eitaa logo
هیئت حضرت قمر منیر بنی هاشم عباس ابن علی علیه السلام
87 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
19 فایل
هیئت حضرت عباس ابن علی علیه السلام به یادشهدا شهیدمجیدپیمبری شهیدعباس تریوه شهیدسیدمصطفی موسوی شهیدمحمد غلامی شهید فتحی شهیداصغرهدایت آزاد شهیدغلام هاشمخانی شهیدمحمدعلی بهرمند شهیدسررشته شهیدعلیرضا جعفرنواز شهیدمقصودصدری ودیگرشهداعزیز @heatabasali
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب شب شهادت امام محمد باقر علیه السلام پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۲۴ ساعت شروع ۲۱/۳۰ بانی: علی فریدونی آدرس: خیابان شهید پیغمبری روبرو پارک کوچه اسدیان نبش کوچه میراحمدی پلاک ۴۷ طبقه چهار واحد ۸
شهادت حضرت امام محمد باقر ع (114ق) روزى است که حضرت موسى (ع) برساحران غلبه کرد. در این روز، به قول کفعمى و شهید در سنه 114ه‍، وفات حضرت باقر علیه السلام واقع شد"1". شیخ کلینى و دیگران از حضرت صادق (ع) روایت کرده اند که فرمود: پدرم را بیمارى صعبى عارض شد که اکثرمردم بر آن حضرت خایف شدند و اهل بیت آن حضرت گریان گردیدند. حضرت فرمود که من در این مرض نخواهم رفت، زیرا که دو کس نزد من آمدند و مرا چنین خبردادند. پس از آن مرض ‍ صحّت یافت و مدتى صحیح و سالم ماند. پس روزى مرا طلبید و فرمود: جمعى از اهل مدینه را حاضر کن. چون ایشان را حاضر کردم، فرمود: که اى جعفر! چون به عالم بقا رحلت کنم، مرا غسل ده و کفن کن و قبر مرا چهار انگشت از زمین بلند گردان و آب بر قبر من بریز و اهل مدینه را گواه گرفت. چون ایشان رفتند، گفتم اى پدر! آنچه می فرمودى، به عمل مى آوردم و احتیاج به گواه نبود. فرمود:اى فرزند! براى این گواه گرفتم که بدانند تویى وصىّ من و در امامت باتو نزاع نکنند"2". گفتم: اى پدر بزرگوار! من امروز شما را از همه روز صحیح تر مى یابم و آزارى در شما مشاهده نمى نمایم. فرمود: آن دو کس که مرا در آن مرض خبر دادند که صحّت مى یابم در این مرض به نزد من آمدند و گفتند به عالم رحلت می نمایى. و به روایت دیگر فرمود که اى فرزند گرامى! مگر نشنیدى که حضرت على بن الحسین (ع) از پس دیوار مرا ندا کرد که اى محمد بیا، زود باش که ما انتظار تو را می کشیم. روایت شده است که آن حضرت هشتصد درهم براى تغزیه و ماتم خود وصیّت فرمود و از حضرت صادق (ع) مروی است که پدرم گفت: اى جعفر! از مال من وقفى بکن براى ندبه کنندگان که ده سال درمنى در موسم حج بر من گریه کنند و رسم ماتم را تجدید نمایند"3". بالجمله آن حضرت را به زهر شهید کردند و آیا قاتل آن حضرت، هشام بن عبدالملک است یا ابراهیم بن الولید، اختلاف است و در بعضى روایات است که عبدالملک مروان، زینى فرستاد در مدینه و بر اسب زدند و حضرت باقر علیه السلام سوار شد و در آن زهرى تعبیه کرده بودند. پس بدن مکرمش ورم کرد و آثار موت در خود مشاهده نمود. سپس وصیت خود را فرمود و سه روز در درد و الم بود و در روز سوم از اثر زهر شهید شد. این روایت مخالف اقوام مشهوره و تواریخ مضبوطه است؛ چه آن که عبدالملک در سنه 86ه‍، وفات کرد و وفات حضرت باقر علیه السلام را از سال صدوچهارده تا صدوهفده ذکر کرده اند و آن در ایام خلافت هشام بن عبدالملک بوده و شاید از روایت لفظ هشام سقط شده باشد و آن زین زهر آلود را هشام بن عبدالملک فرستاده باشد، والله العالم . در این روز سنه 179ه‍، حضرت امام موسى علیه السلام را وارد بصره کردند و به عیسى بن جعفر ابن ابی جعفر منصور تسلیم کردند. عیسى آن حضرت را در یکى از حجرات خانه خود که نزدیک به دیوان خانه بود، محبوس کرد و مشغول فرح و سرور عید گردید. از یکى از کاتبان او که نصرانى بوده، نقل شده که می گفت: این عبد صالح و بنده شایسته خدا یعنى موسى بن جعفر علیه السلام در این ایام که در این خانه محبوس بود، چیزى چند شنید از لهو و لعب و ساز و خوانندگى و انواع فواحش و منکرات که گمان ندارم هرگز به خاطر شریفش آنها خطور کرده باشد. مدت یک سال در بصره محبوس بود. پس آن جناب را به بغداد بردند و در نزد فضل بن ربیع حبس کردند. در این روز سنه 106ه‍، طاوس یمانى به مکه وفات کرد و او یکى از فقهای عصر خود بوده و روایت او، مناجات حضرت سجاد(ع) را در حجر و گفتگوى او با آن جناب معروف است و او از علما به شمار رفته، اگر چه صاحب روضات او را از علمای خاصّه شمرده. در این روز سنه 463ه‍، احمد بن على معروف به (خطیب بغداد) صاحب تاریخ بغداد وفات کرد"4" و او را حافظ مشرق مى گفتند؛ چنان چه ابن عبدالبرّ صاحب (استیعاب) را حافظ مغرب ، و اتفاقاً هر دو در یک سال بمردند. "1-توضیح المقاصد،ص29. 2-کافی،ج3،ص200. 3-کافی،ج5،ص117. 4-کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر،ص341"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان زیبای پیرمرد دامدار از گرگی که در آغل گوسفندان او زاییده بود و یکی از بچه های گرگ یکی از گوسفندانش را خورده بود! اما در انتها ببینید رفتار گرگ را که پیرمرد دامدار و هر بیننده و شنونده ای را شوکه می کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا بنده قصد معرفی نامزد خاصی برای ریاست جمهوری ندارم، بنظرم مردم خودشون دارای قدرت تشخیص هستند و نامزد اصلح را انتخاب میکنند. برای جهش و سرافرازی ایران عزیز در این ایام صلوات بفرستین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🤲🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان این روزها پیرمردی با چهره‌ای زیبا و نورانی وارد مغازه طلا فروشی شد فروشنده با احترام از شیخ نورانی استقبال کرد. پیرمرد گفت: من عمل صالح تو هستم! مرد زرگر قهقهه‌ای زد وبا ناباورانه گفت: درست است که چهره‌ای دلربا دارید اما هرگز گمان نمیکنم عمل صالح چنین شکلی داشته باشد! درهمین حین، یک زوج جوان وارد مغازه شدند و سفارشی دادند. مرد زرگر از آنهاخواست که تا اوحساب کتاب میکند، در مغازه بنشینند. باکمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل شیخ نشست. با تعجب از زن سوال کرد: که چرا دربغل شیخ نشستی؟ خانم جوان با تعجب گفت: کدام شیخ؟ حال شما خوبست؟ ازچه سخن میگوئی؟ اینجا کسی نیست. و با اوقات تلخی گفت: بالاخره طلا رابه ما میدهی یانه؟ مرد طلافروش با تعجب وخجالت، طلای زوج جوان را به آنها داد و مبلغ را گرفت و زوج جوان مغازه را ترک کردند. شیخ رو به زرگر کرد و گفت: غیر از تو کسی مرا نمی‌بیند و این فقط برای صالحین و خواص محقق میشود. دوباره مرد و زن دیگری نیز وارد شدند و همان قصه تکرار شد!!! شیخ به زرگر گفت: من چیزی از تو نمیخواهم! این دستمال را بصورتت بمال تا رزق و روزیت بیشتر شود . زرگر باحالت قدسی و روحانی دستمال را گرفت و بو کرد و به قصد تبرک به صورت مالید و نقش بر زمین شد. شیخ دروغین و دوستانش هرچه پول وطلا بود، برداشته و مغازه را جارو زدند! 👌بعد از ۴سال همان شیخ دروغین با غل و زنجیر، همراه پلیس وارد مغازه شد افسر پلیس شرح ماجرا را از شیخ و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت بازگو کردند. افسرپلیس گفت: برای اطمینان بیشتر باید دقیقا صحنه جرم را تکرار کنید و شیخ دستمال را به زرگر داد و زرگر بو کشید و به صورت مالید و دوباره نقش بر زمین شد و این‌بار شیخ و پلیس دروغین و دوستانش، دوباره مغازه را جارو زدند! 👌نتیجه: هرچهارسال یکبار، انتخابات تکرار میشود، وما ملت، همان زرگران غارت زده ایم. که فرق بین راستگو و دروغگو را نمیدانیم!!! 👌دوستان انتخابات نزدیکست، مراقب مغازه زرگری و رأی طلائی خودتان باشید. به زودی بازار وعدهای دروغین و نطقهای آتشین و سینه چاک کردن افساد طلبان برای دفاع از آزادی! و دفاع از حق زن! و حقوق شهروندی! وحتی دفاع از قاتل! وخائن! و وطن فروش! گرم میشود! 👌مراقب تغییر رنگها ازسبز به بنفش! واز بنفش به مخملی! باشیم چراکه هیچ رنگی جز همرنگی با مردم وانقلابی بودن حقیقت ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا