما پای‌مان قوت ایستادن می‌گرفت. گریان بودیم، خسته بودیم، نای و نوای پر زدن نداشتیم، اما هل‌مان می‌داد، دست می‌انداخت زیر بالمان و پر زدن را یادمان می‌آورد؛ می‌شدیم تمثیل خستگیِ محرک، خستگیِ پایدار‌ِ ادامه دهنده.. امان از آن‌هایی که قلق دلشکسته‌ها را می‌دانند، خدا به لطف مستقیم خودش دل آن‌ها را تیمار می‌کند..
-
اون جایی که میدونیم و آگاه شدیم باید قدم بر داریم ولی متوقف می‌شیم و توی خواب غفلت میریم با اینکه شاید خیلی کتاب خوندیم و خیلی سخنرانی گوش دادیم و خیلی هیئت رفتیم و خیلی خلوت داشتیم ولی باز خطا می‌کنیم .. یک دلیل بیشتر نداره ما نتونستیم عاشق بشیم ‌و به محبتِ شیرینی که توی دل شکل گرفتِ خیانت کردیم، ما نتونستیم اون رو پرورش بدیم ، چند باری قبل از غفلت کردن توی وجودمون با هامون حرف زد ولی ما گوش ندادیم .. اون رو توی یک اتاق گذاشتیم و بی محلی کردیم بهش ولی اون باز با ما اومد و حواس‌ش به ما بود ، تا خطا کردیم اون اولین نفر بود که وقتی نفس و شیطان فرار کردن به سراغ‌مون اومد ، ما اینجا بازم یکم به حرف‌هاش گوش دادیم و عذابِ وجدان گرفتیم ولی دوباره گویا از اون برای ساختن یک عذاب وجدان استفاده کردیم که اشک بسازیم که گناه‌مون رو پشت این گریه ها پنهان کنیم .. _خلاصه بگم ما عاشق نشدیم .. !! و از محبتِ امام توی قلب‌مون مراقبت نکردیم ..
HadiseMeraj-1402.10.20-Rajab.mp3
21.99M
🔉 بشنوید| فایل صوتی آداب و مراقبات ماه رجب- ۲۰ دی ۱۴۰۲ استاد فیاض بخش ☑️ کانال جلوه نور علوی @jelvehnooralavi
گاهی هست که آدم مسیر را نمی‌داند، همینجور که به بیراهه رفتنش ادامه نمی‌دهد، از یک راه بلدی، مسیر دیده و سرد و گرم چشیده‌ای می‌پرسد و هر طور شده خودش را ولو پرسان پرسان به مقصد می‌رساند. حالا ما افتاده‌ایم وسط جاده‌ی زندگی‌، متاسفانه یا خوشبختانه وجود داریم، کاریش هم نمی‌شود کرد. راه هست، ما هم باید برویم. یا باید برسیم به مقصدی که آب و هوایش خوب است، درخت‌ دارد، بارانش قطع نمی‌شود و همواره حاصل‌خیز است، یا به صحرا و شن‌زاری مخوف، تفتیده از گرما و مملو از خارهای روان، سوزان و پر از سراب.
حیـّان🇵🇸
گاهی هست که آدم مسیر را نمی‌داند، همینجور که به بیراهه رفتنش ادامه نمی‌دهد، از یک راه بلدی، مسیر دید
حالا کسی که پشت یقه‌مان را گرفته و انداخته توی این جاده‌، یک میان‌بر و یک راه حلی در نظر گرفته. خانم فلان، آقای بهمان، اگر می‌خواهی زودتر برسی، کمتر مشقت راه بکشی و بیشتر کیف مسیر رفته را بکنی، بیا از این طرف برو. سه ماه حواست جمع باشد، راه صد ساله را به کمال طی می‌کنی. حالا آدم با خودش فکر می‌کند _گیرم هم که یقین ندارد حرفی که به گوشش رسیده درست باشد، اما دو دوتا چهارتایش اینطور نتجیه می‌دهد که بالاخره هم فال است و هم تماشا. حتی اگر حرف اشتباه هم باشد، ضرر که ندارد. این مسیر آخر و اول باید طی می‌شد، حالا سه ماهش به این شیوه‌ای طی شود که این‌ها می‌گویند خدای عالم، تربیت‌گر حقیقی انسان فرموده.
حیـّان🇵🇸
حالا کسی که پشت یقه‌مان را گرفته و انداخته توی این جاده‌، یک میان‌بر و یک راه حلی در نظر گرفته. خانم
حالا یک نفر حوصله‌اش نمی‌شود، ده نفر هم بهش می‌گویند. هی پشت گوش می‌اندازد، معطل می‌کند: باشد حالا برای بعد. یکی دیگر هم نه، زیرک است، سختی دوتا نخوردن و کمی به تن رنج دادن را می‌کشد، ببیند تهش‌ چه می‌شود بالاخره. به خودشان که می‌آیند، در بهترین حالت اولی یک بار ترمزش بریده، دوتا لاستیکش پنجر شده، کاپوتش هم خرد است و موتورش هم به پت پت افتاده¹. دومی اما چه؟ سه برابر اولی حرکت کرده، خودش سالم، ماشینش سلامت، راضی، خشنود از راهی که با کمی تغییر این چنین رضایت‌بخش طی شده. و نتیجه را می‌بیند و به خود می‌بالد و حسرت می‌خورد، که چرا از این جاده‌ی پر از یاقوت، بیشتر کیسه را پر نکرده.. 1. این‌ها نماد سختی راهی‌ست که با برنامه‌ی حقیقی و متناسب با سیر انسانیت _یعنی همان مسیر الهی، طی نمی‌شود.
از این مثال بگذریم. یک مثقالی در معنای یکی از نام‌های قیامت بگردیم. - «یوم الحسرت» وقتی می‌گویند این روزی که به عالم و آدم بشارتش دادیم، یکی از نام‌هایش روز حسرت است؛ یعنی از آن آقای بهجت‌اش گرفته، تا علامه طبابایی حسرت می‌خورند که چرا بیشتر جمع نکرده‌اند، بیشتر حواسشان نبوده‌، بهتر به حرف آنکه مسیر را به وضوح روشن کرده، گوش نداده‌اند.. حالا خودتان چرتکه‌اش را بیاندازید که وضع ما چطور خواهد بود..
خیلی بنایم به حرف زدن نبود و انقدر نوشتم، خدا نجات‌تان داد.. این‌ها انچه بود که به ذهن من می‌رسید، یکی‌تان هم ثانیه‌ای رویش فکر کنید، برای من که نه، برای خودتان کفایت می‌کند.. - مثلا معتقد بودم انقدر حرف‌های خوب راجع به رجب هست، که من نخواهم سخنی بگویم؛ اما حیان است، گاهی چون طفلی شیرخواره تقلا می‌کند، که شاید باید بگویی، شاید.. چه بگویم..
هدایت شده از مُحاکات
کتاب «اسرار ماه رجب؛ ادب حضور (دفتر اول)» می‌تونید از اینجا رایگان دریافت و مطالعه کنید. https://taaghche.com/book/38876
- دلتنگ..
گاهی از تمام مایملک عالم، دلم دیوار خانه‌ی امامی را می‌خواهد که بشود سر رویش گذاشت، تکیه داد و به قدر تمام غبار و رسوب خطاها گریست، گریست و کم نیاورد که کم نیستند اشتباهات.. آدم وقتی فکر می‌کند خودش کسی‌ست و می‌تواند روی پایش بایستد، بی هیچ کمکی و بی‌ هیچ قید و شرطی، همانجا سراشیبی سقوطش را اتود می‌زند و با اولین قدم‌ها، با سر می‌افتد. گیج، نامفهوم، مبهوت، حیران! ما حقیقتا در صحنه‌ی زندگی همین‌طوریم.