#نکته_ها_ی_دستوری
#دستور_تاریخی
#همه
- درفارسی دری کلمه ی (همه) گاهی ضمیر مبهم، گاهی صفت وگاهی قید است.
- ضمیرمبهم: مرجع ضمیر مبهم گاهی جاندار است گاهی غیر جاندار.
- هرگاه ضمیر مبهم در جایگاه نهادجاندار باشد فعل مربوط به آن جمع اورده می شود :
بت پرستی گرفته ایم همه
این جهان چون بت است و ما شمنیم(رودکی)
همه تا قعر دوزخ همی شدند (بلعمی)
- هرگاه مرجع ضمیر (همه) غیرجاندار باشد فعل به صورت مفرد می آید :
این حرکات، همه درمردم ظاهرست(سجستانی)
- صفت مبهم: کلمه ی همه گاهی صفت مبهم است و پیش از موصوف می آید.
- هرگاه موصوف آن جمع باشد کلمه ی همه با کسره ی اضافه به آن می پیوندد:
خدای عزوجل همه ی آدمیان را نیکویی در چشم و ابرو آفرید (قابوسنامه)
- گاهی صفت مبهم (همه) با موصوف مفرد و مقدم برآن می آید و کسره ی اضافه نمی گیرد:
بر خدای عز و جل همه چیز آسان است.(طبری)
همه شب درغم آن می نالید (کلیله)
- گاهی موصوف آن مفرد است وبا کسره ی اضافه به موصوف می پیوندد:
همه ی شهر درمعالجت آن عاجز آمدند (کلیله)
- قید : گاهی (همه) قید چگونگی یا متمم فعل است و مفهوم کلاً و مجموعاً می دهد :
استوانه ها همه رخام است. (سفر 21)
- کلمه مرکب (اگر همه) به معنی (حتی اگر) به کار می رود:
دعای ستم رسیده رد نکنی اگر همه کافر باشد (بلعمی)
برگرفته از : دستور تاریخی دکتر خانلری
- داود هندیجانی 97/6/9
https://eitaa.com/hedayate12
علوم وفنون ادبی