eitaa logo
کانال درسی10
372 دنبال‌کننده
178 عکس
141 ویدیو
706 فایل
ویژه دانش آموزان پایه دهم فارسی، علوم وفنون ادبی، نگارش ارتباط با مدیر کانال:حسین عبادی https://eitaa.com/FotoFarhang
مشاهده در ایتا
دانلود
407_22789792974668.pdf
4.92M
به کوشش : خانم دکتر احترام ابراهیمی کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
علوم وفنون ادبی 1 درس3.pdf
182.7K
به همراه کارگاه خودارزیابی بکوشش : آقای سعید جعفری کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
بررسی قلمروهای فنون.pdf
642.8K
به کوشش : خانم هدی محمودیه ، اصفهان کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
اهداف درس : ▪️آشنایی با نوع نگاه نویسنده، ▪️توانایی تشخیص نوشته های خیال انگیز و نوشته های عینی، ▪️تقویت توانایی تولید نوشته های خیال انگیز و عینی، ▪️تقویت نگاه نویسنده به کاربرد ارزش معنایی واژگان ▪️آشنایی با نوع نگاه نویسندگان به موضوعات . افزایش توانمندی فراگیران در تولید نوشته هایی مبتنی بر محسوسات، ▪️تقویت و دست ورزی فراگیران در گسترش مثل . روش های تدریس در این درس یک موضوع خاص را از منظر های گوناگون مورد بررسی قرار می دهیم ویا با عبارتی با « عینک های » مختلف موضوع را می پرورانیم ▪️گام اول : پیشنهاد موضوع برای شروع با اجرای « بارش فکری » موضوعاتی را با هم فکری دانش آموزان انتخاب کرده ،بر تابلو می نویسیم . مثلا : جاده ، برف ، تاکسی ،شهر ،کوه ، داستان ،دوست ،نوروز ،... ▪️گام دوم : انتخاب موضوع از بین عنوان های مطرح شده ،یکی را به عنوان موضوع با همیاری بچه ها انتخاب می کنیم عنوانی که قابلیت نوشتن و نگاه از زوایای مختلف داشته باشد . موضوع « کوه » ▪️گام سوم : انتخاب منظرهای گوناگون در این مرحله از بچه ها می پرسیم که : از چه منظرهایی می توان به موضوع انتخاب شده، نگاه کرد؟ پاسخ ها ممکن است این گونه باشد: نوشتن از منظر ادبی، مذهبی، علمی ، تخیلی، فرهنگی، تاریخی و ... ▪️ گام چهارم : نوشتن به صورت فردی در این مرحله دانش آموزان در مدت زمانی مشخص بر اساس علاقه ی خود یکی از منظرها را انتخاب و با 👓 مخصوص آن منظر ، یک بند درباره موضوع مورد نظر می نویسند . ▪️گام پنجم: نوشتن به صورت گروهی در این مرحله بچه ها یی که از منظر ی مشابه به موضوع نگاه کرده اند ،در یک گروه قرار می گیرند و نوشته های خود را در گروه جدید می خوانند .(البته آهسته و درون گروهی )سپس با انتخاب بخش هایی از نوشته های هریک از اعضای گروه ،متنی به صورت گروهی نوشته ،و سپس سخن گوی گروه در کلاس ارائه می دهد . مزایای این روش ★شناخت علاقمندی و نوع نگاه هریک از دانش آموزان به موضوع مورد نظر . ★مقایسه عینی نگاه تک بعدی و نگاه همه جانبه به یک موضوع . ★آموزش و تقویت تبدیل نوشته های فردی به نوشته های گروهی کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
52152185175037.pdf
765K
نمونه سوال فارسی۱ پایه دهم فصل ۱ آزمون مستمر کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
💥یک حرفه‌ای میتونه یک گردان صدنفره از دشمن رو زمین گیر کنه! ✅پس سعی کن توفضای مجازی مثل تک تیرانداز باشی؛ نقطه زن و اثرگذار! @rassan 👈 کانال
و واژه هایی که می باید در تلفظ و نوشتن و معنای آن ها تامل و دقت ویژه نمود. 🔴بخش سوم: 📕تعویض/تعویذ: 👈تعویض: مصدر یا اسم مصدر و به معنای«عوض کردن» است. 👈تعویذ: مصدر است و به«دعایی که م ی‌نویسند و معمولا به بازو یا گردن می‌بندند» گفته م ی‌شود. 📕تفریق/ تفریغ: 👈تفریق: کم کردن عددی از عدد د یگر. 👈تفریغ: فارغ کردن و خالی کردن. 📕تمیز/ تمییز: 👈تمیز در لغت عرب نیامده است و به جای آن تمییز می‌گویند که در فارسی نیز رایج بوده است. ولی در فارسی از قدیم‌ترین زمان‌ها، تمیز را نیز به عنوان گونه«تمییز» به کار برده‌اند. 🔹امروزه«تمیز» منحصراً به جای«تمییز» به کار می‌رود. 📕تنبور/ طنبور: 👈یکی از آلات موسیقی. واژه فارسی و معرّب آن،«طنبور» است. 🔹امروزه باید به صورت«تنبور» بنویسیم. 📕تهدید/تحدید: 👈تهدید: ترساندن، بیم دادن. 👈تحدید: حد و مرز جایی را مشخّص ردن. 📕ثمن/سمن: 👈ثمن: کلمة عربی به معنای«قی مت». 👈سمَن: کلمة فارسی و نام«گُلی» معروف است. 📕ثمین/سمین: 👈ثمین:(بر وزن«زمین») به معنای گران‌ بها. 👈سمین:(بر وزن«زمین») کلمة عرب ی به معنای«فربه و چاق» است. 🔹سمین، بیشتر در تركیب «غثّ و سمین» به معنای«لاغر و چاق» و «ریز و درشت» به کار می‌رود که مجازاً به معنای«کم‌بهاو پربها» ،«سست و محکم» است. 📕ثواب/صواب: 👈ثواب: اسم است به معنای«پاداش»(علی‌الخصوص پاداش اخرو ی). 👈صواب: صفت است به معنای«درست، صحیح» ی ا«به‌جا، مناسب». 📕ثمَر/سمر: 👈ثمره: میوه و مجازاً به معنای«حاصل و نتیجه» است. 👈سمر: افسانه و حکایتی که زبان‌زد مردم باشد. 📕جذر/جَزْر: 👈جذر: ریشه، و در اصطلاح ریاضی، جذرِ هر عدد، عددی است که با ضرب آن در خود، آن عدد حاصل شود. 👈جزر: فرو نشستِ آب دریا بر اثر حرکت ماه(مقابل مدّ). 📕جزء/ جزو: 👈املای این کلمه به هر دو صورت صحیح است و هر دو به یک معناست اما اصل این کلمه در عربی با همزة پایان ی(جزء) است لیکن فارسی زبانان از قدیم آن را با«و» پا یانی و به صورت«جزو» نیز به کار برده‌اند. 📕جهاز/ جهیز/ جهیزیه/ جهازیه: 👈جهاز: کلمة عربی است و به معنای«آن‌چه از اسباب و اثاث و مال که همراه عروس به خانة شوهر فرستند. 👈جهیز: در عربی، صفت اسب و به معنای«تندرو و چاب ک» است. 👈جهیزیه و جهازیه از ساخته‌های فارسی زبانان در دوران متأخر و به معنای همان«جهاز» است. 📕ذقن/ زغن: 👈ذقَن: چانه، زنخ‌دان. 👈زغَن: نوعی پرندة شکاری از دستة بازهاست. 📕ذکا/ ذَکا: 👈ذکا: (به ضم اوّل) آفتاب. 👈ذکا: (به فتح اوّل) تیزهوشی و ژرف‌نگر ی. 📕ذلّت/ زلّت: 👈ذلّت: خواري 👈زلّت: سهو خطا 📕ذوزنقه: 👈املای این کلمه به همین صورت صح یح است نه ذوذنقه.(زَنقه در عربی یعنی کوچة تنگ و بار یک). 📕رستن/ رُستن: 👈رستن: (به فتح اوّل) گونة «رهید» و به معنای«رها یی یافتن». 👈رستن: (به ضم اوّل) گونة «روییدن» و به معنای«از زم ین برآمدن، سبز شدن» است. 📕رمّان/ رُمان: 👈رمّان: به معنای«انار». 👈رمان: (بدون تشدید roman) کلمة فرانسوی است به معنای«داستان بلند». 📕روحانی/ رُوحانی: 👈روْحانی: (بر وزن«نوسازی») به معنای ن یک، مطبوع، دل‌گشا. 👈روحانی: (بر وزن نورانی) منسوب به روح به معنای«معنو ی، غیر جسمانی، ملکوتی» است. 📕رهبان/ رَهْبان: 👈رهبان:(به ضمّ اوّل) کلمه عربی و به معنای«زاهد گوشه‌ نشین و تارک دنیا» است.. 👈رهْبان: (به فتح اوّل) کلمه فارسی است مخفف راه‌بان، به معنا ی«نگه‌دار و محافظ راه». 📕زرْع/ ذَرْع: 👈زرع: کاشتن، کاشت. 👈ذرع: مقیاس طول در قدیم و معادل04/1 متر بوده است. 📕زغال: 👈این واژه را غالباً به غلط«ذغال»(با حرف«ذ») می‌ نویسند. املای صحیح آن زُغال است. 📕زکام: 👈به همین صورت(یعنی با«ز») درست است. 📕ساروج/ صاروج: 👈ساروج: مادّه‌ای مرکب از آهک و خاکستر و ریگ آمیخته به آب که در بنّایی به کار م ی‌رود. این کلمه، فارسی است، معرّب آن«صاروج» است. در فارسی بهتر است با حرف«س» نوشته شود. 📕ستبر/ سطبر: 👈هر دو به معنای«درشت و کلفت» آمده و واژة فارسی است. امروزه باید با حرف«ت» و به صورت«ستبر» نوشت. 📕سفَر/ سِفر: 🔹این دو کلمه در املا یکسان اما در تلفظ و معنا متفاوت‌اند: 👈سفَر: حرکت از محلّی و رفتن به محلّ نسبتاً دور. 👈سفر: (به کسر اوّل و سکون دوم) به معنای«کتاب». و خاصّه در مورد هر یک از کتاب‌های عهد عتیق(تورات) به کار می‌رود. جمع هر دو کلمه«اَسفار» است. 📕سفیر/ صفیر: 👈سفیر: پیام‌آور. 👈صفیر: صدا، فریاد کانال درسی10-11-12 تهیه و تنظیم : آقای حشمت اله پاک طینت https://eitaa.com/hedayate10 https://eitaa.com/hedayate11 https://eitaa.com/hedayate12
و واژه‌هایی که می باید در تلفظ و نوشتن و معنای آن ها تامل و دقت ویژه نمود. 🔴بخش دوم: 📕امارات/ اِمارات/ عمارت 👈امارت: (به معنای اوّل) جمع«اِماره» به معنای «نشانه» و«قرینه» است. 👈امارت:(به کسر اوّل)مفرد آن اِمارات از مادّه«اِمْر» به معنای« فرمانروایی»، «حکومت امیر» و«امیرنشین» است. 👈عمارت: آباد کردن، آبادانی. 📕امّوی/ اَمَوی: 👈اموی(به ضم اوّل و فتح دوم) منسوب به اُمَیَّه بن عبد شمس بن عبدمناف(سر دودمان بنی‌امیه). 👈اموی(به فتح اوّل و دوم) منسوب به اَمَه به معنای«کنیز». 📕انتر/عنتر: 👈هر دو به معنای«بوزینه» می‌باشد، ولی املای آن به صورت«عنتر» صحیح است. 📕انتها/ انتهی: 👈انتها: (در عربی به صورت«انتهاء» نوشته می‌شود) اسم است به معنای«پایان». 👈انتهی: صیغه‌ی فعلی است به معنای«تمام شد، پایان یافت». 📕انتساب/ انتصاب: 👈انتساب: نسبت داشتن و مرتبط بودن . 👈انتصاب: گماشتن و نصب کردن. 📕انعام/اِنعام: 👈انعام: (به فتح اوّل) جمع«نَعَم» و به معنای«چارپایان» است. 👈انعام: (به کسر اوّل) به معنای «بخشش» است. 📕انْگُشت/ اَنْگِشت: 👈انگُشت: (به ضمن«گ») هر یک از اعضای متحرک انتهای دست‌ها و پاها. 👈انگشت:(به کسر«گ») به معنای« زغال». 📕اولی/ اولی: 👈اولی: (بر وزن گُویا)، مؤنث اوّل به معنای«نخست» و «نخستین» است و در تركیب«فلسفه اُولی» یعنی«بخشی از فلسفه که به مسائل نخستین و معرفت امور ک لّی احوال موجودات می‌پردازد». 👈اولی:(بر وزن سَودا) صفت تفضیلی و به معنا ی«سزاوارتر» یا «صواب‌تر» است. 📕ایمن/ اَیمن: 👈ایمن: (بر وزن «بینش») به معنای«در امان، مصون، آسوده‌خاطر» است. 👈ایمن: (بر وزن«عینک») اسم م کان است و در تركیب«وادی این» نام صحرای صعب‌العبور و پرمخاطره که کوه طور در آن واقع است. 📕بادنجان/بادمجان: 👈هر دو صورت، صحیح است، امّا در متون، بیشتر به صورت«بادنجان» آمده است. 📕بالُن/ بالِن: 👈بالن: (به ضم ل) واژة فرانسوی است به معنای«جسم کرو ی مجوّف، مملو از گازی سبک تر از هوا که می‌تواند به آسمان صعود کند». 👈بالن:(به کسرل) واژه فرانسوی است به معنای«پستان‌دار دریایی و بزرگ‌ترین جانور کره زمین». 📕بانک/بانگ: 👈بانک: واژه ی فرنگی است به معنای«بنگاه اقتصاد ی». 👈بانگ: واژه ی فارسی است به معنای«فریاد». 📕بتا/بِتا: 👈بتا:(به ضم اوّل) به معنای«ای‌بت». 👈بتا:(به کسر اوّل) بگذار. 📕بدْوی/ بَدَوي 👈بدوی: (به فتح اوّل و سکون دوم)منسوب به«بَدْء» به معنای آغازی و ابتدایی است و بیشتر در دادگستری به کار می‌رود. 👈بدوی(به فتح اّول و دوم) منسوب به«بَدْوْ» به معنای«بیابانی، بیابان‌‌گرد، صحرانشین» است. 📕برائت/براعت: 👈برائت: به معنای«بی‌گناهی و پاک‌دامنی» و مجازاً به معنای«دوری و بی زاری» است. 👈براعت: به معنای«کمال فضل و ادب» و«برتری بر دیگران به علم» است. 📕بلوک / بلوک: 👈بلوک: (به ضم اوّل) ناحیه‌ای مشتمل بر چند قریه است. 👈بلوک: (به کسر اوّل)کشورهایی که در شیوة حکومتی کم و بیش یک‌سان‌اند؛ مثل: بلوک شرق، بلوک غرب. 📕بها/بهاء: 👈بها: واژه فارسی، به معنای«قیمت». 👈بهاء: کلمه‌ی عربی، به معنای«فروغ و روشنایی». 📕پرتقال/پرتغال: 👈پرتقال: نام میوه‌ای است. 👈پرتغال: نام کشوری در اروپای غربی است. 📕پیژامه/ پیژاما/ بی‌جامه: 👈اصل این چند کلمه«پای جامه» است(جامه‌ ای که در پا کنند) 📕تأثر/تحسُّر: 👈تأثر: تأثیر پذیرفتن. در تداول امروزة فارسی زبانان به معنا ی«رنج بردن و اندوهگین شدن» است. 👈تحسر: افسوس خوردن، دریغ خوردن و توسّعاً به معنای«احساس حسادت کردن» است. 📕تألّم/تَعَلّم: 👈تألّم: رنج بردن، درد کشیدن. 👈تعَلّم: آموختن، درس خواندن. 📕تحلیل/تهلیل: 👈تحلیل: از هم گشودن و تجزیه کردن و نیز به معنای«حل کردن و هضم کردن» است. 👈تهلیل: لا إله إلَّا الله گفتن. 📕تشت/طشت: 👈تشت، واژه.ی فارسی است و املای آن به هر دو صورت صحیح است، ولی امروزه باید به صورت«تشت» نوشت. 📕تشک/ تُوشک/ دشک/ دوشک: 👈به معنای«زیرانداز رخت‌خواب» اصلا این واژه تركی است. امروزه باید به صورت«تشک» بنویسیم. 📕تصفیه حساب/ تسویه حساب: 👈تصفیه: در عربی به معنای«پاک کردن و پالوده کردن» است. و تصفیه‌حساب در موردی به کار می‌رود که حساب، پرداخت و پاک شده باشد و دیگر کسی طلب‌کار نباشد. همین تركیب، مجازاً به«هر نوع اقدام عملی برای انتقام‌جویی و كینه‌کشی» به کار می‌رود. 👈تسویه: مساوی کردن، یکسان کردن، هم‌سطح کردن. و تسویه‌حساب به معنای«ایجاد تعادل و موازنه در حساب» است. این تركیبی به معنای مجاز ی به کار نمی‌رود و با تصفیه حساب، مرادف نیست. کانال درسی10-11-12 تهیه و تنظیم: آقای حشمت اله پاک طینت https://eitaa.com/hedayate10 https://eitaa.com/hedayate11 https://eitaa.com/hedayate12
2_5463103894051624085.pdf
518.9K
(قرابت معنایی) ابیات و عبارات خارج از متن در کارگاه متن پژوهی و ارتباط شان با متن درس کاری از: استاد منصور صالح نیا دبیر زبان و ادبیات فارسی کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
کنایه در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی نزدیک و دور باشد و این دو معنی باید لازم و ملزوم یکدیگر باشند؛پس گوینده آن جمله را چنان ترکیب کند و به کار برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل گردد.مانند بیت زیر: 🔶عابدانی که روی بر خلقند پشت بر قبله می کنند نماز 👈روی بر خلق کردن و پشت بر قبله کردن هر دو کنایه از ریاکاری و توجه بر مردم به جای توجه به خداست. 🔶چنین است رسم سرای درشت گهی پشت به زین و گهی زین به پشت 👈کنایه از یکنواخت نبودن روزگار است. 🔶فلانی ریش سفید است. 👈کنایه از با تجربه بودن است. 🔶نپندارم ای در خزان کشته جو که گندم ستانی به وقت درو کنایه از انتظار بیش از حد داشتن و غیر معقول بودن انتظار. 🔶سرم به دنیی و عقبی فرو نمی آید تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست 👈 کنایه از غرور و تکبر داشتن است. 🔶دامن‌کشان: (با ناز و خرام) و غبار کالبد به هوا رفتن: (مردن و نابودشدن) در بیت: دامن‌کشان که می‌‏رود امروز بر زمین فردا غبار کالبدش بر هوا رود 🔶آب از سر گذشتن : کنایه ازاین که کار به منتهای درجه ی شدّت رسیدو از حد گذشت . 🔶آب از سر چشمه گل آلود است :کنایه از این که اصل و پایه کار خراب است . 🔶آب برآتش ریختن :کنایه از خاموش کردن فتنه و خشم . 🔶آب به غربال پیمانه کردن :کنایه از کار بیهوده کردن و رنج بی فایده بردن . 🔶آب از دیده راندن :کنایه از اشک ریختن . 🔶آب در چیزی کردن :کنایه از تقلّب و دغلی و نادرستی است . 🔶آب در هاون سودن : کنایه از عمل لغو و بیهوده کردن است 🔶آب ریختن : آبرو ریختن .کسی را خفیف و بی اعتبار و بی عزّت گردانیدن 🔶آب ها از آسیاب افتادن : کنایه از پایان یافتن کار و خاموش شدن سر و صداست در اطراف کاری 🔶آسمان ریسمان بافتن : کنایه از سخن نامعقول و نامقبول است 🔶آش پختن :کنایه از این که برای گرفتاری و ایجاد زحمت کسی کار کنند 🔶آفتاب سر دیوار : کنایه از زوال عمر 🔶آفتابی شدن : صاف بودن هوا .کنایه از ظاهر شدن امری 🔶آه در بساط نداشتن :کنایه از بی چیزی و مفلسی . 🔶ابرو بالا انداختن :کنایه از بی اعتنایی و کبر فروشی 🔶به باد دادن :از دست دادن و تلف کردن 🔶به بار آمدن : به حاصل آمدن ، به نتیجه رسیدن 🔶به جان آوردن : کنایه از آزار رسانیدن و کشتن 🔶پنبه در گوش نهادن(پنبه در گوش کردن ) : کنایه از غفلت و بی خبری و سخن ناشنودن 🔶پنبه شدن : نرم ، صاف و سفید شدن .کنایه از متفرّق و پریشان شدن 🔶پنبه کردن : کنایه از پریشان و پراکنده ساختن. 🔶پنجه درافکندن : کنایه از با کسی در افتادن ، پنجه در پنجه کسی در انداختن ، زور آزمایی کردن 🔶جگر گوشه : کنایه از فرزند ، پاره ای از جگر 🔶جوز بر گنبد انداختن : کنایه از کارهای عبث و بیهوده 🔹نظامی:چو عاجز شدند اندران تاختن وزان جوز بر گنبد انداختند 🔶چراغ چشم : کنایه از فرزند 🔶چراغ سپهر : کنایه از آفتاب ، ماه و ستارگان 🔶چراغ سحرگهان : کنایه از آفتاب 🔶چرب دستی : چابکی و جلدی و شیرین کاری و هنرمندی 🔶چرب زبانی :سخنان خوش و دل چسب و ملایم طبع گفتن ، چاپلوسی وفریب 🔶چرخ بلند : کنایه از آسمان و افلاک . 🔶چرخ بوقلمون :کنایه از روزگار که هر دم به رنگی است 🔶چشم فرو بستن : چشم بر هم نهادن . کنایه از مردن باشد . صرفنظر کردن 🔶خاکی نهاد : متواضع و فروتن . 🔶 خرقه تهی کردن :کنایه از مردن 🔶خط کشیدن : کنایه از ترک کردن و محو کردن 🔶در پرده داشتن : پنهان و مخفی داشتن 🔶در پرده گفتن : پوشیده و مخفی گفتن 🔶در پوستین مردم افتادن: کنایه از عیب جویی و غیبت کردن. 🔶 بی آشیان ، خانه به دوش: کنایه از آواره و بیچاره و سرگردان 🔶دست و دل باز : بخشنده 🔶 ورور جادو ، روده دراز : پر حرف 🔶برج زهرمار:آدم ترشـرو و بد اخـلاق 🔶خر رنگ‌ کن: آدم دغل و حقّه باز 🔶 نردبان دزدها: آدم قد بلند و لاغر 🔶 یکدنده: لجوج 🔶هفت خـطّ: متقلب و زرنگ 🔶باد دست: آدم ولخرج و مسرف 🔶چرخ دولابی ، چرخ کبود ، خیمۀ بلند ، کوژپشت ، گنبد لاجوردی: آسمان 🔶 هزار میخ: آسمان پر ستاره 🔶 پاپی شدن ، پیله کردن: اصرار ورزیدن 🔶گردن نهادن: اطاعت کردن 🔶سر در مقابل کسی خم کردن : تسلیم شدن 🔶سر در هر سوراخی کردن : فضول بودن ، 🔶سر دماغ آمدن : سر حال شدن ، سالم شدن ، 🔶سر را بالا نگه داشتن : متین و راست قامت و نترس بودن ، شرمنده نبودن ، 🔶سر راحت به بالین گذاشتن : آرامش خیال داشتن 🔶سری توی سرها درآوردن : مشهور و معروف شدن 🔶شیرکُش: شجاع 🔶میرزا قلمدان: شخص باریک و لاغر مردنی 🔶گل سر سبد:شخص برگزیده 🔶دم بریده:شخص زرنگ و مکّار و حیله گر 🔶آیینه ی دق: شخص عبوس 🔶یک لب و هزار خنده: شخصی که بسیار خوشرفتار است. تهیه و تنظیم : آقای حشمت اله پاک طینت https://eitaa.com/hedayate10
🔶از پا فتاده: کنایه از نهایت ناتوانی است. 🔹از پا فتادیم چو آمد غم هجران در درد بمردیم چو از دست دوا رفت 🔶کوته نظرکنایه از انسان پیش پا بین و حسود است. 🔹زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست کونه نظر ببین که سخن مختصر گرفت 🔶نکته گرفتن: کنایه از عیب جویی کردن است. 🔷حافظ چو آب لطف زنظم تو می چکد حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت 🔶دامن کسی را گرفتن کنایه از: ۱-التماس‌کردن و متوسل‌شدن: مرا هر آینه روزی تمام کشته ببینی گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت ۲-تظلم و دادخواهی‌کردن دست گیر این پنج روزم در حیات تا نگیرم در قیامت دامنت ۳-بازداشتن و منع‌کردن سحر سرشک روانم پی خرابی داشت گَرَم نه خون جگر می‌‏گرفت دامن چشم ۴-دستگیری و کمک‌کردن شیخ گفتش زان همه قرآن دمی دامنش نگرفت یک آیت همی 🔶به نیم جو نمی ارزد و یا می گویند که به یک جو نمی ارزد. یا می گویند که به یک جو نمی خرم:کنایه از بی ارزش انگاشتن چیزی است. 🔶گره به باد زدن: کنایه از کار بی بنیاد است. کار بی نتیجه. آن گونه که می گویند: آب در هاون کوفتن 🔷گره به باد مزن گرچه بر مراد رود که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت 🔶آب خضر: کنایه از آب حیات، زندگی جاویدان 🔶گوشت تلخی کردن؛بدخلقی کردن 🔶بزبیاری:بد شانسی 🔶پوست و استخوان شدن: بسیار لاغرشدن 🔶گربه رقصاندن: بهانه تراشیدن 🔶سلسله جنباندن: به حرکت درآوردن و وادار ساختن 🔶سنگ‌رو یخ شدن: بی اعتبار شدن 🔶آسمان جل:بی چیز و فقیر 🔶آلا خون والا خون: بی خانمان 🔶سیه دل: بی رحم 🔶آتش پای: بی قرار 🔶غاز چراندن: بیکار بودن 🔶مگس پراندن:بیکاری بیش از حد 🔶یک لا قبا: بینوا و تهیدست 🔶روده دراز: پرحرف 🔶زهر چشم گرفتن: ترساندن 🔶تن دادن: به ناگزیر تسلیـم شـدن 🔶کبکبه و دبدبه:تشریفات زیاد 🔶کاسه لیسی: تملّق و چاپلوسی 🔶بخور بخواب: تنبل 🔶شاخ شونه کشیدن:تهدید کردن 🔶قالب تهی کردن:جان سپردن از ترس 🔶آب کور، نان کور:حق نشناس 🔶پاچه ورمالیده:حقّه باز 🔶زبان بسته: حیوان بی آزار 🔶نفس بر:خسته کنـنده 🔶صفرا جنبیدن: خشمگین شدن 🔶آتش گرفتن: خشمناک شدن 🔶باد بروت: خودبینی 🔶قافیه را باختن: مغلوب شدن و فرصت را از دست دادن 🔶بلند پروازی: داشتن آرزوهای بزرگ 🔶موش مردگی: درماندگی دروغین 🔶قنر در عقرب: دگرگون بودن اوضاع 🔶شش روزن: دنیا 🔶ششدر فنا: دنیای فانی 🔶شتر گربه: دو چیز ناجور و نامناسب 🔶تشت از بام افتادن:رسوا شدن 🔶دل به دریا زدن: ریسک کردن، خطر کردن 🔶چشم به هم زدن: زمان کوتاه 🔶سر از پا نشناختن : بسیار شاد و خوشحال بودن ، 🔶سر از هر کاری در آوردن : آگاه ، باتجربه و متفکّر بودن ، 🔶سر به تن نیرزیدن : بی ارزش بودن ، 🔶سر به زمین گذاشتن : مردن 🔶سر به قدم کسی گذاشتن : خود را فدایی کسی دانستن ، 🔶 سر به مهر : سالم و دست نخورده 🔹این سر به مهر نامه بدان‌مهربان رسان 🔶سر خویش گرفتن: به دنبال کار خود رفتن فرمان نرسید: کنایه از نرسیدن مرگ است. 🔶خیال محال: کنایه از آرزوی دست نیافتنی است. 🔶جگر گوشه: کنایه از فرزند است. 🔶گوشه ی چشم: کنایه از توجه و التفات اندک است. 🔶به بوی کسی یا چیزی بودن: کنایه از امید و انتظار داشتن به کسی با چیزی است. 🔶قصه ی سر بازار: کنایه از افتادن رازیی در زبان مردم است. 🔷محتسب شیخ شد و فسق خود از یادببرد قصه ی ماست که در هر سر بازار بماند 🔶به بوی دوست نشستن: در انتظار دوست بودن. 🔶مهر او بلانشینان را کشتی نوح است، کشتی نوح بودن: کنایه از «نجات بخشی» 🔶الهی عبدا... عمر بکاست، عمر بکاست: پیرشد. 🔶 سایه ی هما برسر کسی افکندن: کنایه از خوشبخت و سعادتمند نمودن کسی 🔶 درخانه ی کسی زدن: کنایه از طلب کردن چیزی 🔶علم کردن: کنایه از مشهور و زبان زد نمودن 🔶 به سر بردن وفا: کنایه از به پایان رساندن شرط وفاداری(تا پایان عهد و شرط وفادار ماندن) 🔶سرهم نبرد اندر آرد به گرد؛ سر به گرد آورد: کنایه از کشتن و نابودی و شکست دادن 🔶بپیچد زوروی و شد سوی کوه؛ روی پیچیدن: کنایه از فرار کردن، روی برگرداندن 🔶که رهام را جام باده ست جفت؛ جام باده جفت کسی بودن: کنایه از اهل بزم و تفریح و عیش و نوش بودن 🔶کمان به زه را به بازو فکند؛ کمان به۷ زه: کنایه از کمان آماده 🔶هماوردت آمد مشو بازجای؛ مشو بازجای: کنایه از اینکه فرار نکن، بایست 🔶عنان را گران کرد و او را بخواند؛ عنان گران کردن: کنایه از توقف و ایستادن 🔶تن بی سرت را که خواهد گریست: کنایه از اینکه کشته خواهی شد. 🔶چه پرسی کزین پس نبینی توکام؛ کام ندیدن: کنایه از به آرزو و هدف نرسیدن 🔶سر سرکشان زیر سنگ آورد؛ سر زیر سنگ آوردن: کنایه از کشتن کانال درسی10 تهیه و تنظیم : آقای حشمت اله پاک طینت https://eitaa.com/hedayate10
هدایت شده از کانال درسی12
و واژه‌هایی که می باید در تلفظ و نوشتن و معنای آن ها تامل و دقت ویژه نمود. بخش ششم: 📕کم و بیش / کما بیش: 👈به معنای«تقریباً» این دو قید مرکب در متون معتبر فارسی با ارزش یک‌سان به کار رفته و هر دو صح یح است. 📕گذاشتن/ گزاردن: 👈در موارد زیر، «گذاشتن» را باید با«ذ» نوشت: 🔹1.قرار دادن به طور عینی و مشهود؛ مثلا کتاب را روی میز گذاشت. 🔹2.معنای مجازی گذاشتن که همان«قرارداد کردن، وضع کردن و تأسیس کردن» است؛ مثل: قانون‌گذار (کسی که قانون را وضع می‌کند نه این که اجرا می‌کند.)، بدعت‌گذار(کسی که بدعت را وضع و تأسیس می‌کند نه این که اجرا می‌کند.) 👈در مورد زیر، گزاردن با «ز» نوشته می‌شود: 🔹1. اگر معنای«به جا آوردن» یا «ادا کردن» یا «اجرا کردن» و«انجام دادن» بدهد؛ مثل نمازگزاردن( یعنی ادا کردن نماز) هم‌چنین، وام‌گزار، حج‌گزار، خراج‌گزار، سپاس‌گزار، شکرگزار، خدمت‌گزار، حق‌گزار، پاسخ‌گزار، مدح‌گزار، سنت‌گزار(به معنا ی«به جا آورنده سنّت»). 🔹2. اگر معنای«برگرداندن از زبانی به زبان دیگر یا از بیانی به بیان دیگر یا از نظامی(سیستمی) به نظام دیگر»؛ به عبارت دیگر، اگر مرادف«ترجمه کردن» یا «تعبیر کردن» و «شرح دادن» بیاید؛ مثل: گزارنده(مترجم)، خواب‌گزار(تعبیر کننده ی خواب)، گزارشگر، خبرگزار. 📕گریز/ گزیر: 👈گریز: اسم مصدرِ گریختن به معنای«فرار کردن» است. 👈گزیر: اسم مصدر گزیریدن، به معنای« چاره» است. 📕لولو خورخوره/ لولوخرخره: 👈لولو خورخوره: لولویی که می‌خورد. 👈لولو خُرخُره: لولویی که خُرخُر می‌ک ند. 📕مآخذ/ مأخذ: 👈مأخذ: جمع مأخذ. 👈مأخذ: منبع. 📕ماده/ مادّه: 👈ماده: (بر وزن«ساده»)واژه فارسی و به معنای«از جنس مؤنث» است(در مقابل نر). 👈مادّه: (بر وزن«قارّه») کلمة عربی و به معنا ی«جوهرِ تشكیل دهنده‌ی اجسام» است(جمعِ آن: مواد). 📕مأمور/ معمور: 👈مأمور: کسی که از طرف دولتی یا جمعیّتی یا فردی، وظیفه‌ای را انجام می‌دهد. 👈معمور: آباد،آبادان. 📕مالیخولیا/ ماخولیا/ مالنخولیا: 👈«نوعی بیماری عصبی». هر سه املا صحیح است امّا«مالیخولیا» بهتر است. 📕متبوع/ مطبوع: 👈متبوع: مورد اطاعت، مورد تبعیت. 👈مطبوع: خوش‌آیند طبع، پسندیده. 📕منتفی/ منطفی: 👈منتفی: اسم فاعل«انتفا» به معنای«نیست شونده، نابود شده». 👈منطقی: اسم فاعل«انطفا» به معنای«خاموش شونده». 📕محابا: 👈محابا: ملاحظه، احتیاط، پروا. 📕مهجور/ محجور: 👈مهجور: جدا شده، دورافتاده. 👈محجور: ممنوع از تصرف در اموال خود(به سبب بی‌خردی و ب ی‌کفایتی). 📕مهمان/ میهمان: 👈هر دو درست است. 📕ناهار/ نهار: 👈ناهار: واژه فارسی به معنای«غذایی که در حدود ظهر خورده می‌شود». 👈نهار: کلمه عربی به معنای«روز» 🔹البته«نهار» می‌تواند مخفّف«ناهار» باشد. 📕وهله: 👈به معنای«نوبت، بار». حرف دوم این کلمه« هـ» است نه«ح» این کلمه را غالباً به صورت«وحله» م ی‌نویسند و غلط است. 📕هجده/ هیجده/ هژده/ هیژده: 👈هر چهار صورت صحیح است و در متون فارسی به کار رفته، اما بهتر است به صوت«هجده» نوشته شود. 📕یقه و یخه: 👈این دو واژه در تركی به معنای«گریبان» است و هر دو صورت صحیح است. امروزه در نوشته‌های علمی« یقه» رایج‌تر است. 📕مجاز/ مُجاز: 👈مجاز: (به فتح اوّل) غیر حقیقی. 👈مجاز: (به ضم اوّل) اجازه داده شده، دارای اجازه. 📕محال/ مَحال: 👈محال: (به ضم اوّل) ناممکن، ناشدنی، باطل، ناروا و توسّعاً به معنای«نامعقول و ابلهانه» است. معنای دیگر آن،«حواله شده» است که در تر كیب«محال علیه» یعنی«طرف حواله، برات‌گیر» به کار می‌رود. 👈محالّ: (به فتح اوّل و تشدید«ل») جمع محَلّ به معنای«مکان» است. 📕محظور/ محذور: 👈محظور: ممنوع، حرام(در مقابل مباح و حلال). 👈محذور: آن چه‌ از آن می‌ترسند و توسّعاً به معنای«مانع» و «گرفتاری» است. پس«محذور اخلاقی» و «محذور داشتم و نتوانستم بیایم» و … درست است نه«محظور اخلاقی» و… 📕مزمزه/ مضمضه: 👈مزمزه:(مخفف مزه‌مزه) فارسی است به معنای«چشیدن» یا«نرم نرم خوردن». 👈مضمضمه: کلمه‌ی عربی است به معنای«گرداندن آب در دهان برا ی شستن آن». امروزه«مضمضه» فقط مصطلح رساله‌های عملیه‌ی فقهی است و در فارسی روزمره به کار نمی‌رود. 📕مسّ/ مَسْح: 👈مس: (به فتح اوّل و تشدید دوم)به معنای«دست مالیدن به، دست زدن به( چیزی یا کسی)» است. 👈مسْح: (به فتح اوّل و سکون دوم)«مالیدن دست آغشته به آب وضو بر پیشِ سر و پاها» است. 📕مستغلات: 👈خانه یا دکان یا هر نوع محلی که از آن کرایه می‌گیرند» و جمع آن«مستغلات» می‌شود. 🔹این کله را غالباً با«ق» و به صورت «مستقلات» می‌نویسند که غلط است. 📕مستور/ مسطور: 👈مستور: پوشیده، پنهان. 👈مسطور: نوشته شده. تهیه و تنظیم: آقای حشمت اله پاک طینت کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
4_5960627098824474830.pdf
168.1K
نمونه سؤال درس علوم و فنون ادبی1
تاریخ ادبیات فارسی پایه دهم.pdf
478.3K
شامل : اسامی و پدید آورندگان آثار و دوره به ترتیب دروس ۱۴۰۳_۱۴۰۲ به کوشش : خانم نیره السادات ابطحی ، اصفهان کانال درسی 10 https://eitaa.com/hedayate10
52726754253810.pdf
1.1M
آزمون مستمر فارسی دهم. استان مازندران. آذر۱۴۰۲ https://eitaa.com/hedayate10