✳️ وقتی حقیقت روشن میشود...
🔻 اگر مردم بیدار شدند، حکومتها بههم میخورد. اگر میبینید قدرتهای شرق و غرب پیدا شده است، بهخاطر جهالت بشر است. اگر بشر چیزفهم شود، حکومتها ساقط میشوند.
🌑 گزندگان و درندگان هم فضای تاریک میخواهند. روزها از خانه بیرون نمیآیند، چون میدانند اوضاع خراب است. شبگردی شرق و غرب بدتر از شبگردی گزنده و درنده است. شب شرق و غرب، جهالت مردم است. مردم را اغفال میکنند.
🔺 سازمان ملل آنها دروغ را افتخار میداند، جنایت و سیاستبازیهای شرق و غرب را افتخار میداند. اسلام است که با این فجایع مخالف است. بشر اگر روشن شد، زمینهای برای حکومت شرق و غرب باقی نمیماند؛ یعنی با حقیقت آشنا میشوند و دروغهای اینها را میفهمند.
👤 #آیت_الله_بهاءالدینی (ره)
📚 از کتاب #نردبان_آسمان
📖 ص ۹۷
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🍎https://eitaa.com/hayyatetayebh
✳ خُشکهمقدسِ خودبرتربین نباشیم!
🔻 حفص بن غیاث یکی از یاران امام صادق علیه السلام میگوید، نزد امام بودیم که فرمود: «هر که بر این باور باشد که از دیگران برتر است، او در شمار مستکبران است؛ گفتم: اگر گنهکاری را ببیند و به سبب بیگناهی و پاکدامنی خود، خویشتن را از او برتر ببیند چه؟ امام پاسخ دادند: هیهات، هیهات! چه بسا که او آمرزیده شود، اما تو را برای حسابرسی نگه دارند. مگر داستان جادوگران موسی را نخواندهای؟»
‼ مقصود امام صادق(ع) در این حدیث اینه که اگه شما کسی رو دیدید در اندازۀ جادوگران فرعون در دربار فرعون، باز هم نمیتونی خودت رو بالاتر از اون شخص بدونی، نمیتونی خودت رو برتر از حربن یزید ریاحی وقتی در مقابل امام حسین(ع) آب را بست بدونی؛ شاید او توبه کرد و تو سقوط کردی. اگه روضه میریم، در نماز جماعت شرکت میکنیم، غیبت نمیکنیم، به فقرا کمک میکنیم، باحجابیم، خوشاخلاقیم، قرآن میخونیم و... نباید ذرهای در ما احساس خودبرتربینی نسبت به کسی و کسانی ایجاد کنه که این اعمال واجب و مستحب رو انجام نمیدن.
ادامه دارد...
👤 #محسن_عباسی_ولدی 📚 از کتاب #طعم_شیرین_خدا، جلد اول
📖 بخشهایی از صفحات ۱۴۹ تا ۱۶۱
🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
.
⏰ ثروت بیداری❗️
🔻 در قیامت، مصیبت سؤال کردن یک طرف است، اما مصیبت بزرگتر این است که سؤالکننده خود خداست! کسی که از ما حساب میکشد خود خداست! کافر در آن روز میگوید ای کاش نامهٔ اعمالم را به دستم نمیدادند.
❗این مطلب را همیشه یادتان باشد که کافر در روز قیامت، میخواهد به دنیا بازگردد، اما نه فقط به این دلیل که از جهنم نجات پیدا کند، بلکه مخصوصا به این دلیل که از شرمندگی خدای متعال نجات پیدا کند! به عظمت خدا نگاه میکند، به بدیهی بودن توحید مینگرد و بر سر خود میزند و میگوید من در دنیا چه میکردم؟! وای بر من! در قرآن هست که خدا هم فوراً میگوید یک بار نگو وای بر من، پشت سر هم بگو!
🔆 به این خطبه و به حرمت نماز جمعه قسم، خدا به هیچکس ثروتی بالاتر از این «بیداری» در زمان حیات، که بعد از مرگ برای انسان پدید میآید، نداده است!
👤 #آیت_الله_سیدحسن_عاملی
🎙 #خطبههای_نمازجمعه اردبیل | ۱۴۰۳/۰۶/۳۰
#⃣ #ترجمه_سخنرانی
#⃣ #سلوک #قیامت
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🍎https://eitaa.com/hayyatetayebh
✳️ این خدا خیلی دوستداشتنی است❗️
🔻 ابراهیم (ع) میدانست که خدا از سفرهای که دستهای زیادی در آن برود خرسند است. مهمان او امروز نیامده بود. راهی بازار شد و جوانی را پیدا کرد و فرمود: تو امروز مهمان سفرهٔ مایی و او را سر سفرهٔ خود حاضر کرد. قبل از اینکه سفره حاضر شود، ابراهیم به او گفت: چه میگویی که این عالم بگردد و گردانندهای در کار نباشد❓️
جوان گفت: اینک عالم میچرخد و گردانندهای هم در کار نیست. تا اینکه بحثها به طول انجامید و جوان سفره را ترک کرد و گفت حالا تو میخواهی یک وعده اطعام کنی، درس توحید میدهی❓️
🔸 خوب بگذار برود، این مشرک که نمیخواهد از شرک خود دست بردارد، برود بهتر است.
در این میان به ابراهیم عتاب شد :
که تو بهخاطر یک وعده غذا این همه از بندهٔ ما پرسوجو میکنی❓️
من بیستوپنج سال است که به او آب و نان میدهم، یک بار هم نام مرا نبرده است❗️ ای ابراهیم باید او را بر سر سفره برگردانی.
🔹 ابراهیمِ خدا دوست به بازار رفت و با زحمات زیادی آن جوان را یافت و با التماس او را به خانهٔ خود آورد.
جوان پرسید:
من به غذا شروع نمیکنم تا که بگویی چه چیزی موجب شده است که به مهمانی من اصرار میورزی. ❓️
فرمود:
راست قضیه این است که بعد از رفتن تو «عَاتبنی رَبّی فیک» خدایم مرا بهخاطر تو ملامت کرد و فرمود:
چرا بندهٔ ما را راندی، درحالی که من بیستوپنج سال است نان و آبش میدهم، ولی یک بار هم نام مرا نبرده است❗️
🔺 این جوان که سخت منقلب شده بود، گفت:
آیا واقعاً خدای تو مرا بندهٔ خود خطاب کرده است❓️
ای ابراهیم، تو را سوگند میدهم که مرا با این خدایت آشنا گردان و او از موحدان ابراهیمی گردید. آری این خدا خیلی دوستداشتنی است.
👤 #استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 از کتاب #زندگی_با_قرآن | ج۱
📖 صفحات ۱۲۲ و ۱۲۳
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🍎https://eitaa.com/hayyatetayebh
✳️ الله الله فی الایتام...
🔻 [شهابالدین] بعد از حمام دوباره به سربینه (رختکن) برگشت. مشغول لباس پوشیدن بود. حمامی گفت: «آقا، خاطرتان هست پسرانتان کوچک بودند اینجا میآمدید؟»
«بله.»
«من از شما خاطرهای دارم که هیچوقت فراموش نمیکنم.»
«عجب! چه خاطرهای؟»
«آقا، یک روز توی همین سربینه چند بچه بودند. شما و آقازادههایتان وارد حمام شدید. بچهها تنها آمده بودند. شما از من پرسیدید: «این بچهها تنهایند؟ بزرگتری همراهشان نیست؟»
من به شما عرض کردم این بچهها یتیماند. به پسرانتان آرام گفتید جلوی آنها شما را بابا صدا نزنند. پول حمام آن بچهها را هم حساب کردید. یک مقداری هم به من پول دادید. چون نزدیک شروع مدارس بود، فرمودید برای این بچهها لوازم مدرسه تهیه کنم.»
شهابالدین دستی به ریشهایش کشید و گفت: «کار عجیبی نکردم؛ سفارش مولایمان است. «الله الله فی الایتام...» آقا جان، یتیم خیلی حرمت دارد؛ اگر یتیم اشک بریزد عرش خدا به لرزه در میآید. خدا ما را کمک کند در خدمت به ایتام.
📚 از کتاب #شهاب_دین | برشهایی از زندگانی آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی
📖 صفحات ۱۷۵ و ۱۷۶
پ.ن: اثر «پناه» از استاد محمود فرشچیان در وصف یتیمنوازی حضرت علی علیه السلام
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
..
✳ این پول مال من نیست!
🔻 یک نوبت که از جبهه آمده بود و رفتیم دیدنش، گوشهٔ اتاق یک عالمه اسکناس نخپیچشده دیدیم. از ابرام پرسیدیم: «اینا چیه ابرام؟» کمی از جوابدادن طفره رفت. وقتی اصرار کردیم، گفت: «درسته من معلم ورزش شدم، اما هیچوقت نرفتم مدرسه که بخوام حقوق بگیرم. هر وقتم برمیگردم میبینم از طرف آموزشوپرورش چند ماه حقوق برام ریختن. این پول مال من نیست. من کار نکردم که بخوام پول بگیرم.» بعد که آمارش رو درآوردیم، متوجه شدیم میرود پولها را داخل خانههای افراد محتاج میاندازد❗️.
📚 برگرفته از کتاب #جوانمرد (ج۲) | خاطراتی از #شهید_ابراهیم_هادی
📖 ص ۱۳۱
#⃣ #رزق_حلال #بیت_المال
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🍎https://eitaa.com/hayyatetayebh
✳️ همهٔ مسیر را دویده بود!
🔻 روزی با [شهید] عباس بابایی سوار موتورسیکلت بودیم. تا مقصد، چند کیلومتری مانده بود. ناگهان عباس گفت: «دایی، نگه دار!» متوجه پیرمردی شدم که پیاده در مسیر میرفت. عباس پیاده شد و از پیرمرد خواست که پشت سر من، سوار موتور شود. پس از سوار شدن پیرمرد، بابایی گفت: دایی جان، شما ایشان را برسانید. خودم بقیهٔ راه را پیاده میآیم. پیرمرد را به مقصد رساندم. خواستم برگردم تا عباس را سوار کنم، ولی هنوز چند متری نرفته بودم که دیدم عباس دواندوان رسید. برای آنکه من به زحمت نیفتم و برنگردم، همهٔ مسیر را دویده بود.
📚 از کتاب #قله_های_معنویت؛ سیری در سیرهٔ فرماندهان دفاع مقدس
📖 ص ۲۲۶
#⃣ #هفته_دفاع_مقدس
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🍎https://eitaa.com/hayyatetayebh