eitaa logo
HDAVODABADI
994 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
178 ویدیو
17 فایل
خاطرات و تصاویر اختصاصی دفاع مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا حضرت رقیه دختر بر بالین پدر شهید جمشید زردشت متولد 1 فروردین 1337 نی ریز فارس شهادت: 19 آبان 1361 عملیات محرم، پاسگاه زبیدات
یا من اسمه دوا و ذکره شفا اگر شهید نشویم، می میریم! شهید سید مرتضی آوینی اینکه چند روزی است تنبل شدم، چیزی نمی نویسم و اینجا نمی گذارم، به این دلیل است که: عصر روز شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ فردای سالگرد شهادت شهید مصطفی کاظم زاده سالروز تولد عشقم شهید حسان اللقیس و دو روز مونده به سالگرد تولد خودم سوار بر موتورسیکلت لگن خویش، تخته گاز می رفتم که بر اثر بی احتیاطی خودم، در میدان امام حسین (ع) با یک ماشین شخصی و یک اتوبوس بی.آر.تی تصادف کردم. نترسید الحمدلله هم ماشین و هم اتوبوس آسیب ندیدند و سالم هستند! کاملا هم تقصیر راکب بی احتیاط موتورسیکلت، یعنی بنده بود! الحمدلله به خیر گذشت. فعلا هم برای درمان صدمات جزئی وارده، و سرهم بندی اعضای آسیب دیده، در بیمارستان زیر دست دکاتره و کادر درمان محترم مشغول درمان هستم. فقط دعا کنید عاقبت بخیر شویم و مفت و الکی و بی حاصل نمیریم واقعا واسه ماها زور داره که "ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله، امواتا" روی اعلامیه مون نباشه!! الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک حمید داودآبادی ۵ آبان ۱۴۰۱ @hdavodabadi
🌹شهادت ۲ دانش آموز در حمله تروریستی شاهچراغ ♦️اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش فارس:در پی حمله تروریستی به حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ دو دانش آموز شیرازی نیز در کنار تعدادی دیگر از هموطنانمان به شهادت رسیدند. کانال خبری در ایتا‌بپیوندید👇. https://eitaa.com/joinchat/4073259207Cd2916ef4d3
ارتباط مستقیم با حمید داودآبادی رزمنده، جانباز، نویسنده، عکاس و پژوهشگر در ایتا و تلگرام @davodabadi61
ماجرای تفحص بند انگشت و انگشتر در فکه 🔹️ مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی "والفجر یک" در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود. ◇ عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند. ◇ ناگهان در خاک‌های اطراف چیزی سرخ رنگ نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست .... ◇ جلوتر که رفتم دیدم یک انگشتر است. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است. ◇ خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند. ◇ یک استخوان لگن، یک کلاهخود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم. ◇ بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بود ◇ با امام حسین (ع) در عصر عاشورا روضه ای بر پا شد ... 📚 راوی: مرتضی شادکام کتاب تفحص نوشته: حمید داودآبادی ناشر: نشر شهید کاظمی کانال حمید داودآبادی خاطرات ‌و تصاویر ناب دفاع مقدس و شهدا @hdavodabadi
اگه این جوری خالصی، بسم الله رئیس جمهور نبود. وزیر یا نماینده مجلس هم. آقازاده و داماد فلانی هم اصلا. نوجوانیش در جنگ، در گردان تخریب گذشت؛ وسط میدان مین، به بلوغ رسید و با تیر و ترکش مرد شد. جنگ که تمام شد، او هنوز وسط بیابان بود. همچنان مین خنثی می کرد تا پیکرهای برجای مانده را به آغوش مادران چشم انتظار بازگردانَد. نه با بنز و ماشین آخرین مدل و محافظ و گماشته؛ که با پای مصنوعی که چند بار شکست و وصله پینه شده بود. و از آن مهم تر، خانواده ش را هم با خود به اندیمشک برد. در آن گرمای طاقت فرسای جنوب. یک بچه کوچیک داشت که مریض بود. قسمت این بود. از همون موقع تولد کمی مشکل داشت. ولی او عاشقش بود و همچون پروانه به دورش می چرخید. خودش می گفت: "با خودم فکر می کنم کجای جنگ کم گذاشتم، که خدا این بچه را با این وضعیت به من داده." بدنش در جنگ متلاشی شده بود. کم که هیچ، زیاد هم گذاشته بود. خیلی بیشتر از دیگران. یک پا و کلیه اش رفته بودند و اندامش مملو بود از ترکش مین والمری. زمستان 1375 بچه اش را آورده بود فکه. آورده بود وسط میدان مین. در آغوش گرفته بود و همنوا با زیارت عاشورایی که در محل شهادت شهیدان سعید شاهدی و محمود غلامی زمزمه می شد، می گریست. وقتی گفتم: - علی آقا، این طفل معصوم را با این احوال، چرا آوردی این جا؟ نگاه معناداری انداخت و گفت: - آوردمش اینجا بلکه به آبروی شهدا شفا بگیره. و این عکس را، به یادگار از او و فرزند دلبندش گرفتم. بعدها شهید مجید پازوکی تعریف می کرد: "علی محمودوند می گفت: خیلی می رفتم مشهد پابوس امام رضا (ع) و طلب می کردم که شفیع من بشه تا این بچه کوچولو شفا بگیره. یک شب کنار پنجره فولاد نشسته بودم، آقا امام رضا (ع) اومد به خوابم. ذوق کردم. خوشحال شدم. آقا بهم گفت: اگه بهت بگم این مصلحت خداست که بچۀ تو این جوری باشه، باز هم التماس می کنی؟ و از اون روز به بعد دیگه علی چیزی نگفت." سال ها گذشت، روز 22 بهمن 1379، وقتی ما، شادمان و خندان، همراه خانواده در خیابان های آذین بسته، مشت ها را گره کرده و شعار می دادیم، در وسط میدان مین فکه، هنگام عملیات تفحص و کشف پیکر شهدا، مین والمری، همان که آوینی را آسمانی کرد، منفجر شد و علی محمودوند هم پیوست به یاران شهیدش. چند سالی بیشتر طول نکشید که بچه کوچولیش هم رفت پیش بابا. بسم الله الرحمن الرحیم به ارواح طیبه همه شهداء به خصوص شهیدان این راه پرارزش (تفحص) که شما در آن مشغول حرکت هستید و این شهید عزیز شهید محمودوند به خصوص، برای ارواح طیبه همه‌شان از خداوند متعال علو درجات و همنشینی با صالحان و اولیاء و ائمه را مسئلت می‌کنم، شما باب شهادت را باز نگه‌ داشتید. سید علی خامنه‌ای 20 اسفند 1379
ارتباط مستقیم با حمید داودآبادی رزمنده، جانباز، نویسنده، عکاس و پژوهشگر در ایتا و تلگرام @davodabadi61
آخرین روزهای بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر ۸ در بندر فاو نفر جلو که با روحیه ای عالی می تازید و گام برمی داشت: حمید داودآبادی خوابی از جنس بلور شاعر: مهدی شریفی خواننده: علیرضا عصار آهنگساز: فواد حجازی آلبوم: بازی عوض شده خواب ديدم خوابي از جنس بلور خواب گرداني كه مي رفت سوي نور باز بوي عشق بود و ياس بود باز خوابم سرخوش از احساس بود باز گويي دل هواي مكه داشت يك نفس در كربلاي فكه داشت رمل بود و عشق بود و ماسه بود بين ابروها رد قناسه بود خوابي از تخريبچي ها مست مست خواب گرداني كه خط را مي شكست خواب دوراني كه بودم در ستيز خواب ماندن در پس يك خاكريز خواب خيبر خواب خوب ناجي است هركه خيبر بود ياران حاجي است خواب ديدم خوابي از غوغاي دين يك نماز ساده در ميدان مين رمز يازهراي ياران سركش است هرنُتِ آوازشان يك تركش است هور بود وعشق در خون داشتيم تا سحر غوغاي مجنون داشتيم @hdavodabadi
کتاب * آزادی خرمشهر چه ربطی به اشغال لبنان داشت؟ * چه کسانی زمینه حمله اسرائیل را فراهم کردند؟ * نقش صدام در توطئه علیه ایران و لبنان چه بود؟ * چرا ایران برای مقابله با اشغالگران نیرو به لبنان اعزام کرد؟ * نقش حاج احمد متوسلیان و نیروهایش در برابر اشغالگران چه بود؟ * چند ایرانی در کشتار صبرا و شتیلا در بیروت، شهید شدند؟ * جنایات آمریکا، فرانسه و فالانژیست ها در حمایت از اسرائیل. * اولین عملیات شهادت طلبانه علیه سفارت بعث عراق در بیروت. * عملیات شهادت طلبانه علیه فرماندهی ارتش اسرائیل در قلب نیروهای اشغالگر. * عملیات شهادت طلبانه علیه مقر تفنگداران دریایی آمریکا – مارینز – در بیروت. * عملیات شهادت طلبانه علیه کماندوهای چترباز فرانسوی – دراکار – در بیروت. * عملیات شهادت طلبانه علیه سفارت آمریکا – لانه جاسوسان – در بیروت. * کشته شدن بزرگ ترین جاسوسان تاریخ سازمان جاسوسی سیا در بیروت. این کتاب نتیجه بیش از 25 سال تحقیقات کتابخانه ای و میدانی "حمید داودآبادی" در لبنان، سوریه و ایران پیرامون تاریخچه عملیات شهادت طلبانه علیه اشغالگران اسرائیلی و مداخله گران آمریکایی و فرانسوی است. برخی از اطلاعاتی که در این کتاب آمده، برای اولین بار نوشته و منتشر شده است. شهادت طلبان در 2 جلد 604 صفحه و 708 صفحه، از سوی نشر شهید کاظمی وارد بازار شد. پیش از آن که نسخه کاغذی کتاب وارد بازار نشر شود، می توانید برای تهیه نسخه الکترونیکی کتاب شهادت طلبان به سایت طاقچه مراجعه نمایند. WWW.TAAGHCHE.COM
در جمهوری اسلامی، هرجا که قرار گرفته‌‌‌اید، همان‌‌‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‌‌‌ی کارها به شما متوجه است. چند ماه قبل از رحلت امام (رضوان اللّه علیه)، مرتب از من می‌‌‌پرسیدند که بعد از اتمام دوره‌‌‌ی ریاست جمهوری می‌‌‌خواهید چه‌‌‌کار کنید. من خودم به مشاغل فرهنگی زیاد علاقه دارم؛ فکر می‌‌‌کردم که بعد از اتمام دوره‌‌‌ی ریاست جمهوری به گوشه‌‌‌یی بروم و کار فرهنگی بکنم. وقتی از من چنین سؤالی کردند، گفتم اگر بعد از پایان دوره‌‌‌ی ریاست جمهوری، امام به من بگویند که بروم رئیس عقیدتی، سیاسی گروهان ژاندارمری زابل بشوم حتّی اگر به جای گروهان، پاسگاه بود من دست زن و بچه‌‌‌ام را می‌‌‌گیرم و می‌‌‌روم! واللّه این را راست می‌‌‌گفتم و از ته دل بیان می‌‌‌کردم؛ یعنی برای من زابل مرکز دنیا می‌‌‌شد و من در آنجا مشغول کار عقیدتی، سیاسی می‌‌‌شدم! به نظر من بایستی با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت کشید؛ در این صورت، خدای متعال به کارمان برکت خواهد داد. رهبر معظم انقلاب ۱۳۷۰/۱۲/۰۵