مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب ✨ 📕 نام : #سلام_بر_ابراهیم 🗞 ناشر : شهید ابراهیم هادی 📖 توضیحات : کتاب «سلا
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
به همراه چند نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد ابراهیم صحبت میکردیم. یکی از دوستان که ابراهیم را نمیشناخت تصویرش را از من گرفت و نگاه کرد. بعد با تعجب گفت: شما مطمئن هستید اسم ایشون ابراهیمه!؟
با تعجب گفتم: خُب بله، چطور مگه؟!
گفت: من قبلاً تو بازار سلطانی مغازه داشتم. این آقا ابراهیم دو روز در هفته سَر بازار میایستاد. یه کوله باربری هم میانداخت روی دوشش و بار میبرد. یه روز بهش گفتم: اسم شما چیه؟
گفت: من رو یدالله صدا کنید!
گذشت تا چند وقت بعد یکی از دوستانم آمده بود بازار، تا ایشون رو دید با تعجب گفت: این آقا رو میشناسی!؟
گفتم: نه، چطور مگه!
گفت: ایشون قهرمان والیبال و کشتیه، آدم خیلی باتقوائیه، برای شکستن نفسش این کارها رو میکنه. این رو هم برات بگم که آدم خیلی بزرگیه! بعد از آن ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم!
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب 📚 📕 نام : #خاطرات_سفیر ✍ نویسنده : نیلوفر شادمهری 📖 توضیحات : نیلوفر شادمهر
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
" ابروهاش رو بالا انداخت و خندید و همونطور که به سمت در ورودی سالن میرفت گفت: «نه ... نه ... من یه مدیرم. شأن من نیست! اینا برای من نیست؛ برای مردمه.» توجه فرمودید؟ مدیر بخش طراحی مد خودش بسیار سنگین لباس میپوشه و از مد تیم خودش پیروی نمیکنه، چون در شأن ایشون نیست! چون اون مُدلا برای مردم طراحی میشه، نه ایشون. جل الخالق! "
" صبحای یکشنبه توی اتاقم مراسم پرفیض دعای عهد بود و همهمون جمع میشدیم؛ خدا و من. مگه بیشتر از این هم نیازه کسی باشه؟ "
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب 📚 📕 نام : #کیمیاگر ✍ نویسنده : رضا مصطفوی 📖 توضیحات : کیمیاگر، داستان جوانی
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
" مگر حدیث تشبیه را روایت نکردهاید که رسول خدا فرمود: “هرکس میخواهد آدم را در علمش، نوح را در تقوایش، ابراهیم را در بردباریاش، موسی را در هیبتش، و عیسی را در عبادتش بشناسد، علی را ببیند. "
" کاش جابر حیّان دنبال اکسیری بود که ما را آدم کند! ما انسانها عناصر بیارزشی هستیم، خاکیم و آب، آتشیم و باد. هیچکداممان با هم فرقی نداریم، اما یکی میشود مثل جانواران و درندگان، بلکه از آنها گمراهتر، یکی هم میشود اشرف مخلوقات، مثل رسول خدا، مثل علی. کاش جابر حیان دنبال اکسیری میافتاد که به ما انسانها بزند و آدممان کند. ما فقط هیزمهای جهنمیم، اگر حقیقت را درک نکنیم. از چهارپایان گمراهتریم، اگر غافل باشیم. "
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب ✨ 📕 نام : #شهابی_در_شب خلاصهای از کتاب شبهای پیشاور ✍ نویسنده : سلطان الواعظ
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
حافظ : چون اوضاع مملکت بحرانی بوده است و ممکن بود فتنهای بر پا گردد، ابوبکر و عمر چارهای ندیدند جز اینکه کار را یکسره کنند؛ لذا عمر با ابوبکر بیعت کرد و غیر از عده معدودی از پیروان سعد بن عباده بقیه اهل مجلس نیز با عمر موافقت کردند.
واعظ : پس خود شما هم قبول دارید که حتی در سقیفه هم اجماع کامل صورت نگرفته است.
حافظ : عرض کردم که اوضاع بسیار بحرانی بوده است و چارهای جز عجله نبوده است.
واعظ : آیا این امکان هم وجود نداشت که علی (ع) و عباس و دیگر بزرگان بنیهاشم را خبر کنند ؟
حافظ : علی الظاهر، نه !!
واعظ : خیر قربان، فرصت داشتند؛ بلکه آنها را عمدا خبردار نکردند.
حافظ : دلیلی هم بر این گفته خود دارید ؟
واعظ : چه دلیلی از این بهتر که عمر تا درب خانه پیامبر آمد؛ ولی برای اینکه مبادا علی و بنیهاشم از جریان اجتماع در سقیفه خبردار شوند وارد خانه نشد.
حافظ : استدعا میکنم این حرفهایی که ساخته ذهن عوام شیعه است را در این مجلس مهم مطرح نکنید.
واعظ : الحمدالله در کتب معتبر شما، به اندازه کافی دلیل و برهان برای اثبات حرف ما موجود است و در نتیجه نیازی به جعل حدیث نداریم. در برخی کتابهای معتبر اهل سنت آمده است که ...
◽️مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
☘@hazratezeynab_313
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب ✨ 📕 نام : #زن #فاطمه_فاطمه_است ✍ نویسنده : دکتر علی شریعتی 📖 توض
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
🔻 فراموش نکنیم که: نخستین کسی که بر سرگذشت حسین بزرگ گریست، عمر سعد بود و نخستین کسی که بر اینگونه «گریه بر حسین» ملامت کرد، شخص زینب بزرگ! و بد نیست بدانید که نخستین مجلس عزاداری، در دربار یزید 🔺
🔻 در جامعه و فرهنگ اسلامی، سه چهره از زن داریم: یکی چهرهٔ زن سنتی است و مقدسمآب؛ و یکی چهرهٔ زن متجدد و اروپاییمآب که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده است و یکی هم چهرهٔ فاطمه، و زنان «فاطمهوار»! که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهرهای به نام زن سنتی ندارد. سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعه ما تصویر شده است با سیمای فاطمه همانقدر دور و بیگانه است که چهرهٔ فاطمه با چهرهٔ زن مدرن.
در دنیای امروز، بهخصوص در مشرقزمین و بالأخص در جامعه اسلامی و ایرانی، با واقعیتی که روبهروییم، ایجاد یک تضاد است و یک بحران و یک دگرگونی و فروریختن و آشفتگی بسیار شدید در خصوصیات انسانی و رفتار و عادات اجتماعی و طرز تفکر، و اصولاً تغییر شکل انسانی که تیپ خاصی به نام «روشنفکر» و «زن و مرد تحصیلکرده» یا «متجدد» به وجود آورده است که با زن و مرد «سنتی» در تضاد است. 🔺
◽️مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
☘@hazratezeynab_313
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب ✨ 📕 نام : #نشانی_خانه_باران با عبور از 78 پلاک، به سوی گستردهترین خانهای که
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
🔻 پلاک: ۵۱
در این لحظههای مکدر اگر کسی به مدینه وارد شود و ببیند پیغمبری را تازه به خاک سپردهاند و هنوز عزاداری او را نکردند و هنوز آب غسلش خشک نشده و نالههای دخترش پایین نیامده و هنوز... اما امّتش، این امّت نسیان زده، در حال نزاع بر سر جانشینی اویند! آن وقت به او حق بده برای همیشه فریاد بزند: این چه اسلامی است؟! این چه دینی است؟! و تو چقدر از این مسلمان نماها خسته و دل شکسته. ... 🔺
🔻 پلاک: ۷۸
... و ابوذر پریشان وارد میشود: "یا علی (ع) خلیفه دستور نبش قبر فاطمه (س) را داده است"
چه میشنود!؟ مثل شیری غضبناک از جا برمیخیزد. و بچهها خیره خیره به هم نگاه میکنند. درست است که سکوت کرده است؛ اما در مقابل وصیت تو، به هیچ وجه آرام نمینشیند. در چشم به هم زدنی با ذوالفقار حماسیاش مقابل خلیفه ظاهر میشود.
رگهای گردن علی (ع) متورم شده و چشمانش از شدت غضب سرخ. رو به جماعت سوگند میخورد: "به خدای فاطمه (س) قسم! اگر سنگی از این قبرها جابجا شود، تا آخرین نفس شما را طعمه شمشیر خواهم ساخت! "
مردم از وحشت در جا میخکوب میشوند،
اما... 🔺
💠 مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
☘@HazrateZeynab_313
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب ✨ 📕 نام : #مغالطات ✍ نویسنده : علی اصغر خندان 📖 توضیحات : برخی، به عمد یا غ
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
یکی از مثالهای قدیمی و مشهور برای مغالطه اشتراک لفظ چنین است :
سعادت غایت زندگی انسان است.
غایت زندگی انسان مرگ است.
بنابراین سعادت انسان همان مرگ او است.
آیا سعادت یعنی مردن، مسلماً نه؛ اما از استدلال فوق چنین استفاده میشود و به نظر میرسد در این میان اشکال وجود دارد. این اشکال ناشی از دو مغالطه اشتراک لفظ در استدلال فوق است.
¹کلمه غایت در مقدمه اول به معنای هدف و در مقدمه دوم به معنای آخرین رویداد است،
²همچنین کلمه زندگی در مقدمه دوم به معنای زندگی این جهانی و در مقدمه اول، اعم از آن است.
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب ✨ 📕 نام : #از_چیزی_نمیترسیدم ✍ نویسنده : شهید حاج قاسم سلیمانی 📖 توضیحات :
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
🔻 سه روز از شدت درد تکان نمیتوانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس میکردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه، فروریخته بود. فکر میکردم هرچه باید بشود، شد! این حادثه به نحوی در من اثر کرد که انگار مثل خالکوبیای بود که در دوران کوچکی، با برگ پودنه، خال کوچکی پشت دستهای خود میکوبیدیم. با هر ضربه و لگدی کلمهی «خمینی» در عمق وجود من حک شده بود. 🔺
🔻 دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیادهرو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفتهام کرد.
...
دو پلیس مشغول گفتوگو با هم شدند. برقآسا به آنها رسیدم. با چند ضربهٔ کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینیهایش فَوَران زد! پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود، دو پاسبان بهسمت ما دویدند. با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تختها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریبِ دو ساعت همهجا را گشتند؛ اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد، از هتل خارج شدم و بهسمت خانهمان حرکت کردم. زدنِ پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمیترسیدم. 🔺
💠 مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
☘@HazrateZeynab_313
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
... سه اسیر عراقی را از داخل شهر آوردند. هنوز محلی برای نگهداری آنها نبود. مسئولیت حفاظت آنها را به ابراهیم سپردیم. هر چیزی که از طرف تدارکات برای ما میآمد و یا هر چیزی که ما میخوردیم ابراهیم همان را بین اسرا توزیع میکرد. همین باعث میشد که همه، حتی اسرا مجذوب رفتار او شوند. کمی هم عربی بلد بود. در اوقات بیکاری مینشست و با اسرا صحبت میکرد. ...
#سلام_بر_ابراهیم 🍃
💠 مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
☘@HazrateZeynab_313
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب ✨ 📕 نام : #داستان_راستان ✍ نویسنده : استاد مرتضی مطهری 📖 توضیحات : این مجمو
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
«مسیحی و زره علی (ع)»
در زمان خلافت علی علیه السلام در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندی در نزد یک مرد مسیحی پیدا شد. علی او را به محضر قاضی برد و اقامه دعوی کرد که: «این زره از آن من است، نه آن را فروختهام و نه به کسی بخشیدهام و اکنون آن را در نزد این مرد یافتهام.» قاضی به مسیحی گفت: «خلیفه ادعای خود را اظهار کرد، تو چه میگویی؟» او گفت: «این زره مال خود من است، و در عین حال گفته مقام خلافت را تکذیب نمیکنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد).».
قاضی رو کرد به علی و گفت: «تو مدعی هستی و این شخص منکر است، علیهذا بر تو است که شاهد بر مدعای خود بیاوری.».
علی خندید و فرمود: «قاضی راست میگوید، اکنون میبایست که من شاهد بیاورم، ولی من شاهد ندارم.».
قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد، به نفع مسیحی حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد.
ولی مرد مسیحی که خود بهتر میدانست که زره مال کیست، پس از آنکه چند گامی پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: «این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست، از نوع حکومت انبیاست» و اقرار کرد که زره از علیاست.
طولی نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم علی در جنگ نهروان میجنگد.
💠 مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
☘@HazrateZeynab_313
مسجد حضرتزینب‹علیهاسلام›
📚 #گنجی_به_نام_کتاب ✨ 📕 نام : #انسان_۲۵۰_ساله ✍️🏻 بیانات حضرت آیتالله سید علی خامنهای 📖 توضیحات
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
امام جواد (ع)
این بزرگوار نمودار و نشانه مقاومت است. انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگیاش که در سن بیست و پنج سالگی به شهادت رسیده است با قدرت مزوّر و ریاکار خلیفه عباسی، مأمون، مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همه شیوه های مبارزه ممکن، مبارزه کرد.
اولین کسی بود که به طور علنی بحث آزاد را بنیان گذاری کرد. در محضر مأمون عباسی با علما و داعیهداران و مدعیان و موجهان درباره دقیق ترین مسائل حرف زد و استدلال کرد و برتری خود را و حقانیت سخن خود را ثابت کرد. بحث آزاد، میراث اسلامی ماست. بحث آزاد در زمان ائمه هدی رایج بوده است و در زمان امام جواد به وسیله آن امام بزرگوار با آن شکل نظیف انجام گرفته است.
#انسان_۲۵۰_ساله 🍃
🍉 #یه_قاچ_کتاب :
امام رضا (ع)
... در چنین زمانی بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیّع را از گزند توفان حادثه به سلامت بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوار مانع شود.
#انسان_۲۵۰_ساله 🍃
💠 مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
☘@HazrateZeynab_313