🔰 #اطلاعیه| باسمهتعالی
◼️ اللهم صل على موسی بن جعفر، المعذّب فی قعر السُجون و ظُلم المطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادى علیها بذلّ الاستخفاف!
در آستانهی سال جدید و با توجه به مشکلات موجود در جامعه، آیت الله العظمی وحید خراسانی ضمن قدردانی از زحمات کادر درمانی و دعای خیر برای آنان، با تأكيد مجدد برانجام دستورات متخصصين أمر توسط مردم و لزوم اجتناب از آنچهكه موجب #انتشار_بیماری میشود، به #آحاد_جامعه، #توصیه فرمودند برای رفع مشكلات، دو عمل ذیل را انجام دهند:
🔻۱- در شب يا روز ۲۵ ماه رجب، شهادت #حضرت_موسی_بن_جعفر علیهماالسلام که مصادف با اولین روز سال جدید است، در منازل و در جمع #خانواده، متوسل به باب الحوائج علیهالسلام شوند و مصائب آن امام مظلوم را ذکر بنمايند.
🔻۲- هر كس به هر قدر كه برايش ميسر است، #قرآن_کریم را تلاوت نمايد و آن را به مادر بزرگوار #امام_زمان ارواحنافداه، #حضرت_نرجس_خاتون علیهاالسلام هدیه نمايد.
⛅️ امید است که با این عمل، توجه و عنایت وجود مقدس #حضرت_ولی_عصر عجلاللهتعالیفرجه شامل حالمان گردد.
انشاءالله
📅 ۲۵/اسفند/۱۳۹۸
♨️ @ostadmohamadi
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».
معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخریزاده». ...
(خاطرات همسر شهید)
🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹
#خانواده
#شهید
#فخری_زاده
برای شادی روحش صلوات
@hazratzahrah
🔺 هموطن بیحجاب من! از تو متنفر نیستم.
امروز که وسط پاساژ ما راه میرفتی و چشم مردهای هوسران را به خود جلب کرده بودی که هیچکدامشان تو را «باشرافت» نمیدانند، فقط دلم برایت سوخت. دلم برایت سوخت که چطور ساده دلانه در ذهنت فرو کردند با برداشتن روسری و لخت کردن سر و گردنت، به #آزادی رسیدی. به حقوق زنانگی ات رسیدی. از اینکه چطور تو را فریب دادند که آنچه « برای بوالهوسی برخی مردها» است یعنی: لخت دیدن زنها.. را در ذهن کوچک تو به عنوان «حقوق زنها» قالب کردند.😞
من فقط دلم برایت سوخت که چطور از این همه حق، حق آرامش، حق امنیت، حق محیط پاک، حق مترو و اتوبوس امن جنسیتی، حق انسان نگریستن به جای زن نگریستن، حق خانواده سالم و.. فقط «حق لخت شدن» را به عنوان «حقوق زن» به تو چپاندند.
🔶 هموطن #بیحجاب من! شاید خیلی از مردها به تو نگویند. اما من میگویم. در دل همه ما مردها زن بیحجاب، هرگز «زن نجیب» نیست، «زن قابل احترام» نیست. «زن باشرف» نیست. «زن باحیا» نیست. حتی اگر هزار سال بگذرد. این طبیعت ما مردهاست. در چشم ما #زن بیحجاب، «زن ارزان» است، «زن مفت» است، «زن بی ارزش» . که فقط ابزار جنسی است و بس. آنقدر بی ارزش که بجای مغزش باید موهایش را نشان دهد تا جلب توجه کند. در نظر همه ما مردها، زن فقط و فقط بخاطر «حیا» و «پاکی» اش، بخاطر آن لبخند خجولش، جذابیت حقیقی دارد. نه بخاطر لخت و برهنه بودنش.
امروز که روسری برداشتی، شاید ندانی آخرش چه میشود. اما :
بنشین و ببین، روزی که شوهرت به همین ارزانی و مفتی که تو را در اختیار دیگران میگذارد، زنهای دیگر را هم به خانه و حریم تو بیاورد.
🔶 هموطن بیحجاب من! اگر امروز طلاق و خیانت و اعتیاد و بزهکاری 10 از 100 است، بنشین و ببین، نتیجه «آزادی» تو یا درست تر بگویم آنچه «آزادی در ذهنت فرو کرده اند» 10 سال دیگر 20 سال دیگر در ایرانِ نجیب من، در ایرانِ مسلمان من بیرون خواهد زد و روزی خواهد آمد که آمار هولناک طلاق و خیانت و اعتیاد و افسردگی و قتل های خانگی به همان آمریکا و انگلیس خواهد رسید. (هر 20 ثانیه تجاوز به یک کودک، هر 2 ثانیه تجاوز به یک زن). و آن وقت دیگر برگشت به جامعه سالم، جامعه امن و خانواده محور محال است.
بنشین و ببین، عاقبت دروغ مسخره ای که «در خارج، زن و مرد مثل چوب خشک از کنار هم رد میشوند» و دروغ مضحک «بیحجابی عادی میشود» چطور باعث عادی شدن تجاوز و خیانت و قتل های خانگی و طلاق و زن بازی های روزانه خواهد شد. آخر این راه همین است و بس.
🔶 اما هموطن باحجاب من! ممنونم از فداکاری ات برای حفظ #خانواده ایرانی. ممنونم که با زحمت، خود را می پوشانی تا چشم من، تا قلب من و آرامش همسر من حفظ شود. ممنونم که در روزگار بی ناموسها، هنوز حیا و شرف و پاکی در وجودتان هست. سر تعظیم در برابر انسانیت و پاکیزگی ات خواهر باحیای من. در دنیا از حضرت زهرا تقلید میکنی، در آخرت هم حضرت زهرا پشت و پناهت باد..
یا علی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/hazratzahrah/11517
🔴🔴🔴🔴🔴🔴
هموطن بی حجاب من!
از تو متنفر نیستم.
امروز که وسط پاساژ ما راه میرفتی و چشم مردهای هوسران را به خود جلب کرده بودی که هیچکدامشان تو را «باشرافت» نمی دانند، فقط دلم برایت سوخت. دلم برایت سوخت که چطور ساده دلانه در ذهنت فرو کردند با برداشتن روسری و لخت کردن سر و گردنت، به #آزادی رسیدی. به حقوق زنانگی ات رسیدی. از اینکه چطور تو را فریب دادند که آنچه «لذت مردها» است یعنی: لخت دیدن زنها.. را در ذهن کوچک تو به عنوان «حقوق زنها» قالب کردند.😞
من فقط دلم برایت سوخت که چطور از این همه حق، حق آرامش، حق امنیت، حق محیط پاک، حق مترو و اتوبوس امن جنسیتی، حق انسان نگریستن به جای زن نگریستن، حق خانواده سالم و.. فقط «حق لخت شدن» را به عنوان «حقوق زن» به تو چپاندند.
🔶 هموطن #بی حجاب من!
شاید خیلی از مردها به تو نگویند. اما من میگویم. در دل همه ما مردها زن بی حجاب، هرگز «زن نجیب» نیست، «زن قابل احترام» نیست. «زن باشرف» نیست. «زن باحیا» نیست. حتی اگر هزار سال بگذرد. این طبیعت ما مردهاست. در چشم ما #زن بی حجاب، «زن ارزان» است، «زن مفت» است، «زن بی ارزش» . که فقط ابزار جنسی است و بس. آنقدر بی ارزش که بجای مغزش باید موهایش را نشان دهد تا جلب توجه کند. در نظر همه ما مردها، زن فقط و فقط بخاطر «حیا» و «پاکی» اش، بخاطر آن لبخند خجولش، جذابیت حقیقی دارد. نه بخاطر لخت و برهنه بودنش.
امروز که روسری برداشتی، شاید ندانی آخرش چه میشود. اما :
بنشین و ببین، روزی که شوهرت به همین ارزانی و مفتی که تو را در اختیار دیگران می گذارد، زنهای دیگر را هم به خانه و حریم تو بیاورد.
🔶 هموطن بی حجاب من!
اگر امروز طلاق و خیانت و اعتیاد و بزهکاری 10 از 100 است، بنشین و ببین، نتیجه «آزادی» تو یا درست تر بگویم آنچه «آزادی در ذهنت فرو کرده اند» 10 سال دیگر 20 سال دیگر در ایرانِ نجیب من، در ایرانِ مسلمان من بیرون خواهد زد و روزی خواهد آمد که آمار هولناک طلاق و خیانت و اعتیاد و افسردگی و قتل های خانگی به همان آمریکا و انگلیس خواهد رسید. (هر 20 ثانیه تجاوز به یک کودک، هر 2 ثانیه تجاوز به یک زن). و آن وقت دیگر برگشت به جامعه سالم، جامعه امن و خانواده محور محال است.
بنشین و ببین، عاقبت دروغ مسخره ای که «در خارج، زن و مرد مثل چوب خشک از کنار هم رد می شوند» و دروغ مضحک «بی حجابی عادی می شود» چطور باعث عادی شدن تجاوز و خیانت و قتل های خانگی و طلاق و زن بازی های روزانه خواهد شد. آخر این راه همین است و بس.
🔶 اما هموطن باحجاب من!
ممنونم از فداکاری ات برای حفظ #خانواده ایرانی. ممنونم که با زحمت، خود را می پوشانی تا چشم من، تا قلب من و آرامش همسر من حفظ شود. ممنونم که در روزگار بی ناموسها، هنوز حیا و شرف و پاکی در وجودتان هست. سر تعظیم در برابر انسانیت و پاکیزگی ات خواهر باحیای من. در دنیا از حضرت زهرا تقلید میکنی، در آخرت هم حضرت زهرا پشت و پناهت باد...
یا علی
https://eitaa.com/hazratzahrah/13179
2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استقبال ویژه خانواده از وحید شمسایی سرمربی تیم ملی فوتسال پس از کسب قهرمانی آسیا
#افتخارورزشایران🇮🇷
#وحیدباغیرت
#خانواده
@hazratzahrah
🔻رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم:
الخَلقُ كُلُّهُم عِيالُ اللّه ِ و إنَّ أحَبَّهُم إلَيهِ أنفَعُهُم لِخَلقِهِ و أحسَنُهُم صَنيعا إلى عِيالِهِ
❇️ خلق، همه نانخور خدايند و محبوبترينشان نزد او، سودمندترينشان نسبت به خلقش و نيكوكارترينشان نسبت به #خانواده خويش است.
📚 بحارالأنوار: ۹۶ / ۱۶۰ / ۳۸
•┈┈••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hazratzahrah/25859
مکالمه شوهر روستایی با تلفن ثابت بیمارستان
حکایتی واقعی و بسیار آموزنده :
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش میخواست او همان جا بماند. از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده میشد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمیکرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون میروید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درسها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر میشود. به زودی برمیگردیم...»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه میکرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچهها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمیتوانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد میخواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ میزد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار میشد. روزی در راهرو قدم میزدم. وقتی از کنار مرد میگذشتم، داشت میگفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب میشود و ما برمیگردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره میکرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آیندهمان نشود، وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود.
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت" اما قلب دو نفر را گرم میکرد:
و این مودت و رحمتی خدایی بود که خالص و ناب جاری میشد بی ادعا و بدون دروغ ها ی اینستا و واتساپ...
#عشق
#خانواده
https://eitaa.com/hazratzahrah/28555