16.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷#مهارت_یابی_نماز 🌷
🔰کلیپ هفتم
🤔😕از سری تکنیکهای نماز خون کردن فرزندان ....
😍توضیحی نمیدم خودتون ببینید و استفاده کنید ...
😇😇😇😇😇
👇☺️😍
@hazratehzahra
🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
💜💙سبـــ✨زندگی اسلامی🦋🌷
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ منتشر شده توسط کاربران لبنانی در رسانه ها برای تشکر از جمهوری اسلامی و نیروی دریایی مقتدر ایران
✅بصیرت
🆔@hazratehzahra
🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
🌐 زائران ایرانی در عراق سرگردان شدند
🔻در روزهای اخیر با توجه به افزایش تشرف زوار خارجی به عراق، دولت این کشور برای نظاممند کردن ورود زوار، صدور ویزا در فرودگاه را لغو کرد و همین امر موجب معطلی و سردرگمی زائران ایرانیِ همراه با کاروانهای غیرمجاز شد.
✅بصیرت
🆔@hazratehzahra
🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلنوشته ی دختر شـــــهید با پدر قهرمانش....
روز خداحافظی با تـو عهد بستم ڪه چنان باشم ڪه بگویند..
🌷شهید #الیاس_چگینی🌷
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀
🆔@hazratehzahra
🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پیدا شدن چمدانهای پر از دلار در پارکینگ ارگ ریاست جمهوری
🔻بقایای به جا مانده از چمدانهای پر از دلار در پارکینگ ارگ ریاست جمهوری افغانستان که در حال حاضر تحت تصرف طالبان است.
✅بصیرت
🆔@hazratehzahra
🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
استغفار=هیئت رزمندگان.MP3
18.15M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری/موضوع:استغفار"مکان تبلیغ:هیئت رزمندگان اسلام:شهرستان سمیرم سال1400{جلسه 317}
@eslam20
اولین گفتوگوی زنده تلویزیونی رئیس جمهور با مردم امشب بعد از خبر ۲۱ از شبکه یک پخش خواهد شد
🆔@hazratehzahra
🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2
قسمت نهم
دعوا🌺
💢اوضاع جوانان محله ما روز به روز بد تر می شد.
💢هر روز غروب دسته دسته جوانان محل را می دیدیم به سوی مشروب فروشی و کاباره می رفتند. اهل دین و ایمان روز به روز از تعدادشان کاسته می شد.
💢مدت کوتاهی بود که به زور خانه حاج حسن می رفتم کمی زور و بازو پیدا کردم.
💢یک روز متوجه شدم جوان های انتهای کوچه ما برای عبور دخترها مزاحمت ایجاد کردند.
💢 برای همین با چند نفر از دوستانم سمت آنها رفتیم تا یک دعوا به راه بی اندازیم.
💢کار دعوا بالا گرفت مهدی با اینکه قد و هیکلش کوچک بود یک قمه همراه خود آورد.
💢به صورت جدی دعوا شروع شد که چند نفر آمدند ما رو آشتی دادند یکی از اونها ابراهیم بود.
💢ابراهیم بعد اینکه موضوع دعوا تمام شد با لبخند به من گفت چه کاره ای؟؟ وقت بیکاری چه میکنی؟
💢گفتم: روز ها سر کار و شبها به زورخانه حاج حسن می روم.
💢بهش گفتم: اگه دوست داشتی بیا.
💢ابراهیم قبول کرد و گفت انشاءالله شب خدمت می رسیم.