eitaa logo
عماریون
109 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
7.4هزار ویدیو
297 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 | درس‌هایی از رفتار سیاسی پیامبر(ص) 🔻 از همان ابتدایی که حکومت پیامبر(ص) در جامعه‌ی نوپای مدینه شکل گرفت، دشمنان آن هم شروع به کار کردند. پیامبر(ص) در دوران حکومت خود، حداقل با سه گروه دشمن مواجه بود: 1️⃣ دشمن اول، قبایل نیمه وحشی‌: که اطراف مدینه زندگی می‌کردند «و تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است.» ۸۰/۲/۲۸؛ پیامبر «در هر کدام از آنها اگر نشانه‌ی صلاح و هدایت بود، بست ... و بر و پیمان خودش، بسیار پافشاری می‌کرد و پایدار بود.» اما آنهایی که شریر و بودند، «پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند..» 2️⃣ دشمن دوم، و اهل قریش: «پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکه حرکت نکرد. راه کاروانىِ آنها از نزدیکی مدینه عبور می‌کرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهم‌ترینِ این تعرّض‌ها در اوّلِ کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد؛ آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع این‌گونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمی‌کرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید - یعنی نظام اسلامی - را که از آن احساس خطر می‌کردند، ریشه کن کنند. و جنگ‌های متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.» آخرین جنگ پیامبر(ص) با این دشمنان، جنگ خندق بود و پس از آن، ماجرای صلح حدیبیه پیش آمد و پیامبر(ص) با آنان پیمان صلح امضا کرد. اما سال هشتم بعثت، «که کفّار نقض عهد کرده بودند، پیغمبر رفت و مکه را فتح کرد، که فتحی عظیم و حاکی از تسلّط و اقتدار آن حضرت بود.» 3️⃣ دشمن سوم، یهودی‌ها: «یعنی بیگانگانِ نامطمئنی که علی‌العجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ اما دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمی‌داشتند... پیغمبر تا آن‌جایی که می‌توانست، با اینها مدارا کرد؛ اما بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. هرکدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، بنی‌قینقاع بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آن‌جا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمان‌ها ماند. دسته‌ی دوم، بودند. اینها هم خیانت کردند لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند. 🔹دسته‌ی سوم بودند که پیغمبر امان و اجازه‌شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان وارد مدینه شود؛ اما اینها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند!... بعد که قریش و هم‌پیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلوِ قلعه‌های بنی‌قریظه می‌خوانیم؛ راه بیفتیم به آن‌جا برویم؛ یعنی حتّی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آنها را محاصره کرد. بیست‌وپنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه‌ی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگ‌تر بود و قابل اصلاح نبودند.» بنابراین در هیچکدام از این قضایا، پیغمبر نقض عهد نکرد اما در مقابل نقض عهد آنان، ساکت نماند و پاسخ خیانت‌شان را با کامل داد. [ : آنچه یڪ تحلیلگر بایست بداند ] ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻اگر میخوانید
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از قربانی کردن حیوان درون تا پرواز به ملکوت اعلی (بخش دوم و پایانی) 2⃣عقلانیت، بصیرت و هوشمندی 🔷یکی از ویژگیهای مهمی که موجب میشود انسان در مواجهه با به راحتی پیروز شود و هوای نفس خود را قربانی کند، مجهز شدن به شاخص ،  و است. انسانهایی که به خوبی از قوه تعقل و اندیشه ورزی استفاده میکنند به راحتی مغلوب هوای نفس خود نمیشوند؛ چرا که این دسته افراد به خوبی به جوانب و تبعات کارخود واقف هستند، از این رو برای لذات زود گذر مادی، آخرت خود را به دنیای ناپایدار نمیفروشند. 🔷در به خوبی به این نکته اشاره شده است که اگر انسانها در حیات مادی و دنیوی خود از قوه تعقل و اندیشه ورزی استفاده میکردند، گرفتار عذاب اخروی نمیشدند: «وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ [ملک،۱۰] و میگویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا میکردیم، در میان نبودیم!» خدا در قرآن کریم این چنین (ع) را با شاخص و ویژگی بصیرت و معرفی میفرماید: «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ؛ [ص،۴] و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها (ى نیرومند) و چشمها (ى بینا)!» 3⃣معاد باوری و خداترسی 🔷بطور قطع و یقین هستند افرادی که اعتقادی به معاد و خدای متعال ندارند و هیچگاه در برابر هوای نفس نمیتوانند قد علم کنند. به حیات ابدی و اعتقاد به حساب و کتاب روز جزا است که موجب میشود انسان در و کارهای خود بیاندیشد و خود را تسلیم و تابع هوای نفس خود نکند، در واقع اگر کسی به دنبال قربانی کردن نفس خود میگردد، و تلاش دارد که سعادت و را برای خود به ارمغان آورد، باید شناخت و معرفت خود را نسبت به تقویت نماید، و این علم و شناخت را به ایمان و باور تبدیل نماید. 🔷اگر اندکی در آیات وحیانی دقت و تأمل نمایید، متوجه خواهیم شد یکی از علل و عواملی که موجب جهنمی شدن افراد شده ضعف در ایشان بوده است. «مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ، ... وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ؛[مدثر، ۴۲ و ۴۶] چه چیز شما را در آتش [سقر] درآورد؛ ... و روز جزا را دروغ مى‏شمردیم.» 🔷خدا در قرآن کریم (ع) را به عنوان، شخصی که توانست به خوبی بر هوای نفس خود غلبه نماید را با ویژگی معرفی کرده و میفرماید: «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ؛ [ص،۴۶] ما آنها را با خلوص ویژه‏اى خالص کردیم، و آن یادآورى سراى آخرت بود!» مفسران قرآن کریم در ذیل این آیه شریف این چنین بیان داشته اند: «آرى آنها پیوسته به یاد جهان دیگر بودند، افق دید آنها در زندگى چند روزه این دنیا و لذات آن محدود نمیشد، آنها در ماوراى این زندگى زودگذر، با نعمتهاى بى‏پایانش را می‌دیدند، و همواره براى آن تلاش و کوشش داشتند.»[۱] 4⃣صبر، تعهد و وفاداری 🔷برای بر و خواهشهای شیطانی، هیچ انسانی بی‌نیاز از عنصر نیست. در واقع این صبر و است که در سرزمین وجودی انسان میشود، انسانهای مقاوم و صبور هیچگاه در برابر سستی و ضعف از خود نشان نمیدهند و همچون کوهی استوار در برابر لذات زودگذر نفسانی میکنند. این دسته افراد زمانی که با خدای متعال عهدی را می‌ببندند بر خود ایستادگی میکنند و صداقت و درستی خود را به منصه ظهور میرسانند. خدای متعال این چنین (ع) را به رخ جهانیان میکشد: «وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفَّى؛[نجم،۳۷] و [نیز در نوشته‏هاى‏] همان ابراهیمى که کرد.»   5⃣توکل و پیوسته در مسیر خدا بودن 🔷برخی افراد برای مبارزه با هوای نفس تنها به نیرو و توان خود تکیه و اعتماد میکنند، این در حالی است که و در مواجهه با و هوای نفس بهترین پناهگاه را نه نیرو و توان خود، بلکه مدد و معرفی کرده اند، این موضوع به خوبی در داستان پیامبران و اولیای الهی مشهود است. 🔷بطور مثال داستان حضرت یوسف و زلیخا در قرآن کریم این چنین بیان شده است: «و من خود را تبرئه نمى‏کنم، چرا که نفس قطعاً به بدى امر مى‏کند، مگر کسى را که رحم کند، زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است.» [یوسف، ۵۳ - ترجمه آیه]، در سبک زندگی حضرت ابراهیم (ع) نیز به خوبی با عنصر و ویژگی و اعتماد بر خدا و در مسیر او بودن مواجه میشویم: «وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلى‏ رَبِّی سَیَهْدینِ؛[صافات، ۹۹] و [ابراهیم‏] گفت: «من به سوى پروردگارم رهسپارم، زودا که مرا راه نماید.»   پی‌نوشت: [۱] تفسیرنمونه ج‏۱۹ ص۳۰۸ منبع: وبسایت‌راسخون