رفیق شهیدم، یادت بخیر
چهارمین سالگرد شهادت دوست و همرزمم، شهید بزرگوار حاج مصطفی صمدی، بر اثر مسمونیت گازهای شیمیایی دوران جنگ، گرامی باد.
آقا مصطفی، سینه سوخته اهلبیت (ع)، با اون اخلاق مهربان و باصفا، و لبخندی که همیشه بر لبانش جای داشت، یادآور خاطرات خوش "کانون تبلیغات طه" در تهران و تیپ ذوالفقار لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در جنگ، بوده و هست.
خدا کند آن دنیا، چهره این روزهایمان را بشناسد و دستمانرا بگیرد.
حمید داودآبادی
دیشب صیاد مزاحمم شد!
دیشب نگذاشت راحت بخوابم
بی خیالِ هرآنچه ۴۲ سال پیش گذشت، سرم را بر بالش بگذارم و بخوابم.
آنقدر مقابل ذهن و چشمم رژه رفت که ...
بعدا خواهم گفت، ثمره آن چیزی که من مزاحمت می خوانم و در اصل رحمت بود، چه خواهد شد.
خدا کند تا ته داستان بروم.
به یاد "شهید غیردولتی" سردار صیاد "محمدی"
که نه بنیاد شهید و نه حتی لشکری که او فرمانده گردانش بود، شهید حسابش نکردند.
چون ندوید دنبال رتبه و درجه و ستاره و ...
به خدایش رسید
همان که برایش رفت جبهه!
حمید داودآبادی
۶ مرداد ۱۴۰۳
شاه عربپرست
بخش 1 از 4
این روزها عدهای که خود را پارسی میدانند و مثلا عربستیز و ضداسلام و فرهنگ عربی هستند،دم از محمدرضا پهلوی بهعنوان پارسیترین شاه ایران میزنند و به این بهانه،به اعتقادات اسلامی مردم ایران حمله میکنند.
آنها برای اینکه خود را پارسی اصیل،عجم و غیرعرب معرفی کنند،همهجوره به اسلام و قرآن میتازند و در این راه،خاندان پهلوی را عَلَم میکنند.
ولی:
شاه باوجودی که عرب نبود،از حاکمان و پادشاهان کشورهای عربی"عربپرست تر"بود.این درحالی بود که ملت شیعۀ مسلمان ایران،نه عربپرست،که خداپرست بوده و هست و همۀ احترام و ارادت مردم ایران به اهلبیت(ع)به خاطر دین الهی و توحیدی اسلام است نه ناسیونالیسم و پان عربیسم که شاه دچارش بود!
خانوادۀ پهلوی قبل تر از این که به مقام شاهنشاهی برسند،شدیدا مذهبی بوده و به پیامبر اسلام حضرت محمد(ص)،امام علی،امام حسین،امام رضا،حضرت اباالفضل(علیهم السلام)و حضرت امام زمان(عج)ارادتی خاص داشتند.چهبسا همان ارادت دیرین باعث شد تا برای تثبیت قدرت،همچنان آن شیوه را پیش بگیرند و از آن سوءاستفاده کنند.
چون خاندان پهلوی ارادتی ویژه به امام رضا داشتند،نام پدرش رضا،نام خودش محمدرضا،نام برادرانش غلامرضا،حمیدرضا،علیرضا،محمودرضا،احمدرضا و عبدالرضا بود.
نام خواهرانش فاطمه،شمس و اشرف و نام فرزندانش نیز علیرضا و رضا بود.
اولین دختری که شاه عاشقش شد تا آن را ملکه و شهبانوی ایران کند،"فوزیه"دختر ملک فؤاد یکم پادشاه مصر کشور عربی آفریقایی بود.
شاه بدان حد شیفتۀ مصر بود که باوجود جدایی از فوزیه-بدلیل این که از او صاحب پسر نشد تا ولیعهد شاه گردد-هیچ تاثیر منفی بر ارادت او به مصر و اعراب نگذاشت.
رضا خان،پدر شاه،هرساله در ماه محرم،با پای برهنه و گل مالیدن بر سروروی خود،در دستههای عزاداری امام حسین(ع)شرکت میکرد،بر سر و سینه میزد و به سوگواری میپرداخت.
همین رسم را شاه هم داشت:
در ایام محرم و ماه رمضان،دستور میداد قمارخانهها،مشروب فروشیها،رقاصخانهها و مراکز فحشا - که درطول سال زیرنظر حکومت فعالیت رسمی،آزاد،علنی و پردرآمد داشتند - تعطیل شوند.
شاه در مجالسی که از طرف او،غالبا در مسجد عالی سپهسالار(مدرسۀ شهید مطهری فعلی)در میدان بهارستان برگزار میشد،همراه وزرایش شرکت میکرد و به قرائت قرآن و نوحهخوانی مداحان گوش میسپرد و سوگواری میکرد.
ادامه دارد
شاه عربپرست
بخش 2 از 4
شاه،حداکثر یک بار در سال به تخت جمشید میرفت و به کوروش و شاهان ایرانی اظهار ارادت میکرد.ولی سالی یکی دو بار برای زیارت حرم امام رضا(ع)به مشهد میرفت.
در این سفر زیارتی خانوادگی همراه وزرا،فرح همسر شاه چادر مشکی بر سر میکرد و برای سلامتی خانوادهاش شمع نذر کرده و روشن میکرد.
شاه غالبا در سال یکی دو بار به دیدار مراجع عظام و علما در قم و مشهد میرفت.
شاه به سفر حج رفت و حاجی هم شده بود یعنی بجای محمدرضا شاه باید میگفتیم"حاج محمدرضا پهلوی".
شاه برای مادرش که سن بالایی داشت،مسجدی کاملا عربی به نام"مسجد مادر"در جنوب تهران در نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم(ع)ساخت تا پس از مرگش او را در آن جا دفن کنند.
شاه،جسد رضاخان پدرش را که به دستور انگلیس در جزیرۀ موریس-هزاران کیلومتر آن طرفتر در آفریقا-در تبعید زندگی کرد و همانجا مُرد،در کنار حرم حضرت عبدالعظیم(ع)در جنوب تهران دفن کرد نه در کاخ سعدآباد و نیاوران در شمال تهران.
شاه دستور داد قرآنی سلطنتی بهنام او چاپ شود که صفحۀ اول آن را امضا کرده و به نمایندگان مجلس،وزرا و شخصیت های خارجی اهدا میکرد.
فرح نیز در صفحۀ اول قرآن نوشت:
"سرافرازی خود من در زندگی اینست که بخاندان مقدّس حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله منسوب هستم."
نشنیدهایم پهلوی شاهنامه منتشر کرده و بهعنوان هدیه به مهمانانش داده باشد!
در تاریخ ایران،بزرگترین سواستفاده از مذهب برای حکومت بر مردم را خاندان پهلوی انجام داد.
آنها در عین حال که اعتقادات واجب دینی همچون نماز و روزه و حجاب را قبول نداشتند و در مجالس علنی خود شراب مینوشیدند،تا آن جا که در توان داشتند با توسل به اعتقادات دینی حتی در حد خرافهپرستی،خود را مذهبی جلوه میدادند.علت این کار هم حکومت بر مردم مسلمان تنها کشور شیعۀ دنیا بود.
شاه که خود را"سایۀ خدا در زمین"و نظرکردۀ ائمۀ معصومین میدانست،سالی چندبار خوابهایی از امام رضا(ع)و حضرت اباالفضل العباس(ع)میدید و در سخنرانیهای خود برای مردم تعریف میکرد؛تا ثابت کند حکومتش کاملا دینی و در پناه خدا و اهلبیت(ع)است.
ادامه دارد
شاه عربپرست
بخش3از4
خواب دیدنهای شاه آنقدر مضحک شده بودکه وقتی شاه بعداز ترورش در دانشگاه تهران گفت:
"من شب قبل خواب دیدم که داشتم دریک درّه بزرگ سقوط میکردم،حضرت عباس رادیدم که از روی اسب دولا شد و با دستهایش مراگرفت و نجات داد."
یکی ازنشریات فکاهی آنزمان نوشت:
"قابل توجه،حضرت عباس(ع)دست نداشت!"
که منجر به تعطیلی آن نشریه شد.
شاه،بیشتر ازاینکه به ارتباط با سرزمینهای کهن امپراطوری ایران باستان علاقه داشته باشد،به کشورهای عربی بخصوص عربستان سعودی علاقهمند بود.بدان حدکه باافتخار،بخشهایی ازخاک ایران ازجمله بحرین را به عربستان هبه کرد و به عراق نیز امتیازات مهمی داد.
شاه که افتخار رانندگی برای پادشاه عربستان سعودی را داشت،درمرگ وی شدیدامتاثر واندوهگین شد.اوضمن به عزانشاندن اجباری مردم در اوج شادی و تعطیلات عید نوروز،اعلام کرد:
"بمناسبت ضایعه تاسف انگیز درگذشت اعلیحضرت ملک فیصل پادشاه عربستان سعودی که موجب تاثر عمیق خاطر خطیرهمایونی گردیده است بفرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر،دربارشاهنشاهی بمدت هفت روز ازتاریخ پنجم تا ساعت18روز یازدهم فروردین ماه عزادار و درفش شاهنشاهی و پرچم های دولتی نیمه افراشته خواهد بود."
شاه،عاشق این بودکه مردم جلویش برزمین بیفتند و برپایش بوسه زنند.وزرا و کارگزاران نیز باید تعظیم کرده و بر دست شاه و شهبانو و حتی فرزندان آنها که شاهزادگان بودند،بوسه زنند.شاه در این مواقع در اوج غرور،سرش را بالا میگرفت و خودرا تنها نمایندۀ خدا برزمین میپنداشت.و کوروش چنان ادعایی نداشت!
شاه دستور داد"خدا،شاه،میهن"شعار رسمی کشور شود.یعنی اول خدا،سپس شاه و درآخر میهن بایدبرای مردم اهمیت داشته باشد.
سال57و درپاسخ به انقلاب اسلامی و مردمی،شاه که از ایرانیّت و ناسیونالیست بازی خیری ندیده بود،کاملامتوسل به دین گردید و این شعار تبدیل شد به"خدا،قرآن،محمد"و البته منظور از محمد،نه پیامبر اسلام،که محمدرضا پهلوی بود!
بعد از اینکه شاه26دی1357ازترس انقلاب اسلامی مردم ایران ازکشور فرار کرد،اربابانش آمریکا و انگلیس که او را برحکومت گماشته بودند وحتی دوستانش آلمان و فرانسه،او را نپذیرفتند و پناه ندادند.
"محمد انور سادات"پادشاه مصر،همان ایام اعلام کرد "اعلیحضرت محمدرضا پهلوی علاقۀ خاصی به مصر دارد و حتی آرزو دارد در صورتی که فوت کرد،پیکرش در مصر دفن شود!"
ادامه دارد
شاه عربپرست
بخش 4 پایانی
جالب است که به ادعای سادات،شاه پارسی ایران،حتی سالها قبل از انقلاب 57،اصلا علاقه نداشت در ایران کشورش بهخاک سپرده شود بلکه آرزویش این بود در یک کشور آفریقایی عربی یعنی مصر دفن شود!
و سرانجام آرزوی دیرین شاه محقق شد.وقتی شاه که از همۀ دوستان غربی اش رانده و برید،در مصر فوت کرد،انور سادات برای او تشییع جنازۀ مفصلی گرفت و کیلومترها راه به احترامش پشت جنازۀ او پیاده رفت.
هنگام دفن شاه،امام جماعت مسجد بر او نماز میت را بهعربی–و نه پارسی-خواند و جسدش را تلقین داد و داخل قبر گذاشت.
و شاه،نه در کاخ و تخت جمشید،که در مسجد الرفاعی مصر دفن شد و همواره بالای سر او قرآنی عربی قرار دارد!
شهبانو فرح پهلوی که مثلا خیلی پارسی و عجم و ضد عربپرستی است،هرگاه برای زیارت قبر شاه به مصر میرود،اول بر قبر سادات تعظیم کرده و بوسه میزند،سپس به مسجد میرود و قبر شاه را میبوسد و برایش فاتحه میخواند نه شاهنامه!
پس چرا مردم مسلمان ایران،علیه پهلوی که اینقدر ادعای دین و مذهب عربی اسلام داشت،انقلاب کرده و او را سرنگون کردند؟!
این که چرا شاه با این همه مسلمان نمایی و عرب دوستی،توسط انقلاب اسلامی مردم ایران سرنگون شد،برمیگردد به ریاکاری و بازیگریهای او.
شاه که مردم ایران را بسیار ساده میپنداشت،هیچوقت با خود نیندیشید مردمی که زیارت رفتن و حج او را در تلویزیون میبینند و خوابهای ائمه را از زبان او میشنوند،مجالس عیاشی،مشروبخواری و فساد علنی آنها را هم میبینند!
برای آنکه بیشتر از مفاسد وحشتناک شاه و خاندانش آگاه شوید،لازم نیست کتاب هایی که بعد از انقلاب در جمهوری اسلامی ایران منتشر شده بخوانید،چون اکثر آنها دچار سانسور مسائل اخلاقی شدهاند! کافی است خاطرات خاندان پهلوی از جمله مادر شاه،مادر فرح،فامیل و نزدیکانشان را که در خارج چاپ شده،بخوانید تا متوجه شوید ریاکاری و مذهبی بازی آنها،برای حکومت راحت تر بر مردم تنها کشور شیعۀ دنیا بوده است.
حمید داودآبادی
اردیبهشت 1400
برای شفای استاد مرتضی سرهنگی دعا کنیم
سال ۱۳۶۹، یکی دوسالی از پایانجنگ نگذشته بود که دفتر ظاهرا کوچکی در یک کانتینر در گوشه حوزه هنری راه افتاد.
مرتضی سرهنگی، علیرضا کمری و هدایت الله بهبودی
عزیزانی بودند که امروز، هر کس، با هر نگرش و سبک و سیاق در زمینه دفاع مقدس قلم می زند، بدون شک شاگرد و دست پروده این عزیزان است و مدیون استادیشان.
این روزها شنیدم استاد عزیزم حاج مرتضی سرهنگی، مجددا گرفتار عارضه قلبی شده و در بیمارستان بستری شده است.
از صمیم قلب برای این عزیز آرزوی شفا و سلامتی دارم و از شما عزیزان هم خواهش دارم برای این عزیز بزرگوار دعا کنیم تا همچنان سایه پربرکتش بر سر شاگردانش باشد.
حمید داودآبادی
۷ مرداد ۱۴۰۳