eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
306 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت _اومدم زهرا اینقدر زنگ نزن تماس را قطع کرد... و مقنعه را سر کرد رژ لب💄 ماتی بر لبانش کشید به احترام این روز و خانواده مهدوی لباس تیره ⚫️تنش کرد و آرایش زیادی نکرد👌 کیفش👜 را برداشت و از اتاق بیرون رفت... _کجا داری میری مهیا نمی دانست چرا اینبار از حرف مادرش عصبی نشد 😊و دوست داشت جوابش را بدهد _دارم با زهرا میرم خونه مریم می خوان سبزی پاک کنن برا مراسم شهین خانم گفت بیام کمک مهلا خانم با تعجب گفت _همسایمون مهدوی رو میگی _آره دیگه.. من رفتم👋 مهلا خانم با تعجب😳 به همسرش نگاه کرد باورش نمی شد که مهیا برای کمک به این مراسم رفته باشد😟 برای اطمینان به کنار پنجره رفت تا مطمئن شود 👀 مهیا با زهرا دست داد _خوبی _خوبم ممنون _میگم مهیا نازی نمیاد _نه نازی با خونوادش هر سال چون چند روز تعطیله این روزارو میرن شمال😕 _مهیا کاشکی چادر سر می کردیم الان اینا نمی زارن بریم تو که😥 مهیا لبخندی زد😊 دقیقا این چیزی بود که خودش اوایل در مورد قشر مذهبی فکر می کرد _خودت بیای ببینی بعد متوجه میشی😎 آیفون را زدند _کیه _باز کن مریم😊 _مهیا خودتی بیا تو😍 در باز شد وارد خانه شدن چندتا خانم نشسته بودند ودر حال پاک کردن سبزی بودن... از بین آن ها سارا و نرجس را شناخت با سارا و مریم سلام کرد شهین خانم به طرفش آمد _اومدی مهیا _بله اومدم آب قند بخورم برم😜 _تا همه سبزیارو تمیز نکنی از آب قند خبری نیست😎 بقیه که از قضیه آب قند خبری نداشتند با تعجب😳😟 به آن ها نگا می کردند مهیا زهرا را به دخترا معرفی کرد جو دوستانه بود... اگر نگاه های نرجس و مادرش مهیا را اذیت نمی کردند به مهیا خیلی خوش می گذشت مریم قضیه دیشب را برای دخترا تعریف کرد سارا_آره دیدم می خواستم ازت بپرسم پیشونیت چشه زهرا_پس من چرا ندیدم🙁 سارا_کوری خواهرم😝 دخترا خندیدند😁😃😄 که صدای یاالله شهاب و دوستش محسن خنده هایشان را قطع کرد شهاب و محسن وارد شدن و یه مقدار دیگری از سبزی را آوردن _اِ این حاج آقا مرادیه خودمونه مگه نه مریم؟؟ چرا عمامه اشو برداشته مریم سرش را پایین انداخته بود و گونه هایش کمی قرمز شده بود🙈 _شاید چون دارن کار می کنن در آوردن مهیا نگاه مشکوکی به مریم انداخت محسن آقا با شهاب خداحافظی کرد و رفت... مهیا صدایش را بالا برد _شهین جوونم😌 شهاب که نزدیک دخترا مشغول آب خوردن بود با تعجب به مهیا نگاه کرد😳 _شهین جونم چیه دختراز مادرتم بزرگترم☺️ مهیا گونه ی شهین خانم را کشید _چی میگی شهین جون توبا این خوشکلیت دل منو بردی😉 با این حرف مهیا آب تو گلوی شهاب پرید و شروع کرد به سرفه کردن _وای شهاب مادر چی شد آب بخور😄 شهاب لیوان را دوباره به دهانش نزدیک کرد _میگم شهین جونم من از تو تعریف کردم پسرت چرا هول کرد ازش تعریف می کردم چیکار می کرد😄 آب دوباره تو گلوی شهاب پرید و سرفه هایش بدتر شده بود... دخترا از خنده صورت هایشان سرخ شده بود😂😂😂😂 _مهیا میکشمت پسرمو کشتی😂 _واه شهین جون من چیزی نگفتم😄 شهاب زود خداحافظی کرد و رفت سارا_پسرخالمو فراری دادی😃 _ای بابا برم صداش کنم بشینه باما سبزی پاک کنه😁 مهیا از جاش بلند شد که مریم مانتویش را کشید _بشین سرجات دیوونه😂 💞🍃🍃🌷🍃🍃💞 🍃ادامہ دارد.... ೋღ ღೋ ೋღ @hazraate_eshgh ღೋ 💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت بسته بندی سبزی ها تمام شده بود... همه برای مراسم و نهار به ✨مسجد✨ رفته بودن اما دختر ها آنقدر خسته بودند که ترجیح دادند خانه بمانند و استراحت کنند و عصر دوباره به بقیه ڪار ها رسیدگی کنند وارد اتاق مریم شدند همه ی دخترها خودشان را روی تخت انداختند _تختمو شکوندید☹️ _ساکت شو مریم😄 شهین خانوم که تو حیاط منتظر شهاب بود که بیاید و باهم سبزی ها را به مسجد ببرند مریم را صدا زد مهیا که به پنجره نزدیک بود پنجره را باز کرد _اِ شهین جونم تو هنوز اینجایی شهین خانم خندید😄 _آره هنوز اینجام مهیا جان شهاب نهارتونو اورده بیاید ببرید _چشم خوشکلم😉 _خدا بگم چیکارت کنه دختر من رفتم😁 تا مهیا می خواست چیزی بگوید نرجس از جایش بلند شد _من می رم غذاها رو میارم نرجس که از اتاق خارج شد مهیا روبه مریم و سارا گفت _یه چیز میگم ناراحت نشید سرتونو بکوبید به دیوار... من از این عفریته اصلا خوشم نمیاد😕 مریم_عفریته؟؟ سارا_نرجس دیگه. فدات مهیا حسمون مشترکه😊✌️ _دخترا زشته _جم کن بابا مریم مقدس😄 نرجس غذاها را آورد. نهار قیمه بود... مهیا می توانست بدون شک بگوید این خوش مزه ترین😋 و خوش بوترین😌 قیمه ای بود که تا الان خورده بود دخترها تا عصر استراحت کردند... و دوباره تا شب بکوب ڪار کردند شب هم مهلا خانم و مادر زهرا هم به آن ها اضافه شده بودند ساعت ۱۱بود🕚 که همه کم کم در حال رفتن بودند مریم_میگم دخترا پایه هستید امشب پیشم بمونید ظرفای نهار فردا رو هم باهم بشوریم😇🍽💦 همه دخترا از این حرف مریم استقبال کردند مادر زهرا بدون اعتراض قبول کرد مهلا خانم هم که از خدایش بود که مهیا کنار مریم بماند. و به شهین خانم گفت که اگر می توانست خودش هم برای کمک می ماند ولی باید همراه احمد آقا به خانه ی آقا احسان بروند و برای مراسم فردا به او کمک کند همه رفته بودن وفقط دخترا وشهین خانم در حیاط نشسته بودند واقعا حیاط بزرگ و با صفایی داشتند🌳 محمدآقا و شهاب هم آمدندو روی تختی که تو حیاط بود نشته اند محمد آقا_خسته نباشید دخترای گلم اجرتون با امام حسین خیلی زحمت کشیدید😊 شهین خانم_ قراره هم امشب بمونن و همه ی ظرفای فردا رو بشورن😉 محمد آقاسپس تا میتونی ازشون کار بکش حاج خانوم😄 _شهین جونم بلاخره یه آب قندبده حالم جا بیاد بعد ازم کار بکش😬😄 _تا وقتی بگی شهین جون آب قند که نمیبینی هیچ کلی ازت کار میکشم😄😉 مریم سینی چایی☕️ را به سمت همه گرفت به مهیا که رسید مهیا آروم گفت _خوشکل خانم از حاج آقا مرادی چه خبر و چشمکی زد😉 مریم که هول کرد سینی را که دوتا استکان چایی داشت از دستش سر خورد و روی مهیا افتاد😱 مهیا از جایش بلند شد... شهین خانم به طرفش دوید🏃 _وای چی شد😨 مریم تند تند مانتوی مهیا را می تکاند _وای سوختی مهیا😥 محمد آقا نگران به آن ها نزدیک شد _دخترم حالت خوبه😧 مهیا مانتویش را به زور از دست های مریم کشید _ول کن مانتومو پارش کردی😄 _بده به فکرتم😬 _نمی خواد به فکرم باشی😄 رو به بقیه گفت _چیزی نیست نگران نباشید چاییا زیاد داغ نبودند... 💞🍃🍃🌷🍃🍃💞 🍃ادامہ دارد.... ೋღ ღೋ ೋღ @hazraate_eshgh ღೋ 💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
پنج قسمت تقدیم‍ نگاهـتـون😁😍✨ ادامه رمان فردا😊
✨‼️:)" ✨🌿☝️|•• تا حالا سگ دنبالت کرده؟ 🐕😱 نکرده؟😨 خب خداروشکر که تجربشو نداری...☺️ اما بزار برات بگم...🙂 وقتی سگ دنبالت میکنه...😨 مخصوصا اگه شکاری باشه...😟 خیلیا میگن نباید فرار کنی ازش ...✌️🏻 اما نمیشه... 😖 یه ترسی ورت میداره ک فقط باید بدویی...🏃‍♂ امـا...✨ خدا واست نیاره اگه پات درد کنه...😣 یا یه جا گیر کنی...😱 یا... 😓😶 کربلای چهار بود...🕊 وقتی منافقین لعنتی عملیاتو لو دادن...🖤 مجبور شدیم عقب نشینی کنیم...😰 نتونستیم زخمیا رو بیاریم...😞 بچه های زخمیه غواص تو نیزارهای ام الرصاص جاموندن...💔 چون نه زمان داشتیم و نه شرایط نیزار ها میذاشت برشونگردونیم...❗️ هنوز خیلی دور نشده بودیم از نیزارا که یهو صدای ناله ی زخمیا بلند و بلند تر شد...💔 آخ ...😭💔 نمیدونم چنتا بودن...😢 سگای شکاری ...😰 ریخته بودن تو نیزار...😓 بعثیا به سگ های شکاریشون یه چیزی تزریق کرده بودن که سگا رو هار کرده بود ...😱😭 هنوز صدای ناله های بچه ها تو گوشمه...😔 زنده زنده رفیقامو که دیگه پای فرار کردن نداشتن رو... داشتن تیکه تیکـ ....😞💔😭 کاری از دست ما بر نمیومد ...😓💔 .. شنیدی رفیق؟ اینقد راحت پا روی خونشون نذاریم...❌ امنیتی که الان داریم فقط به خاطره خون شهداست😭🕊💔 معذرت بابت تلخی روایت...🙏✨ حرمت این قطره قطره خونشون رو نگهدارین خواهران و برادران💔✨ ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
-1397481727_-213612.mp3
5.4M
﴿🌿💛﴾ [قسمت هشتم] پرسش و پاسخ با آیت الله خوشوقت پاسخ های زیبا و دلنشین ☔ __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
1226120961_-213625.mp3
3.32M
جوونیمون نذر راه حیدر💚 اگه قابل بدونی مادر😔 میخوام فدای حُسِینِت باشم😭 یه روزی مثل علی اکبر💔 "حاج مهدی رسولی" *اللھم ؏ــجݪ لۅلیڪ الفرجـــ◍❥ اللھم حفظ قائدنا الخامنہ‌اۍ◍❥ * •┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈• @hazraate_eshgh •┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
هدایت شده از 『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
🌸✨تۅصیہ رهبر انقلاب براےِ دفع بلا✨🌸 🍃دعاےِ هفتمْ صحیفہ سجادیـ💚ــہ🍃 💖✨یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. 💖✨ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. 💖✨ فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. 💖✨أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ 💖✨وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. 💖✨ وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. 💖✨فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. 💖✨فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. 💖✨ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. 💖✨ فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. دِلچَسب تریـــن زمْزمہ ایـ😍ــنجا صلۅات اَست 💚🍃✨🌱👇 @hazraate_eshgh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
* ●✿●〖 ☁️☀️ 〗 ●✿● 🌻✨ ●✿● اَدْعوُكَ‌ يا ‌سَيدي‌ بِلِسان ‌قَدْ‌ اَخْرَسَه ‌ذَنْبُه ●✿● مـــےخــوانـمٺ اے آقــاے مـݩ؛ بـا زبـاݩــے ڪہ گـݩاه ݪالش ڪرده اسٺ! _عجل‌لولیک‌الفرج(: 🌻✨ ●✿●〖 ☁️☀️ 〗 ●✿● .*
شهید‌حسیݩ‌مـ؏ــزغلامے:↯ ایݩ‌د؏ـاۍالهےعظم‌البلارازیادبخوانید☺️💛 "✨🌿بسم اللھ الرحمݩ الرحیمْ🌿✨" 🌸← الهِی عَظُمَ الْبَلاءُ 🌿← وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ ✨← وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ 🦋← وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ 📿← وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ ❤️← وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ 🌷← وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ 🍃← وَ إِلَیک الْمُشْتَکی ✨← وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ 🌹← اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 💖← أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ 🌿← وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ 💙← فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا ✨← کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ 🌸← یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ 🌿← اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ 💛← وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ 🌼←‌ یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ✨🦋 🕊← اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ❤️← أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی 🦋← السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ ✨← الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ🕊🍀🌷 "حضرت صاحب الزماݩ (؏ـج)✨💖" در قسمٺی از توقیع میفرمایند: «براۍ تعجيل فرج بسيار دعا ڪنيد كہ همان فرج شماست✨💙🌿.» اللهم عجل لولیک الفرج✨💛 اللهم حفظ قائدنا الخامنه ای😍❤️ 🕊🌿 •┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈• @hazraate_eshgh •┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈• 
🍃 {وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ} ﻭ ﻣﻦ ﻛﺎﺭم ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭﺍﻣﻰ ﮔﺬﺍﺭم؛😍 ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ❤ ●{🌿🦋🌺}● اللھم ؏ــجݪ لۅلیڪ الفرجـــ◍❥ اللھم حفظ قائدنا الخامنہ‌اۍ◍❥ •┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈• @hazraate_eshgh •┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜 💜 💜 💜 💜 💜 از امام علی (ع) پرسيدند «خير» چيست فرمودند: 💜 خوبى آن نيست كه مال و فرزندت بسيار شود 💜 بلكه خير آن اسـت كه دانـش تو فراوان 💜 و بردبارى تو بـزرگ و گران مقدار باشـد 💜 و در پرستش پروردگار در ميان مردم سر فراز باشى 💜 پس اگر كار نيكى انجـام دهى شكر خدا به جا آورى، 💜 و اگر بد كردى از خــدا آمرزش خواهى. 💜 در دنيا جـز براى دو كس خير نيست. 💜 يكى گناه كارى كه با تو به جبران كند، 💜 و ديگر نيكوكارى كه در كارهاى نيكو شتاب ورزد. [نهج‌البلاغه،حکمت۹۴] 💜 💜 💜↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓ 💜https://ble.ir/hazraate_eshgh 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜