4_5895681541131996421.mp3
18.94M
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
بسیار حانسوز....
دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود...
https://eitaa.com/hazratzahrah/5561
4_5895681541131996422.mp3
6.16M
نوحه جانسوز میثم مطیعی در رثای حضرت زهرا سلام الله علیها
دست مادر آخرش وا شد نمیگویم چطور
اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد
https://eitaa.com/hazratzahrah/5562
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
نماز جمعه 26 آذر 1400
به امامت حجت الاسلام و المسلمین محمد شیدایی امام جمعه محترم
شروع مراسم از 11:30
مصلا: مسجدجامع صاحب الزمان ارواحنافداه
لطفا با رعایت کامل شیوه نامه های بهداشتی در مراسم عبادی سیاسی نماز جمعه شرکت نمایید.
🌷⚫🌹⬛🌴🌸⚫⬛🌹
ستاد برگزاری نماز جمعه نصراباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خداحافظی مدافعان حرم با "حاج قاسم"
▪️ویدئویی تاثرانگیز از خداحافظی مدافعان حرم با سردار دلها حاج قاسم سلیمانی
✅ به راستی کجای دنیا این مدل فرمانده نظامی را دیده اید که نیروهای او خود رابااو متبرک کنند؟
اینهاامرشوخی نیست،سالها باید در مراکز و دانشگاههای نظامی دنیا پژوهش شود تا به حقیقت این امر برسند.
فرمانده تنها درصورتی اینگونه است که در امر هدایت، خصلت و خصوصیتهای امام گونه داشته باشد. بقول خود حاج قاسم نگوید بروید،بگوید بیایید، یعنی خود زودتر رفته باشد...
▪️روحش شاد و راهش پر رهروباد
https://eitaa.com/hazratzahrah/5565
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرصت کم است
یک لحظه از تلاش در راه خدا باز نایستیم...
https://eitaa.com/hazratzahrah/5569
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ خانم «ایمی هادکینز» #تازه_مسلمان اهل بریتانیا
🔹 ایشان از دروغی که در رابطه با « #حضرت_زهرا (س)» به او گفتهاند، میگوید...
📽 ترجمه و تدوین: انجمن بین المللی ترنم صلح
@ThrillofPeace
Eitaa.com/Sajedi_ir/
https://eitaa.com/hazratzahrah/5574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه ای کوچک از عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها و حدیث کسا😭😭😭😭😭😭😭
واقعا دیدنی و شنیدنی است از دست ندید
https://eitaa.com/hazratzahrah/5576
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری که رهبر انقلاب بخاطر آن گریه کرد .
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم. زهرا در آتش بود،حیدر داشت میسوخت.
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
https://eitaa.com/hazratzahrah/5580
💠 خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی
✍در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی، الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود، آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند، آب میآورد، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد».
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم، گفتم: یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم».
سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا ! افتخار میکنم، این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن.
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم، تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است.
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام.
اعتنایی نکردم، دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید: بیا آب آوردهام.
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم.
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند، تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید: «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم، لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم، بلند شدم، او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم.
گفت: دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی، الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد.
فقط بگو لبيک يازهرا (س)
📚حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
الهی به حق فاطمه ی زهرا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کن. الهی آمین
https://eitaa.com/hazratzahrah/5581
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرای سرود تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها در میدان تجریش تهران
https://eitaa.com/hazratzahrah/5582