📝بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم
🌹 #شهید_حسین_لشگری
✍خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
🌹وقتی بازگشت از او پرسیدند :
این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
و او گفت :
برنامه ریزی کرده بودم و هر روز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
🌹سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
#قرآن را کامل حفظ کرده بود،
زبان انگلیسی می دانست
و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🌹حسین می گفت:
از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
🌹عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد،
من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
🌹این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
🌹سالروز شهادت
🕊شادی روح بلندش صلوات