10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مکالمه شهید "کاظمی" با "غلامعلی رشید" در ساعات پایانی آزادسازی #خرمشهر قهرمان...
حتما ببینید
https://eitaa.com/hazratzahrah/7588
شهید بهنام محمدی بزرگ مرد کوچک...
شهریور 1359 شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام که فقط 13 سال سن داشت، تصمیم گرفت بماند. او مردانه ایستاد.هم می جنگید هم به مردم کمک می کرد.
بمباران که می شد می دوید و به مجروحین می رسید.
او با همان جسم کوچک اما روح بزرگ و دل دریاییاش به قلب دشمن میزد و با وجود مخالفت فرماندهان، خود را به صف اول نبرد میرساند تا از شهر و دیار خود دفاع کند.
بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد؛ اما هر بار با توسل به شیوهای از دست آنان می گریخت.
برای فریب عراقی ها می زد زیر گریه و می گفت:
من دنبال مامانم می گردم گمش کردم
او با بهره گیری از توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد.
عراقی ها که فکر نمی کردند این نوجوان 13 ساله قصد شناسایی مواضع , تجهیزات و نفرات آنها را دارد , رهایش می کردند.
یک بار که رفته بود شناسایی , عراقی ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند جای دست سنگین مامور عراقی روی صورت بهنام مانده بود وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود هیچ چیز نمی گفت فقط به بچه ها اشاره کرد عراقی ها کجا هستند و بچه ها راه می افتادند.
علاقه عجیبی به امام خمینی (ره) داشت. می گفت:
از بچهها میخواهم که نگذارند امام تنها بماند و خدای ناکرده احساس تنهایی بکند.
شادی روحش صلوات
#خرمشهر
—————————
https://eitaa.com/hazratzahrah
┈••✾•🌺•✾••┈