eitaa logo
محمدعلی انصاری
1.8هزار دنبال‌کننده
498 عکس
700 ویدیو
2 فایل
محمدعلی انصاری www.hedayatnoor.com ارتباط با ادمین @bhn_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان موجودی است که فطرتاً دوست می‌دارد عشق بورزد و به او عشق ورزیده شود. با این حساب محبت والدین به فرزندان امری فطری است و چه کسی را سزاوارتر از پارۀ تن انسان می توان یافت که این عشق و محبت بر او نثار گردد و آدمی مهِر و دلدادگي اش را به او ابراز کند؟ حال نکتۀ ظریف اینجاست که اسلام سطح ارتباط حبیِّ میان فرزندان و والدین را ارتقا می‌دهد و محبت میان آنان را از عملی فطری، به عامل تقرّب انسان به حضرت پروردگار مبدّل می‌سازد. پس اگر پدر و مادر بر اساس فطرت خویش به فرزندانشان احسان می‌کنند و با نگاه متداول و متعارف به این امر می نگرند، اسلام از آن ها می خواهد به این مهرورزیِ خویش، رنگ و بوی الهی بدهند و به آن قداست ببخشند. با این نگاه زیبا و متعالی، خواستۀ قلبی پدر و مادر این است که: پروردگارا، اگر من احسانی در حق فرزندانم انجام می‌دهم و خدمتی به آن ها می‌کنم، نیّتم آن است که این کار، عامل تقرّب بیشترم به تو و مقبولیت فزون ترم در پیشگاه تو باشد. محبت من به فرزندانم با این پشتوانۀ اعتقادی است که در حال عبادت هستم و مهرورزی ام به قصد قربت و خشنودی حق انجام می‌پذیرد. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۵، صص ۵۳۷-۵۳۶. @Hedayatnoor
سوگمندانه بسياری از والدين به سلامت جسمانیِ فرزندان خود بسيار اهميت می‌دهند، اما رشد روحی و معنوی آنان را ناديده می‌گيرند. ايشان هرگاه اندک تغييری در رنگ رخسار و چشم اولاد خود می‌بينند، دست به دامان ورزيده ترين طبيبان می‌شوند و از هيچ گونه هزينه‌ای برای بهبود آنان دريغ نمی‌ورزند، اما در به کمال رساندن ديانت و اخلاق فرزندان کوتاهی می‌کنند و وقت و همت و هزینه‌ای برايش صرف نمی‌کنند؛ حال آنکه جسم سالم، مقدمه ای است برای دیانت سالم و اخلاق صواب. این کم توجهی والدین، جفایی است در حق فرزند و خانواده و جامعه، که عواقب آن دامان بسیاری را خواهد گرفت. روایت شده پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به بعضی از كودكان نگاه کرد و فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان به خاطر روش پدرانشان. سؤال شد: ای رسول خدا، از پدران مشرك آن ها؟ حضرت فرمود: نه، از پدران مؤمنشان، چيزی از فريضه های دينی را به فرزندانشان نمی‌آموزند و اگر فرزندان هم در پيِ فراگيری بروند، منعشان می‌کنند و برای ايشان به متاع اندکی از دنيا خشنودند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۵، صص ۵۶۴-۵۶۳. @Hedayatnoor
تک تک آدميان می‌دانند که مرگ همانند پرنده‌ای بر بام خانۀ همه می‌نشيند و بر شانۀ تمام آدميزادگان فرود می‌آيد؛ اما هيچ کدام دوست ندارند که مرگ، نام و يادشان را محو گرداند و با مُردن، طومار خاطره و یادشان در هم نورديده شود. انسان‌ها فطرتاً به بقا و ماندگاری تمايل دارند و می‌خواهند ياد آن‌‌ها پس از مرگ به بهترين نحو ممکن بر زبان بازماندگان و آيندگان جاری باشد. این خواستۀ فطریِ همۀ آدمیان حتی بزرگان تاریخ بوده است. ابراهيم خليل علیه‌السلام خطاب به پروردگار متعال عرضه مي دارد: «وَ اجْعَلْ لِيِ لسَانَ صِدْقٍ فيِ الْآخِرِينَ» يعنی خدايا، نام و يادم را در آينده به نيکويی باقی بگذار و مرا در ميان درست‌کاران تاريخ ثبت کن. چنين خواسته‌ای کاملاً بجاست و از دورانديشي و وسعت نظر آدمی برمی خیزد. اما طبیعی است که انسان‌ها می‌میرند و پروندۀ حیاتشان بسته می‌شود، مگر کسانی که در طول دوران حيات خود، از ظرفيت‌هايی که به ماندگاری‌شان کمک می‌کند بهره بگيرند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در روایتی درس‌آموز، سه چیز را عامل بقای نام و یاد انسان و نیک‌نامی او پس از مرگ عنوان می‌فرماید: هنگامی كه انسان می‌ميرد، عملش از او جدا می‌شود جز سه چيز: علمی كه از آن سود برده شود، یا صدقه‌ای که بعد از مرگش همچنان باقی است یا فرزند صالحی كه برايش دعا می‌كند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۵، صص ۵۸۲-۵۸۱. @Hedayatnoor
یکی از موضوعاتی که باب گسترده و مفصّلی را در متون روایی به خود اختصاص داده، برآورده کردن نیاز برادران مؤمن است. برای نمونه در روایتی آمده است: ابان بن تغلب می گوید: با امام صادق علیه‌السلام طواف می کردم که مردی از برادرانم از شیعیان آمد و از من خواست با او پیِ حاجتش بروم. امام علیه‌السلام متوجه رفتار من شد و فرمود: ای ابان، این مرد کیست؟ عرض کردم: مردی از دوستداران شما که از من درخواست کرده همراهش پیِ حاجتش بروم. امام علیه‌السلام فرمود: ای ابان، طوافت را قطع کن و همراه آن مرد برای برآوردن حاجتش برو و نیازش را برطرف کن. گفتم: هنوز طوافم را تمام نکرده ام، امام علیه‌السلام فرمود: آنچه طواف کرده ای حسابش را نگه دار و با آن شخص در پی حاجتش برو. عرض کردم: حتی اگر طواف فریضه و واجب باشد؟ امام علیه‌السلام فرمود: آری، اگرچه طواف فریضه باشد تا اینکه فرمود: برآوردن حاجت مؤمن از انجام دادن طواف‌های فراوان برتر و بهتر است. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۵، صص ۵۸۷-۵۸۶. @Hedayatnoor
راهکار شیطان برای نفوذ در انسان این گونه است که وقتی آدمی تصمیم جدی برای انجام گناه می‌گیرد، با ترغیب و تشویقش، به او جرئت و جسارت می‌دهد. بسیاری از انسان‌ها گمان نمی‌کنند روزی برسد که بخواهند دست به مال و ناموس دیگران دراز کنند، اما شیطان با وسوسه و اغواگری به سراغشان می آید و اندک اندک آنان را گستاخ می‌کند و به ورطۀ گناه می‌کشاند. حوزۀ فعالیت شیطان منحصر در گناه و عصیان نیست؛ بلکه او انسان‌ها را از انجام اعمال نیک و صالح نیز بازمی‌دارد. شيطان می‌کوشد در جان انسان کسالت و رخوت وارد کند تا در انجام کارهای نیک کُندی ورزد. وقتی آدمی همت به خرج می‌دهد تا به عملی صالح دست بزند، شیطان با ده ها حیله دست به کار می‌شود و در جانش چنين وسوسه می‌افکند که: قدم های خيری که تاکنون برداشته‌ای کافی است و همين ها تو را عاقبت به خير خواهد کرد. برو به فکر همسر و فرزند و آينده ات باش؛ تو را چه به انجام کارهاي خير اضافی؟! شيطان گاه مستقيماً اين وسوسه ها را در جان انسان القا می کند و گاه آن را از زبان ديگران به گوش انسان می رساند. چه بسیار انسان هایی که هنگام تصمیم فردی خیِّر به انجام کار خیر، زبان به مخالفت گشوده اند و با سخنان شبهه ناکِ شیطان پسند، در جان او شک و تردید افکنده اند. سوگمندانه گاه با یک سخن وسوسه انگیز شیطانی، صدها انسان از اقدامات مثبتشان دست می شویند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۵، صص ۶۲۱.۶۲۰. @Hedayatnoor
یکی از حقوقی که در روایات با عنوان «حَقُّ المُْسْلمِِ عَلَی المُْسْلمِ » بیان شده آن است که: «هرچه برای خود دوست داری برای برادر مسلمانت نيز دوست بدار و هرچه برای خود نمی‌پسندی برای او نيز ناپسند بدان». یکی از مصادیق این حق آن است که هنگام دعا دیگران را از یاد نبرد و اگر از خدا خیری برای خود می خواهد، آن را برای برادر مسلمانش نیز طلب کند. در روایتی آمده است: «هیچ مؤمنی نیست که برای مردان و زنان مؤمن دعا کند مگر آنکه خداوند مثل آنی را که دعا کرده است به او باز می گرداند». از اين روست که می‌بينيم دعا در منطق اسلام به صيغۀ جمع و متکلم مع الغير ادا می‌گردد و به جای «اهِْدِني الصِّراطَ الْمُسْتَقيم » و «إيِاَّكَ أعْبدُُ وَ إيِاَّكَ أسْتعَينُ » می گوییم: «اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » ما را به راه راست رهنمون فرما و «إيِاَّكَ نعَْبدُُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم. زبان دعا در اسلام، زبان اجتماع است نه زبان فرد. انسانِ مسلمان نیکی را برای همۀ افراد جامعه می خواهد و سعادت را برای همگان از خدا می‌طلبد. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۵، صص ۶۵۲-۶۵۱. @Hedayatnoor
بسیاری می‌پندارند مقصود از نیکو همسایه داری، آزار نرساندن به همسایگان و خیررسانی به ایشان است؛ اما آنچه در روایات آمده، فراتر و گسترده تر از این مقدار است. در حدیثی، آزار نرساندن به همسایه، فقط نیمی از رعایت حق همسایه دانسته شده و نیم دیگرش تحمل آزار اوست: «ليَسَْ حُسْنُ الجِْوَار كَفَّ الَّذى وَ لكَِنَّ حُسْنَ الجِْوَار صَبرُكَ عَلىَ الْاذَى » نیکو همسایه داری کردن تنها خوددارى از آزار دادن همسايه نيست؛ بلكه شيكباىی بر آزار ديدن از همسايه است. بر اساس این فرموده، انسان مسلمان رواست بر مسائلی مثل رفت وآمد زیاد همسایه، مهمانی گرفتن آن ها و شلوغیِ حاصل از آن و حتی گذاشتن ماشین‌هایشان در برابر خانۀ او صبوری کند و صدایش را نامهربانانه بلند نکند. زیباست اگر مشکلات آن ها بسیار باشد، با گفت وگوی خیرخواهانه به آن ها بگوید که مراقبت بیشتری داشته باشند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، ص ۲۳. @Hedayatnoor
عارف بودن به حق اهل بیت، مرتبه ای است که در احادیث و دیگر ادعیه نیز ذکر شده است. برای نمونه در حدیثی از وجود مبارک جواد الائمه علیه‌السلام دربارۀ زیارت پدر بزرگوارش، علی بن موسی الرضا علیه‌السلام آمده است: «ضَمِنتُْ لمَِنْ زَارَ قَبرَْ أبَيِ بطُِوسَ عَارِفاً بحَِقِّهِ الجَْنَّةَ عَلَى الله»ِ. کسی که قبر پدرم را در طوس زیارت کند در حالی که عارف به حق ایشان است بهشت را از طرف خداوند برایش ضمانت می کنم. واژۀ «عِرْفَان » هم معنای علم نیست؛ بلکه آگاهی‌ای است که دو ویژگی دارد: اول، مسبوق به جهل است و لازمۀ رسیدن به آن، حرکت و پویایی و تلاش علمی است؛ دوم، با نهایت دقت و ظرافت و ژرف نگری به دست می‌آید. کسی که به چنین آگاهی و شناختی دست یابد، «عَارِف » نام می گیرد. مقصود از حقّ ائمۀ اطهار علیه‌السلام که در روایات آمده،شناخت جایگاه و موقعیت ائمه علیهم‌السلام در پیشگاه خداوند سبحان، در آفرینش الهی و نزد خلق است. هنگامی که انسان بنا بر ادله و براهین موجود جایگاه ائمۀ معصوم علیهم‌السلام را در آفرینش بشناسد و بفهمد ایشان حجت‌های بالغۀ الهی و اسماء اعظم الهی در خلقت اند: آنگاه خواهد فهمید که چرا خداوند متعال به پیامبر مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرموده است: «لوَْلاَكَ لمََا خَلَقْتُ الأَفْلَاكَ» اگر تو نبودی افلاک و مجموعۀ آفرینش را نمی‌آفریدم. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۲۸-۲۶. @Hedayatnoor
خداوند متعال، به صراحت دربارۀ احسان به همسایه به مسلمانان تذکر داده است. بر مبنای آیه ۳۱ سورۀ نساء، احسان به همسایه، هم‌ردیف و از لوازم توحید الهی و بندگی خداوندی و پرهیز از شرک‌ورزی است. در منابع روایی نیز بسیار به این مهم پرداخته‌اند. از وجود مبارک امام صادق علیه‌السلام نقل شده است: نیکو همسایه داری کردن خانه ها را آبادان می‌کند و بر عمرها می‌افزاید. در حدیثی دیگر یکی از مؤلفه‌ها و نشانه‌های ایمان، حُسن هم‌جواری دانسته شده است: «أَحْسِنْ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَكَ تَكُنْ مُؤْمِناً». بسیاری می‌پندارند، مقصود از نیکو همسایه‎داری، آزار نرساندن به همسایگان و خیررسانی به ایشان است؛ اما آنچه در روایات آمده، بسیار فراتر و گسترده‌تر از این مقدار است. در حدیثی، آزار نرساندن به همسایه، فقط نیمی از رعایت حق همسایه دانسته شده و نیم دیگرش تحمل آزار اوست: «لَيْسَ حُسْنُ الْجِوَارِ كَفَّ الْأَذَى وَ لَكِنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُكَ عَلَى الْأَذَى». بر اساس این فرموده، انسان مسلمان موظف است بر مسائلی مثل رفت‌وآمد زیاد همسایه، مهمانی گرفتن آن‌ها و شلوغیِ حاصل از آن و حتی گذاشتن ماشین‌هایشان در برابر خانۀ او صبوری کند و صدایش را نامهربانانه بلند نکند. زیباست اگر مشکلات آن‌ها بسیار باشد، با گفت وگوی خیرخواهانه به آن‌ها بگوید که مراقبت بیشتری داشته باشند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۳۲-۳۰. @Hedayatnoor
از جمله سازوکارهایی که اسلام برای قوّت روح بیمار پیشنهاد می دهد،عیادت از مریض است که باعث نشاط روحی او می شود. وقتی دیگران اطراف بیمار را می‌گیرند، او را حرمت می نهند و تکریم می کنند، از خاطرات مشترکِ خوش گذشته یاد می کنند، مهر و لطف های او در روزگار سلامتی‌اش را بازمی گویند، از نقش او در زندگی و کار و امور اجتماعی سخن به میان می آورند، قوّت و نشاط بسیاری در بیمار پدید می آید و این خودیابی و حس خوبی که به او دست می دهد یاری اش می کند تا احساس شکسته بالی اش از میان برود و باقدرت در برابر بیماری بایستد. اطرافیان و خانوادۀ بیمار نیز از این رفتار و احترامی که به بیمارشان گذاشته شده شخصیت پیدا می کنند. درحقیقت عیادت از بیمار هم برای او ثمربخش است و هم برای کسان او و از همه مهم تر، برای خود انسان. آثار تکوینی حس خوب دیگران، به خود شخص عیادت کننده نیز منتقل می شود و روح او نشاط پیدا می کند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۴۲-۴۱. @Hedayatnoor
هدایتگری از جملۀ آداب و اخلاق نیک و از زمرۀ حقوق عامی است که وظیفۀ مؤمنان است و اهل ایمان باید این وظیفه را در قبال همسایگان و دوستان به جای آورند. در این میان، گاه انسانی خود به مرتبه ای رسیده که می تواند نقش هدایتگری دیگران را برعهده بگیرد و مقصد و مقصود را نشانشان دهد و به رشد هدایتشان کند، گاه نیز خود او توان این کار را ندارد. در این حال، تکلیف هدایتگری از دوشش برداشته نمی شود و او موظف است اسباب آن را برای همسایگان و دوستان فراهم آورد، بسترش را مهیاّ سازد تا در مناسبات اجتماعی ای که انسان ها با یکدیگر دارند، نیاز هدایت جویی در آن ها دیده شود و ایشان را در پاسخ گوییِ این نیاز یاری رساند. در هر حال، از هدایتگری که یکی از محاسن ادب و اخلاق و از جملۀ اصول روابط دوستانۀ اجتماعی و پیوندها و مناسبات جمعی است، نباید غافل شد. هر فرد باید در این باره احساس مسئولیت کند و در این راه به جد بکوشد و به دیگران برای رسیدن به مقصد روشن و پسندیده مدد رساند؛ چرا که غافل شدن از این مهم، مساوی است با به کج راهه رفتن و انحطاط جامعۀ انسانی. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۴۴-۴۳. @Hedayatnoor
از توصیه‌های مؤکد اسلام به مسلمانان شتافتن به یاری مظلوم است. اگر انسان شاهد ظلمی باشد و توان مقابله هم داشته باشد، اما چنین نکند، از مسلمانی به دور است: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً ینُاَدیِ یاَ للَْمُسْلمِِینَ فَلَمْ یجُِبهُْ فَلَیسَْ بمُِسْلمٍِ ». كسی كه بشنود فردی فرياد می‌زند: «ای مسلمانان، به فريادم برسيد، اما‌ پاسخش را ندهد مسلمان نيست. در روایت نبوی صلی‌الله علیه‌و‌آله آمده است که هر مسلمان سی حق بر دیگر مسلمانان دارد که یکی از آن ها، مقابله با ظلم و یاری برادر دینی است: «وَ ینَصُْرُهُ». البته در این حدیث، دایرۀ یاری گسترده‌تر شده و در ادامه آمده است: «ظَالمِاً وَ مَظْلُوماً» مقصود از کمک به مظلوم آشکار است؛ اما مراد از کمک به ظالم، بنا بر همان حدیث، آن است که برادرش را از ظلم باز دارد. درواقع، مسلمان، هم باید دست مسلمانان ستم دیده را بگیرد و یاری‌شان کند، هم جلوی ظلم کردنشان را بگیرد و به آنان اجازۀ این کار را ندهد. چنین وظیفه‌ای در عالم دوستی و همسایگی تأکیدی چندچندان پیدا می کند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۵۴-۵۳. @Hedayatnoor
گاه انسان ها به دلیل فرورفتن در لایه هایی از کبر، تنها بر عقل و تجربۀ خود تکیه می‌کنند و خویش را از اندیشه و راهنمایی و حمایتگری دیگران بی‌نیاز می‌دانند. تکبرشان به آنان اجازۀ مشورت خواهی نمی‌دهد و ایشان را دچار این گمان خطا می کند که خود همه چیز را می‌دانند؛ درحقیقت در چنبرۀ شیطنت ابلیسی گرفتار آمده اند. هیچ انسانی نیست که نیازمند علم، اندیشه، نظر و راهنمایی دیگران نباشد؛ زیرا «همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده اند». از نشانه های انسان مؤمن، مشورت است. از همین رو هم هست که خداوند به رسول مکرمش می فرماید: «وَ شَاوِرْهُمْ فيِ الامْرِ » و در کارها با آنان مشورت کن حال آنکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نیازی به اندیشه و مشورت دیگران ندارد و خود، تمام خِرد و عقل کامل است. اما امر خداوند به ایشان برای آموزش به مسلمانان است. وقتی اسلام آورندگان ببینند که نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پیش از همه به این فرمان خداوند عمل می‌کند، آنان نیز از این اسوۀ حسنه الگو می‌گیرند و به پیروی از حضرتش چنین ادبی را در زندگی خویش رعایت می‌کنند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۴۵-۴۴. @Hedayatnoor
اگر انسان دوست‌می‌دارد آسوده‌خاطر زندگی کند و ذهن و روانش آرام باشد، چاره‌ای ندارد جز اینکه تا جای ممکن خود را به تغافل بزند و از خطاهای دیگران چشم‌پوشی کند. خداوند متعال این اصل را به‌زیبایی در کلام خود با سه فرمان آموزش می‌دهد: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ» . ای پیامبر، گذشت پیشه كن و به پسندیدگی فرمان ده و از نابخردان روی برتاب. «عَفْو» به معنای ندیده گرفتن و پیگیری نکردن خطا است. حضرت حق از مسلمانان می‌خواهد که پی هر کوتاهی و خطایی را نگیرند و توان و انرژی ذهنی و روحی خود را صرف مقابله‌های این‌چنینی نکنند. فرمان دوم خداوند در این آیۀ شریفه، دعوت کردن یکدیگر به عرف معقول و رفتار پسندیده است. سومین فرمان نیز چشم‌پوشی از خطای جاهلان است. در توضیح و شرح این آیه، روایات بسیاری از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و ائمۀ معصوم علیه‌السلام نقل شده است. برای مثال آمده است: آن هنگام که جبرئیل علیه‌السلام آیه «ای پیامبر، گذشت پیشه كن و به پسندیدگی فرمان ده و از نابخردان روی برتاب» را برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آورد گفت: ای محمد، مکارم اخلاق را برایت آورده‌ام: اینکه با کسی که از تو بریده پیوند برقرار کنی و به کسی که تو را محروم ساخته ببخشی و از کسی که به تو ظلم کرده بگذری. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۶۸-۶۷. @Hedayatnoor
از مهم ترين صفات دنيا، خدعه‌گری است. اصلی‌ترين و گسترده‌ترين خدعۀ دنيا نيز ايجاد توهم در ذهن انسان‌ها و مقصد جلوه دادن لذات و شهوات و مال و مقام دنيا در نظر آنان است. همين يک خدعه برای همه گونه زمين زدن آدميان در طول تاريخ کافی بوده و دنيا از اين طريق، چه بسيار انسان های فريفته را که به هلاکت افکنده است؛ حال آنکه شهوت و مقام و ثروت دنیا پل عبور فرزندان آدم و اسباب و ابزار رسيدن ايشان به هدف اند؛ نه آنکه خود، هدف و مقصد باشند. بانگ «تزََوَّدُوا» (توشه برگيريد) در قرآن کريم و «تجََهَّزُوا» (مهيّا شويد) در سخن حضرت امير علیه‌السلام نیز به اين معناست که هر انسانی بايد ابزارش را از دنيا برگيرد و به کمک آن به هدفی غايی برسد که برای آن آفريده شده و به سوی آن در حرکت است. اما افسوس که همواره در دوره های مختلفِ تاريخی خدعۀ دنيا گريبان بسياری را گرفته و هدف جلوه دادن لذت و شهوت دنيا، زندگی را برايشان به جايگاه صرفاً خوردن و کار کردن بدل ساخته است. آن ها لذاتی چون خوابيدن و خوردن و شهوت راندن را برای همان هدف می خواهند و چونان چهارپای آسيا گرفتار چرخه ای تکراری و بی سرانجام می شوند. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۱۰۹-۱۰۸. @Hedayatnoor
خداوند متعال به بادها رسالت می‌دهد تا ابرها را به حرکت آورند: «وَ أرَسَْلنْاَ الرِّياَحَ لوََاقحَِ» و بادها را بارداركننده فرستاديم و به سرزمينی که او می‌خواهد برسانند: «فسَُقنْاَه إلِيَ بلَدٍَ ميَتِّ » پس آن را به سوی سرزمين مرده رانديم و باران را بر آن فروبريزند: «ينُزَّلُ الغْيَثَْ» باران مفید را فرومی‌فرستد و اين همه، «بِإِذْنِهِ» (با رخصت خود) رخ می‌دهد. پرسشی که برخی در این باره می‌پرسند اين است که آيا پيش‌بينی‌های هواشناس با اين باور درتضاد نيست؟ پاسخ آنکه حضرت پروردگار در کلامش می‌فرماید: «وَ عِندَْهُ مَفَاتحُِ الغَْيبِْ لَا يعَْلمَُهَا إلِّا هُوَ» و گنجینه هاى غيب، تنها نزد اوست. جز او كسی آن را نمی‌داند. علم «ينُزَّلُ الغَْيثَْ» (باران مفید را فرومی فرستد) نيز از جملۀ غيب خداوند است. در اين ميان، هواشناسی تنها به امکان باريدن يا نباريدن آسمان می‌پردازد. حتی اگر درصد خطای اين پيش‌بينی‌ها را کنار بگذاريم و آن را صددرصد درست بپنداريم، اين علم کجا و علمی که نزد خداوند است کجا! علم الهی به دانه دانۀ باران تعلق می‌گیرد که چگونه و با چه مبدأ و پايانی می‌بارد و از اين باران چه می‌رويد و خوراک حاصل از آن، قسمت چه موجوداتی می‌شود. آيا بارانی که در فلان سرزمين می‌بارد، منجر به عقوبت و شر می‌شود يا ثواب و خير؟ حال اگر انسان‌ها تا ابد نقشه‌های هواشناسی را بررسی کنند، به اين علم دست خواهند يافت؟! ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۱۳۸-۱۳۷. @Hedayatnoor
همۀ انسان‌ها اسرار مگویی در دل دارند که آشکار شدنش را نمی‌پسندند و خوش می‌دارند که این اسرار در صندوقچۀ دل محفوظ بماند. در عین حال، از آنجا که انسان موجودی انس‌پذیر است، رازی که در دل نهفته او را می‌آزارد و دوست می‌دارد محرم و مونس و امینی را در کنار داشته باشد تا اسرار دل خود را با او در میان نهد. در میان نهادن اسرار دل با فردی محرم و مطمئن، دل را سبک می‌کند؛ از همین رو هر فردی به دنبال آن است تا فردی امین را بیابد و راز خود را در سینۀ او به امانت بگذارد. به فرمودۀ معصوم، دل انسان‌های آزاده، گنجینۀ اسرار دیگران است: «قُلُوبُ‏ الأَحْرَارِ قُبُورُ الأَسْرَارِ». دل‌های آزادگان، قبرهای رازهاست. هنگامی که کسی راز دل خود را با دیگری در میان نهد، وظیفه‌ای مهم بر دوش محرم راز قرار می‌گیرد. امانت‌داری که به فرمودۀ قرآن از ویژگی‌های انسان مؤمن است، یکی از مصداق‌هایش، حفظ اسرار دیگران است. انسان مؤمن با تمام وجود به حفظ اماناتش پایبند است، چه این امانت، اخلاقی باشد، چه مالی و چه سرّی از اسرار مردم. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۴۹-۴۸. @Hedayatnoor
روحيۀ انسان موحد چنين است که در حوزۀ مسائل نظامی با تمام توان و با تجهيزات کامل به صحنه می‌آيد، از فکر و تدبير و تاکتيک‌های نظامی به نيکوترين شکل بهره می‌برد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» و برای مقابلۀ با آنان هرچه در توان داريد از نیرو مهیّا كنيد. اما درنهايت می‌داند که جز با مدد خداوند سبحان هيچ کاری پيش نمی‌رود. در حوزۀ علم و تحقيق و دانش نيز، دانشمند و محقق موحد می‌داند که حتی اگر تمام تلاش علمی خود را به کار بندد، تا عنايت الهی همراه او نشود، ذهنش از اشراقات و تجلی‌های علمی تهی می‌ماند و هيچ کشف و دستاوردی نخواهد داشت. همچنين سوداگر عرصۀ اقتصاد می‌داند که اگر مدد و توفيق الهی نباشد، دريچه‌های نويی به رويش گشوده نمی‌شود و نمی‌تواند از همۀ ظرفيت و توانش در داد و ستد بهره ببرد. آری، انسان موحد در تمام حوزه‌های زندگی پرتوهای روشنی‌بخش توجه و عنايت حضرت پروردگار را می‌بيند و حقيقت «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ» (هر كجا باشيد او با شماست) را درک می‌کند. درنتيجه سراسر زندگی‌اش، لبريز از توجه و حضور حضرت پروردگار می‌شود. در کنار اين باور، توان خود را نيز به نحو احسن به کار می‌گيرد. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۱۷۰-۱۶۹. @Hedayatnoor
انسان در ارتباط با هر گفتاری و کرداری، یکی از دو حالت کاملاً متقابل را در پیش می‌گیرد: یا به اعمال و گفتار دیگران حُسن ظن دارد، یا سوء ظن. توضیح بیشتر آنکه در ارتباط با هر عمل و سخنی دو اصل را می‌توانیم حاکم کنیم: می‌توانیم مبنا را بر این بگذاریم که سخن و کردار دیگری خیر و صواب است و قصدش اصلاح است، یا آنکه مقصود او را تخریب و فساد بدانیم. در اسلام چنین آموزش داده‌اند که گفتار و کردار دیگران را حمل بر خیر و صلاح و صدق کنیم و اصالت صحت را حاکم گردانیم؛ نه اینکه آن را به فساد و شرّ و کذب تعبیر کنیم؛ مگر جایی که خلافش ثابت شود. سوء ظن برای انسان آشوب ذهنی ایجاد می‌کند و او را وامی‌دارد که پی ماجرا را بگیرد. درنتیجه گاه آسیب‌هایی جبران‌ناپذیر برای خود و دیگران برجای می‌نهد. درمقابل، حسن ظن، پیش از فایدۀ نیک برای دیگری، برای خودِ انسان آرامش به ارمغان می‌آورد و حجم بسیار گسترده‌ای از منازعات اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و درگیری‌های میان دوستان، همسایگان و شهروندان را از میان می‌برد. البته دانستن این نکته نیکوست که حسن ظن تا جایی درست است که نشانه‌های فساد و تباهی و خلاف دیده نشود. اگر انسان چنین نشانه‌هایی ببیند و باز آن را حمل بر صحت کند، گرفتار ساده‌لوحی شده است. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۷۱-۶۹. @Hedayatnoor
جامعه زمانی رو به رشد و توسعه و تکامل می‌رود که در آن افرادی دارای نعمت و موقعیت باشند؛ کارآفرین‌هایی در جامعه حضور داشته باشند و تولیدهای چشم‌گیری عرضه کنند. اما جامعه‌ای که اعضایش به این داده‌های مثبت دست نیابند و حسودانی کوته‌نگر و عاری از شرح صدر باشند که رشد و ترقی دیگران را برنتابند و آنان را از موقعیت‌های عالی محروم کنند و سد راه پیشرفتشان شوند، رو به زوال خواهد رفت و این زوال دامن تک تک افراد جامعه از جمله خود حسودان را خواهد گرفت. هر اندازه انسان شرح صدر و بلندای نظر بیشتری داشته باشد، از دارایی‌ها و نعمت‌های دیگران فزون‌تر شادمان می‌شود و دیگر بر آنچه خداوند به دیگران عنایت کرده حسادت نمی‌ورزد. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، ص ۸۱. @Hedayatnoor
اگر مسلمانان در هر حوزه‌ای خالصانه قدم بگذارند و ارتباط ميان خود و خدا را اصلاح کنند، خداوند نيز نصرت خود را شامل حالشان می‌کند. اولين اثر اين نصرت الهی در تمام عرصه‌ها ازجمله اقتصاد و سياست و فرهنگ، ثبات قدم است؛ همان چیزی که در دعاهای خود از خداوند خواستاریم: «رَبنَّاَ أفَرِْغْ عَليَنْاَ صَبرْا وَ ثبَتِّ أقَدَْامَناَ» پروردگارا، بر دل‌های ما شيكبايی فرو ريز و گام‌های ما را استوار کن. چنين ثباتی تنها از ناحيۀ حضرت حق و به نصرت او دست می‌دهد؛ آن هم برای کسی که پا در راه حق گذارده و متکی به ارادۀ الهی است. حضرت سبحان نيز شکست ناپذيری و استواری و پايداری را در تمام سنگلاخ‌ها و باديه‌های ناهموار زندگی به او عنايت می‌فرماید، به گونه‌ای که در مواجهه با مشکلات دريادل می شود. اگر ديگران بخشی از مشکلات چنين فردی را بچشند، خُرد می‌شوند و فرومی‌ريزند؛ اما دل انسان مؤمن چنان محکم است و ايمان و دين در قلبش چنان تثبيت شده است که در رويارويی با مشکلات نيز عقب نمی‌نشيند و موانع را يک به يک از سر راه برمی‎دارد و پيش می‌تازد. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، ص ۱۲۲. @Hedayatnoor
یکی از فلسفه‌های مجاهده(جهاد)، دفاع به منظور آنکه حزب الهی «أقوی» باشد: «فإَنِّ حِزْبَ الله هُمُ الغَْالبِوُنَ » به‌راستی که دستۀ خدا همان پيروزمندان اند. «إنِّ حِزْبَ الله هُمُ المُْفْلحُِونَ» به‌راستی دستۀ خدا همان رستگاران اند. «حِزْبُ الله »، گروهي پيوسته و استوار در راه خداوندند و شأن آن را دارند که به رستگاری و پيروزی برسند. در قرآن کريم رستگاری از آنِ مؤمنان راستينی دانسته شده که در دين خدا استوار و پايدارند و با يکديگر چنان متحدند که حزب الله را شکل می‌دهند. افزون بر دين خداوند که بايد برترين جايگاه را داشته باشد، پيروان اين دين نيز بايد در نهايت قوّت و اقتدار باشند و هيچ گونه ضعف و سستی در آنان راه نيابد و خفّتی در ايشان ديده نشود: «وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ» و اگر ایمان‌آورندگانید، سستى نورزید و اندوهگین نباشید در حالی كه شما برتريد. نبايد در جهان چنان باشد که ديگران مقدرات کشورهای اسلامی و يک ميليارد و نيم مسلمان را در دست بگيرند و برای آنان تعيين تکليف کنند. اما دردمندانه در جهان امروز، اين فلسفه ازدست رفته و پايمال شده است. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۱۹۵-۱۹۳. @Hedayatnoor
بسا در زندگی کارهايی را در ظاهر سطحی و جزئی ببينيم، اما برای انجام آن مجبور به صرف توان و هزينۀ بسيار شويم و در ميانۀ کار به دليل سنگينی و هزينه‌بر بودن آن خسته شويم و از انجامش دست شوييم؛ درمقابل گاه کارهايی بزرگ و باعظمت را چنان به آسانی از پيش می‌بريم که خود، از آن شگفت‌زده می‌شويم. يعنی يک کار واحد هم می‌تواند با سختی انجام شود و هم با آسانی. کليد رسيدن به اين آسانی، در دستان حضرت «مُيسَّر» است. بنا بر ارادۀ الهی گاه اموری بر بندگان سخت و سنگين می‌شود و گاه راحت و آسان. يکی از راه‌های رسيدن به اين آسانی عطا کردن جان و مال و آبرو در راه خدا، در چهارچوب تقواست. مگر ممکن است کسی باور عميق به ياری پروردگارش داشته باشد و با اعتقاد کامل به او، از جان و مال و دار و ندارش بگذرد و خداوند متعال عرصه‌های دشوار را بر او آسان نکند، گره‌های ذهنی او را نگشايد و موانع را از سر راهش کنار نزند؟ جز ذات اقدس او، کيست که قادر به گشودن گره‌ها و درهای بسته باشد يا کيست که بتواند دری را که او گشوده، ببندد؟ «لا فَاتحَِ لمَِا أغَْلَقْتَ وَ لا مُغْلقَِ لمَِا فَتحَْتَ» چيزی را که تو بسته‌ای، گشاينده‌ای برايش نيست و چيزی را که تو بگشايی، کسی قدرت بستنش را ندارد. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۱۹۹-۱۹۸. @Hedayatnoor
«شَوْق » يعنی شور و هيجانی که فرد در خود برای ديدن و دريافت چيزی دارد. شوق، برانگيزاننده و جلوبرندۀ انسان و شکل دهندۀ زيربنای هر عملی است. انسان به طور طبيعی، شوق‌هايی در دل دارد. ممکن است شوقش به افرادی چون همسر و فرزند باشد يا به دارايی‌هايی چون خانه و کاشانه. او به هرچه شوق داشته باشد، دلبستۀ آن می‌شود. انسانِ دلبسته، جدايی از دلخواه خود را دوست نمی‌دارد و چنانچه بين او و مطلوبش فاصله افتد، صبر و قرار را از دست می‌دهد و هيجان و دلتنگی، در کار و فکرش تأثير می‌گذارد. بنابراين شوق، هم می‌تواند مؤثر و کارا باشد و هم ايجاد ناکارآمدی کند. اگر بنا باشد حرارت شوق، وجود آدمی را بسوزد و بگدازد، او به موفقيتی که در پی آن است، نخواهد رسيد. برای مثال در حديثی قدسی که عالمان برای تشويق و تهييج طالبان علم، آن را بيان می‌کنند، آمده است: «إنِيِّ وَضَعْتُ العْلِمَْ وَ الحِْكْمَةَ فيِ الجُْوع وَ هُمْ يطَْلبُوُنَ فيِ الشِّبَعِ» به راستی من علم و حکمت را در گرسنگی قرار دادم اما مردم، آن را در سيری طلب می‌کنند. رسيدن به بلندای علم مشروط به سختی است؛ حال آنکه مردم در لذت و آسانی طلبش می‌کنند. انسان بايد فراق‌ها، سختی‌ها، ناخوشی‌ها و تألم ها را تاب بياورد تا در پناه حمايت الهی به آنچه می‌خواهد دست يابد. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۲۰۷-۲۰۶. @Hedayatnoor
«نيتّ» به معنای قصد و انگيزه‎ای است که انسان را به کاری وادار می‌کند. نيتّ در معارف اسلام و آموزه‌های دين، مفهومی بس پيچيده و متعالی است و معصومان علیهما السلام بنيان و اساس عمل را بر نيّت نهاده‌اند. اميرالمؤمنين علیه‌السلام می‌فرماید: «الَنِّيَّۀُ أسََاسُ العَْمَلِ». نيت، اساس و ريشۀ عمل است. در حديثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «إنِّ الله عَزَّ وَ جَلَّ يحَْشُرُ النَّاسَ عَلَي نيِّاتهِِمْ يوَْمَ القْيِاَمَةِ». همانا خداوند عزوجل در روز قيامت مردم را بر نيت‌هايشان محشور می‌کند. درنتيجه مشخص می‌شود که آنچه عمل را بها و ارجمندی می‌بخشد يا به زوال و کاست می‌افکند و به تعبيری بر پيشانی عمل نوشته می‌شود و جايگاه آن را تعيين می‌کند، نيّت است. جملۀ زيبای حضرت امير علیه‌السلام به نيکويی بيانگر اهميت و ارزش نيتّ است: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَي قَدْرِ هِمَّتهِِ وَ عَمَلُهُ عَلَي قَدْرِ نيِّتهِِ». ارزش انسان به ميزان همتش است و ارزش عملش به ميزان نيتش. به فرمودۀ معصوم علیه‌السلام، نيّت مؤمن بايد نيکوتر از عملش و مقدّم بر آن باشد: «نيِّۀُ المُْؤْمنِِ خَيرٌْ منِْ عَمَلهِِ» نيت مؤمن از عملش بهتر و مهم‌تر است. پس بايد در هر عملی پيش از هر چيز، باعث و انگيزه، يعنی همان نيّت عمل را سنجيد. ▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۶، صص ۲۱۲-۲۱۰. @Hedayatnoor