#پای_درس_شهدا {🌺🌿}
👈 مادر به او گفت:《خبرش به ما رسیده که دیشب رسیدی کاشان》.
اکبر برگشت و به مادر نگاه کرد. مادر با دلخوری گفت:《پس چرا دیشب نیامدی خانه》؟
اکبر با تبسمی🍃 پاسخ داد:《دیروقت بود، تو ماشین خوابیدم》.
مادر ناراحت شد، با تعجب گفت:《تو ماشین خوابیدی؟؟ آخه چرا؟ آن همه تشک و لحاف تو خونه داشتیم》.
اکبر با خوشرویی 🌺 جواب داد:《مادر، فکر میکنید ما تو جبهه چه کار میکنیم. کفشهایمان را مثل بالش زیر سرمان میگذاریم و اورکتمان را هم مثل لحاف روی خودمان میاندازیم... ما به این وضعیت عادت داریم》.
مادر شگفتزده نگاه کرد و اکبر با عجله به درون اتاق رفت.
#شهیددفاعمقدسسرداراکبرزجاجی🌷🌿
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh