eitaa logo
HDAVODABADI
1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
186 ویدیو
17 فایل
خاطرات و تصاویر اختصاصی دفاع مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم چهلمین سالگرد شهادت شهید مصطفی کاظم زاده با حضور خانواده و دوستان و همرزمان پنجشنبه 21 مهر 1401 تهران، بهشت زهرا (س) قطعۀ 26 ردیف 94 شمارۀ 9
جای همه خالی باوجودی که دهها نفر از دوستان قبلا پیگیر بودتد که مراسم سالگرد شهید مصطفی کاظم زاده چه زمانی است؟ چهلمین سالگرد شهادت مصطفی در اوج غربت‌ و‌ مظلومیتی شیرین ‌و دلچسب! با حضور ۳ نفر از خانواده او پنج نفر از دوستان من و خانمم ۱۵نفر جوان که دیر آمدند و زود رفتند فقط با دو کیلو خیار و دو کیلو کیک یزدی آن هم با هزینه کاملا شخصی خانواده نه بیت المال گرامی داشته شد نه مراسمی و نه منبری و نه پحش زنده و مرده ای و هیچ آخییییش خیلی حال داد همین که علما و فضلا و وزرا و وکلا و رووسا و امرا و .... دیگر احساس نیاز نمی کنند که پشت شهدا سنگر بگیرند و این‌جور مواقع پیدایشان نیست خیلی مبارک است شهدا را عشق است و راه و مرام و خدایشان ۲۲ مهر ۱۴۰۱ @hdavodabadi
تولد عشقم! سه‌شنبه 23 مهر 1342 ولادت عشقم عزیز جانم سردار دلیر مقاومت اسلامی لبنان "حسّان اللّقیس" اولین دیدار: بهار 1362 لبنان، بعلبک: مقر امام مهدی (عج) آخرین دیدار: پنجشنبه 23 مهر 1388 لبنان، بعلبک، خانۀ حسّان بوسه بر دستش و عکس دو نفره شهادت: سه‌شنبه 12 آذر 1392 لبنان، بیروت، داخل ماشین در پارکینگ خانه به دست جوخه های ترور رژیم صهیونیستی انتشار کتاب: عقل درخشان - فارسی: آذر 1393 تهران، نشر یا زهرا (س) انتشار کتاب: العقل المبدع – عربی: آذر 1398 لبنان، بیروت، دار المودة للترجمة والتحقيق والنشر
تولدم مبارک! وقتی به دنیا می آییم‬، در گوشمان اذان می گویند وقتی از دنیا می رویم، برایمان نماز می خوانند‬‫ همۀ زندگی همین است: فاصلۀ یک اذان تا نماز! تولدم مبارک! همیشه گفته ام، باز می گویم: من در زندگی خود، دو تاریخ تولد دارم: یکشنبه 25 مهر 1344 در شهر تهران قدم بر دنیای خاکی گذاشتم در گوشم اذان گفتند! شنبه 25 مهر 1360 در جبهۀ سومار قدم بر فضای آسمانی جبهه گذاشتم عاشق خدا شدم! دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱ سالروز دنیایی شدنم مبارک به امید عاقبت بخیری و آسمانی شدن کِی شود وقت نماز ؟!
یادم تو را فراموش یادم هست، یادت هست؟! از راست: شهید بهروز پازوکی، مسئول گروهان شهید اسدالله پازوکی، فرمانده گردان حمزه حمید داودآبادی حاجی لیایی، معاون گردان حمزه فروردین 1364 اردوگاه آموزشی آبی – خاکی سد دز، اندیمشک شهید مسعود (بهروز) پازوکی متولد: 1339 شهادت: 6 مرداد 1367 عملیات مرصاد، اسلام آباد غرب مزار: پاکدشت، ده امام مامازن شهید اسدالله پازوکی متولد: 1336 شهادت: 10 اسفند 1364 عملیات والفجر 8 فاو مزار: پاکدشت، ده امام مامازن
السلام علیک یا حضرت رقیه دختر بر بالین پدر شهید جمشید زردشت متولد 1 فروردین 1337 نی ریز فارس شهادت: 19 آبان 1361 عملیات محرم، پاسگاه زبیدات
یا من اسمه دوا و ذکره شفا اگر شهید نشویم، می میریم! شهید سید مرتضی آوینی اینکه چند روزی است تنبل شدم، چیزی نمی نویسم و اینجا نمی گذارم، به این دلیل است که: عصر روز شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ فردای سالگرد شهادت شهید مصطفی کاظم زاده سالروز تولد عشقم شهید حسان اللقیس و دو روز مونده به سالگرد تولد خودم سوار بر موتورسیکلت لگن خویش، تخته گاز می رفتم که بر اثر بی احتیاطی خودم، در میدان امام حسین (ع) با یک ماشین شخصی و یک اتوبوس بی.آر.تی تصادف کردم. نترسید الحمدلله هم ماشین و هم اتوبوس آسیب ندیدند و سالم هستند! کاملا هم تقصیر راکب بی احتیاط موتورسیکلت، یعنی بنده بود! الحمدلله به خیر گذشت. فعلا هم برای درمان صدمات جزئی وارده، و سرهم بندی اعضای آسیب دیده، در بیمارستان زیر دست دکاتره و کادر درمان محترم مشغول درمان هستم. فقط دعا کنید عاقبت بخیر شویم و مفت و الکی و بی حاصل نمیریم واقعا واسه ماها زور داره که "ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله، امواتا" روی اعلامیه مون نباشه!! الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک حمید داودآبادی ۵ آبان ۱۴۰۱ @hdavodabadi
🌹شهادت ۲ دانش آموز در حمله تروریستی شاهچراغ ♦️اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش فارس:در پی حمله تروریستی به حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ دو دانش آموز شیرازی نیز در کنار تعدادی دیگر از هموطنانمان به شهادت رسیدند. کانال خبری در ایتا‌بپیوندید👇. https://eitaa.com/joinchat/4073259207Cd2916ef4d3
ارتباط مستقیم با حمید داودآبادی رزمنده، جانباز، نویسنده، عکاس و پژوهشگر در ایتا و تلگرام @davodabadi61
ماجرای تفحص بند انگشت و انگشتر در فکه 🔹️ مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی "والفجر یک" در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود. ◇ عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند. ◇ ناگهان در خاک‌های اطراف چیزی سرخ رنگ نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست .... ◇ جلوتر که رفتم دیدم یک انگشتر است. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است. ◇ خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند. ◇ یک استخوان لگن، یک کلاهخود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم. ◇ بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بود ◇ با امام حسین (ع) در عصر عاشورا روضه ای بر پا شد ... 📚 راوی: مرتضی شادکام کتاب تفحص نوشته: حمید داودآبادی ناشر: نشر شهید کاظمی کانال حمید داودآبادی خاطرات ‌و تصاویر ناب دفاع مقدس و شهدا @hdavodabadi