eitaa logo
حدیث ناب
285 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
58 فایل
http://eitaa.com/joinchat/1637744652C716d15b195 🌼کپی و فوروارد با ذکر صلوات آزاد است. 💐تبادل نداریم. 💌جهت انتقاد @YYAAZZAAHHRRAAA
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ وَصِيّةُ وَرَقةَ بنِ نَوفَلٍ لخَديجَةَ بنتِ خُوَيلِدٍ عليها السلام إذا دَخَلَ علَيها يَقولُ لَها ; يا بِنتَ أخي، لا تُمارِي جاهِلاً و لا عالِما ؛ فإنّكِ مَتى مارَيتِ جاهِلاً آذاكِ ، و مَتى مارَيتِ عالِما مَنعَكِ عِلمَهُ .⚠️ 💚امام صادق عليه السلام : ورقة بن نوفل هرگاه نزد دخت خويلد عليها السلام مى رفت، به او سفارش مى كرد: اى دختر برادرم! ⚠️با نادان و دانا مجادله مكن؛ زيرا 👈 اگر با نادان مجادله كنى، تو را مى آزارد و 👈اگر با دانا مجادله كنى، دانش خود را از تو دريغ مى دارد. 🕊الأمالي للطوسي : 302/598
⭐️دعای روز دهم ماه مبارک رمضان⭐️ 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠اللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوكّلین علیكَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْكَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیكَ بإحْسانِكَ یاغایَةَ الطّالِبین💠 خدایا 🕊قرار بده مرا در این روز از متوكلان بدرگاهت 🕊و مقرر كن در آن از كامروایان حضرتت و 🕊 مقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان.
⭐️دعای روز دهم ماه مبارک رمضان⭐️
Tahdir-joze10.mp3
3.65M
. . . 🕊تند خوانی قرآن استاد 🌷 جزء ۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💛💠💛💠💛💠 💠سلام دوستان و همراهان عزیزم💛 💛طاعاتتون قبول💠 💛ازتون خواهش می کنم که از امروز تا پایان ماه مبارک همراه ما باشید💠 💠با داستانی واقعی جذاب و دلنشین💛 💛مطمئن باشید پشیمون نمیشین.💠 💠💛💠💛💠💛💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت اول : با من ازدواج میکنید؟! توی دانشگاه مشهور بود به اینکه نه به دختری نگاه می کنه و نه اینکه، تا مجبور بشه با دختری حرف می زنه ... هر چند، گاهی حرف های دیگه ای هم پشت سرش می زدن ... . توی راهرو با دوست هام ایستاده بودیم و حرف می زدیم که اومد جلو و به اسم صدام کرد ... خانم همیلتون می تونم چند لحظه باهاتون صحبت کنم؟ ... . کنجکاو شدم ... پسری که با هیچ دختری حرف نمی زد با من چه کار داشت؟ ... دنبالش راه افتادم و رفتیم توی حیاط دانشگاه ... بعد از چند لحظه این پا و اون پا کردن و رنگ به رنگ شدن؛ گفت: می خواستم ازتون درخواست ازدواج کنم؟ ... . چنان شوک بهم وارد شد که حتی نمی تونستم پلک بزنم ... ما تا قبل از این، یک بار با هم برخورد مستقیم نداشتیم ... حتی حرف نزده بودیم ... حالا یه باره پیشنهاد ازدواج ... ؟ پیشنهاد احمقانه ای بود ... اما به خاطر حفظ شخصیت و ظاهرم سعی کردم خودم رو کنترل کنم و محترمانه بهش جواب رد بدم ... . بادی به غبغب انداختم و گفتم: می دونم من زیباترین دختر دانشگاه هستم اما ... . پرید وسط حرفم ... به خاطر این نیست ... . در حالی که دل دل می زد و نفسش از ته چاه در میومد ... دستی به پیشانی خیس از عرق و سرخ شده اش کشیده و ادامه داد: دانشگاه به شدت من رو تحت فشار گذاشته که یا باید یکی از موارد پیشنهادی شون رو قبول کنم یا اینجا رو ترک کنم ... برای همین تصمیم به ازدواج گرفتم ... شما بین تمام دخترهای دانشگاه رفتار و شخصیت متفاوتی دارید ... رفتار و نوع لباس پوشیدن تون هم ... . همین طور صحبتش رو ادامه می داد و من مثل آتشفشان در حال فوران و آتش زیر خاکستر بودم ... تا اینکه این جمله رو گفت: طبیعتا در مدت ازدواج هم خرج شما با منه ... . دیگه نتونستم طاقت بیارم و با تمام قدرت خوابوندم زیر گوشش ... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💛💠💛💠💛💠 هرروز یک قسمت میزارم که کانال شلوغ نشه لطفا همراهی و منتشر کنید. 💠💛💠💛💠💛💠