『 حضرتعشق 』🇵🇸
#سردار_حاج_احمد_متوسلیان🌷|••
#خاطره🌸|••
یکبار در حال برداشتن خرما بودم،
گفتم: "مرسی برادر" گفت: "چی گفتی؟"
فهمیدم چه اشتباهی کردم🤭، گفتم: "هیچی گفتم دست شما درد نکنه" گفت: "گفتم چی گفتی؟" گفتم: "برادر گفتم خیلی ممنون"
دوباره گفت: "نه اون اول چی گفتی؟" من که دیگر راه برگشت نمی دیدم😬، گفتم: "خرما را که تعارف کردین گفتم مرسی"
گفت: " بخیز " 🙇♂ سینه خیز رفتن در اون شرایط با آن سرما، گِل و برف💨 ساعت ۸ صبح،
واقعا کار دشواری بود. اما چاره ای نبود باید اطاعت امر می کردم....
بیست متری که رفتم، دیگر نتوانستم ادامه بدهم😫. انرژی ام تحلیل رفته بود.
روی زمین ولو شدم و گفتم: "دیگه نمی تونم"
حاج احمد گفت: "باید بری" گفتم: " نمی تونم، والله نمی تونم"😖
بعد با ضربه ای به پشتم زد که نفهمیدم از کجا خوردم!
ظهر که همدیگر را دیدیم👀 گفتم: "حاج احمد اون چه کاری بود که شما با من کردی؟😢 مگه من چی گفتم؟ به خاطر یک کلمه🗣 برای چی منو زدین؟
گفت: ما یک رژیم طاغوتی را با فرهنگش بیرون کردیم😌. ما خودمون فرهنگ داریم✨. زبان داریم. شما نباید♨️ نشخوار کننده کلمات فرانسوی و اجانب باشید
[ به جای این حرف ها بگو ↶ خدا پدر مادرت رو بیامرزه ] ...*
روایتی از: ↶
"حاج احمد متوسلیان"🌷
#سرباز_روح_الله(ره)
#سرباز_اسلام
اللھم ؏ــجݪ لۅلیڪ الفرجـــ◍❥
اللھم حفظ قائدنا الخامنہاۍ◍❥
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh