🥀داستان ضحاک بن قيس:
همان گونه که قبلاً گفته شد، اين نامه پاسخى است از امام(عليه السلام) به برادرش عقيل درباره داستان حمله ضحاک بن قيس به اطراف کوفه و شکست سخت و عقب نشينى او، بنابراين ضمير در «اليه» به ضحاک باز مى گردد، هرچند بعضى از شارحان، اين داستان را مربوط به «بُسر بن ارطاة» و حمله او به يمن دانسته اند و عجيب تر اينکه بعضى ضمير را به معاويه باز گردانده اند در حالى که هيچ يک از اين دو صحيح نيست.
به هر حال امام(عليه السلام) در آغاز نامه که سيّد رضى آن را براى اختصار حذف کرده (مطابق آنچه در کتاب تمام نهج البلاغه آمده و مصادر نهج البلاغه نيز نقل کرده است) پس از حمد و ثناى الهى و دعاى خير براى عقيل اعلام مى کند که نامه او به وسيله عبدالله بن عبيد ازدى به او رسيده و نگرانى او را از ماجراى حمله ضحاک به اطراف کوفه درک نموده است.
آن گاه براى رفع نگرانى برادر ماجراى لشکرکشى معاويه را به وسيله ضحاک چنين شرح مى دهد و مى فرمايد: «من سپاهى انبوه از مسلمانان را به سوى او (ضحاک فرمانده لشکر معاويه) گسيل داشتم. هنگامى که اين خبر به او رسيد دامن فرار به کمر زد و با ندامت و پشيمانى عقب نشينى کرد; ولى سپاه من در بعضى از جاده ها به او رسيد و اين هنگامى بود که خورشيد نزديک به غروب بود»; (فَسَرَّحْتُ(2)
إِلَيْهِ جَيْشاً کَثِيفاً(3)
مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَلَمَّا بَلَغَهُ ذَلِکَ شَمَّرَ هَارِباً، وَنَکَصَ(4)
نَادِماً، فَلَحِقُوهُ بِبَعْضِ الطَّرِيقِ، وَقَدْ طَفَّلَتِ الشَّمْسُ لِلاِْيَابِ).
«کثيف» به معناى انبوه و پر جمعيّت است و مطابق بعضى از روايات، عدد لشکر امام(عليه السلام) در اينجا چهار هزار نفر بود از افراد تازه نفس و آماده که همچون عقاب بر سر دشمن وارد شدند و به همين دليل ضحاک و لشکرش فرار را بر قرار ترجيح دادند و از حمله خود به اطراف کوفه پشيمان گشتند; ولى لشکر امام(عليه السلام) به تعقيب آنها پرداخت و نزديک غروب به آنها رسيد که شرح ماجرا در جمله هاى بعد از همين نامه خواهد آمد.
تعبير به «مِنَ الْمُسْلمين» اشعار به اين دارد که لشکر مخالف و فرمانده اصلى آنها در شام از مسلمانان نبودند.
تعبير به «شمّر هارباً» در واقع سخريه اى است نسبت به ضحاک، زيرا «شمّر» معمولا به معناى دامن همت به کمر زدن براى انجام کار مهمى است، نه براى فرار که ضحاک آن را انتخاب کرده بود.
جمله «قد طفّلت الشمس» ـ با توجّه به اينکه طفول به معناى نزديک شدن است ـ اشاره به اين است که دو لشکر هنگامى به هم رسيدند که خورشيد نزديک غروب بود و تعبير به «اياب» کنايه از اين است که خورشيد صبحگاهان گويا از مقر خود به سوى ما مى آيد و عصرگاهان به مقرش باز مى گردد و اين تعبير لطيفى است براى غروب آفتاب.
آن گاه در ادامه اين سخن مى فرمايد: «مدت کوتاهى اين دو لشکر با هم جنگيدند و اين کار به سرعت انجام شد; درست به اندازه توقف ساعتى (و ضحاک و لشکرش درمانده و پراکنده شدند) و در حالى که مرگ به سختى گلويش را مى فشرد نيمه جانى از معرکه به در برد و از او جز رمقى باقى نمانده بود و با سختى و مشقت شديد از مهلکه رهايى يافت»; (فَاقْتَتَلُوا شَيْئاً کَلاَ وَ لاَ، فَمَا کَانَ إِلاَّ کَمَوْقِفِ سَاعَة حَتَّى نَجَا جَرِيضاً(5)
بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ بِالْمُخَنَّقِ(6)،
وَلَمْ يَبْقَ مِنْهُ غَيْرُ الرَّمَقِ، فَلاَْياً بِلأْي مَا نَجَا).🥀
6️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀فراموش نبايد کرد که اين ماجرا در خطبه 29 نيز به آن اشاره شده و آن خطبه و اين نامه با يکديگر هماهنگ است.
تعبير به «کَلاَ وَ لاَ» به معناى اين است که اين کار به سرعت انجام گرفت هماهنگ تلفظ کردن «لا و لا» و در بعضى از تعبيرات در کلمات عرب «لا و ذا» گفته مى شود و هر دو اشاره به همان کوتاهى زمان است که در فارسى به جاى آن مى گوييم: مانند يک چشم بر هم زدن.
تعبير به «بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ بِالْمُخَنَّقِ» ـ با توجّه به اينکه مُخنّق به معناى گلوگاه است که اگر آن را فشار دهند انسان خفه مى شود ـ اشاره به اين است که لشکريان امام(عليه السلام) ضحاک را تا پاى مرگ پيش بردند به گونه اى که جز رمقى از او باقى نمانده بود. اين تعبير هم در عربى معمول است و هم در فارسى که وقتى شخصى را تحت فشار شديد قرار مى دهند مى گويند: گلويش را فشرد.
قابل توجّه است که ابراهيم ثقفى در کتاب الغارات ماجرايى را نقل مى کند که تفسيرى است بر جمله امام(عليه السلام): «وَلَمْ يَبْقَ مِنْهُ غَيْرُ الرَّمَقِ; جز رمقى از ضحاک باقى نمانده بود» مى گويد: هنگامى که ضحاک از دست فرمانده لشکر على(عليه السلام) «حجر بن عدى» فرار کرد شديدا تشنه شد، زيرا شتر حامل آب را گم کرد. در اين حال لحظه اى خواب خفيفى بر او عارض شد و به همين جهت از جاده منحرف گرديد. هنگامى که بيدار گشت تنها چند نفر از لشکرش با او بودند و هيچ کس آب به همراه نداشت. بعضى از آنها را فرستاد تا آب پيدا کنند ولى پيدا نشد. ناگهان مردى پيدا شد به او گفت اى بنده خدا تشنه ام مرا سيراب کن. گفت: به خدا سوگند نمى دهم تا قيمت آن را بپردازى. گفت: قيمت آن چيست؟ گفت: قيمتش دين توست. سپس داستان را ادامه مى دهد تا اينکه سرانجام به جمعيتى رسيدند که در آنجا آب بود و سيراب شدند.(7)
تعبير به «لاَْياً بِلأْي» با توجّه به اينکه لأى به معناى شدت است مفهومش اين است که ضحاک و باقيمانده لشکرش با شدتى بعد از شدت، از آن مهلکه نجات يافتند.🥀
7️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀سپس امام(عليه السلام) اشاره به بخش ديگرى از نامه برادرش عقيل مى کند که نوشته بود: عبدالله بن سعد (برادر رضاعى عثمان بن عفان) را در مسير ديدم که با چهل نفر از جوانان قريش به سوى مقصد نامعلومى مى روند از آنها پرسيدم به کجا مى رويد اى فرزندان دشمنان پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آيا مى خواهيد به معاويه ملحق شويد. امام(عليه السلام) مى فرمايد:
«(اما آنچه درباره مخالفت هاى قريش با من گفته اى) قريش را با آن همه تلاشى که در گمراهى و جولانى که در دشمنى و اختلاف و سرگردانى در بيابان ضلالت داشتند، رها کن. آنها با يکديگر در نبرد با من هم دست شدند همان گونه که پيش از من در مبارزه با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) متحد گشته بودند»; (فَدَعْ عَنْکَ قُرَيْشاً وَتَرْکَاضَهُمْ(8)
فِي الضَّلاَلِ، تَجْوَالَهُمْ(9)
فِي الشِّقَاقِ(10)،
وَ جِمَاحَهُمْ(11)
فِي التِّيهِ، فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَى حَرْبِي کَإِجْمَاعِهِمْ عَلَى حَرْبِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) قَبْلِي).
سپس مى افزايد: «خدا قريش را به کيفر اعمالشان برساند آنها پيوند خويشاوندى را با من بريدند و خلافت فرزند مادرم (پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)) را از من سلب کردند»; (فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي! فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي، وَسَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي).
جمله «فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي» با توجّه به اينکه «جوازى» جمع جازية به معناى جزا و مکافات عمل است، مفهومش اين است که مکافات اعمال قريش دامان آنها را بگيرد و گرفتار عواقب سوء اعمال خويش بشوند و اين در واقع نفرينى است براى آنها که نه حق خويشاوندى را رعايت کردند و نه اجازه دادند امام(عليه السلام) به خلافتى که خدا براى او مقرر داشته بود و پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بر آن تأکيد فرموده بود و ضامن سعادت دين و دنياى مسلمانان بود برسد.
آرى آنها در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) سرسخت ترين دشمنان آن حضرت بودند و آتش تمام جنگ هاى ضد اسلام به وسيله قريش و رؤساى آنها برافروخته شد و آخرين گروهى بودند که در برابر پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تسليم شدند و به او ايمان آوردند، در حالى که ايمان بسيارى از آنها صورى بود نه واقعى.🥀
8️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀بعد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با خليفه و جانشين او امير مؤمنان على(عليه السلام) نيز همان رفتار را کردند، بلکه بر اثر انگيزه انتقام جويى شدت عمل بيشترى به خرج دادند.
در حديثى از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم که روزى به على(عليه السلام) خطاب کرد در حالى که گريان بود و اشک مى ريخت و فرمود: «ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَام لاَ يُبْدُونَهَا لَکَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِي; براى اين گريه مى کنم که کينه هايى در سينه هاى گروهى وجود دارد و امروز قادر بر اظهار آن نيستند; ولى بعد از من در برابر تو اظهار خواهند کرد».(12)
در ذيل خطبه 172 در جلد ششم همين کتاب (پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)) در شرح شکايتى که امام(عليه السلام) از قريش به پيشگاه خدا مى کند گفتار مبسوط ترى درباره دشمنى هاى قريش نسسبت به آن حضرت داده ايم.
تعبير به «ابْنِ أُمِّي» درباره پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) يا به جهت آن است که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و امام(عليه السلام) هر دو از فرزندان فاطمه مخزومى دختر عمرو بن عمران مادر عبدالله (پدر گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله)) و مادر ابوطالب (پدر گرامى امير مؤمنان(عليه السلام)) بودند و يا به سبب اينکه فاطمه بنت اسد مادر امير مؤمنان(عليه السلام) در آن زمان که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در کفالت ابى طالب بود همچون مادر به تربيت او مى پرداخت، لذا پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) درباره او فرمود: «فاطِمَةُ أُمّى بَعْدَ أُمّى; فاطمه بنت اسد بعد از مادرم (آمنه) مادرم بود».🥀
9️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀پی نوشت:
1 . سند نامه: در مصادر نهج البلاغه آمده است که اين نامه را قبل از مرحوم سيّد رضى، ابراهيم بن هلال ثقفى در کتاب الغارات و ابوالفرج اصفهانى در کتاب الاغانى و ابن قتيبه دينورى در کتاب الامامة والسياسة آورده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 332). شرح بيشترى درباره سند اين نامه را که مرتبط با خطبه بيست و نهم امير مؤمنان على(عليه السلام) است در جلد دوم همين کتاب (پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)) ص 203 آورديم.
2 . «سرّحت» از ريشه «تسريح»، همان گونه که در شرح نامه 34 گفتيم به معناى فرستادن کسى دنبال کارى است و به معناى هر گونه رها ساختن نيز آمده است.
3 . «کثيف» به معناى انبوه از ريشه «کثافت» گرفته شده و در عربى به معناى آلودگى نيامده، بلکه اين واژه در فارسى به معناى آلودگى است.
4 . «نکص» از ريشه «نکص» بر وزن «مکث» و نکوص به معناى بازگشت و عقب نشينى است.
5 . «جريض» به معناى کسى است که بر اثر شدت اندوه يا هيجان گلوگير شده است.
6. «مخنّق» به معناى گلوگاه از ريشه «خَنْق» بر وزن «جنگ» به معناى فشردن گلوى کسى است.
7 . الغارات، ج 2، ص 439.
8 . «ترکاض» به معناى دويدن شديد از ريشه «رکض» بر وزن «فرض» به معناى دويدن گرفته شده است و «ترکاض» معناى مبالغه را مى رساند.
9 . «تجوال» به معناى جولان شديد است.
10 . «الشقاق» به معناى دشمنى و مخالفت و جدايى است.
11 . «جماح» به معناى سرکشى کردن است و «جموح» بر وزن «قبول» در اصل به معناى حيوان چموش است سپس به انسان هاى سرکش و حتى حوادث و برنامه هايى که در اختيار انسان نيست اطلاق شده است.
12 . مجمع الزوائد هيثمى، ج 9، ص 118 و کنزالعمال، ج 13، ص 176، ح 36523.🥀
🔟
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
📖 #فضائل
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
اهل بهشت، به جایگاه شیعیان ما به گونه ای که انسان، به ستارگان نگاه میکند، نظر میکنند.
بحارالانوار؛ ج ۸، ص۱۴۷، ح ۷۷.
.
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷
﴿ نود خصلت، از صفات انبیاء ﴾
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
(من اراد ان ینظر الی اسرافیل فی هیبته و الی میکائیل فی رتبته و الی جبرئیل فی جلالته و الی ادم فی علمه و الی نوح فی خشیه و الی ابراهیم فی خلته و الی یعقوب فی حزنه و الی یوسف فی جماله و الی موسی فی مناجاته و الی ایوب فی صبره و الی یحیی فی زهده و الی عیسی فی عبادته و الی یونس فی ورعه و الی محمدِ فی حسبه و خلقه، فلینظر الی علی. فأن فیه تسعین خصلة من خصال الانبیاء جمعها الله فیه و لم یجمعها فی احدٍ غیره .)
🍃 هر کس اراده کند، اسرافیل را در هیبتش و میکائیل را در رتبه اش و جبرئیل را در جلالتش و حضرت آدم را در علمش و نوح را در خشیتش و ابراهیم را در دوستیش و یعقوب را در حُزنش و یوسف را در جمالش و موسی را در مناجاتش و ایوب را در صبرش و یحیی را در زهدش و عیسی را در عبادتش و یونس را در ورعش و حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) را در حَسَب و خُلقش تماشا کند، به علی بن ابیطالب (علیهم السلام) نگاه کند. براستی خداوند در او نود خصلت از صفات انبیاء را جمع کرده است که در غیر او جمع نفرموده است.
ینابیع الموده؛ جلد ۲، باب ۵۶.
☆ مَنْ كُنْتُ مَوْلاه فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه ☆
کانال مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
💯 @hazrateshah
🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷
#شهیدانه
شهید محمدهادی ذوالفقاری
جهان در حال تحول است
دنیا دیگر طبیعی نیست
الان دو جهاد در پیش داریم،
اول جهادنفس که واجب تر است زیرا...
شادی روح پاک همه شهدا #صلوات
💯 @hazrateshah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹امروز روز تولد شهید ابومهدی المهندس هست. ولادتت مبارک سردار دلها.
🔹او عراقی بود اما در دفاع مقدس حق و باطل را شناخت و در مقابل رژیم بعث برای ایران جنگید. در سیل خوزستان شبانه روز برای رفع مشکلات مردم تلاش کرد و تجهیزات و نفرات حشدالشعبی را در اختیار مردم ایران گذاشت. او فرقی بین ایران و عراق نمیدید و یک امت میدانست و به ایران و عراق خدمت های بزرگی کرده است. ما همه مدیون تو هستیم.
💯 @hazrateshah
گفتم: از عشق نشانے
بھ من خستھ بگو ؟!
گفت جز عشق (علی)
هرچھ ببینے بَدَلیست..!
#یاامیرالمومنین...(:
💯 @hazrateshah
🌹مناجات امام علی علیه السلام🌹
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🥀اِلهی کَفَی بی عِزّا
اَن اَکون لَک عَبداً
و کَفَی بی فَخراً
ان تَکونَ لِی رباً انت
َ کَما احبُ فاجعَلنی
کَما تُحبُّ.🥀
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🥀خدای من!
مرا این ارجمندی بس که
بنده تو باشم
و این سرافرازی بس که
پروردگار من تو باشی
تو همانگونه هستی که
من دوست میدارم
پس مرا آنگونه بساز که
تو دوست میداری🥀
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
❤️خدایا دراین شب
❤️دفتر دل دوستانم را
❤️به تو میسپارم
❤️بادستان مهربانت
❤️قلمی بردار خط بزن
❤️غمهایشان و دلی رسم کن
❤️برایشان به بزرگی دریا
😊شاد و پرخروش
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
〖بسٖم اللّٰھِ المُصوࢪ . . :) 🌱〗
.°•على را وصف، در باور نیاید
.°•زبان هرگز ز وصفش بر نیاید
•|°عاشقـان ومحبـان علـے...!
اینجا...
- مخزنِبیاناتامیرالمونیـن
- منبعِاحادیـثوروایـات
- اشعـاردلنشینِمعنوۍ ؛
@hazrateshah
•
.
متفـات هست🥀
همراه بشین بامـن!
مـدح امیـرالمومنیـن👇🏻🌻
https://eitaa.com/joinchat/3458859054C73246af406
محـب علے باذڪر صلـوات بزن رو لینـڪ↑
«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»
خدایا ، در این لحظه و در تمام لحظات ،
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان ولىّات ،
حضرت حجّة بن الحسن ،
که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد ،
باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ،
و همه از او فرمانبرى مىنمایند ،
ساکن زمین گردانیده ،
و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى ،
God, in this moment and in all moments,
Head and holding and guiding and helpful but your guidance and observers,
Imam Muhammad al-Mahdi,
Who you her greetings and wind fathers,
Keep up to him for his pleasant,
And all their obedience to him,
Inhabitant of the land made,
And a long time benefit in the making,
❤️ 💯 @hazrateshah ❤️