#کتاب_هفت_شهرعشقم.........
#قسمت_هجدهم
همسفر من! برخيز! مگر صداى شترها را نمى شنوى؟ مگر خبر ندارى كه كاروان امام حسين(ع) آماده حركت است؟
اين كاروان به سوى كوفه مى رود. همه سوار شده اند. كجاوه ها را نگاه كن! زينب(س) هم عزم سفر دارد. همه اهل و عيال امام همراه او مى روند.
امام رو به همه مى كند و مى فرمايد: "ما به سوى شهادت مى رويم".
آرى، امام آينده اين كاروان را بيان مى كند. مبادا كسى براى رياست و مال دنيا با آنها همراه شود.
خواننده عزيزم! ما چه كار كنيم؟ آيا همراه اين كاروان برويم؟ گمانم دل تو نيز مثل من گرفتار اين كاروان شده است.
يكى فرياد مى زند: "صبر كنيد! به كجا چنين شتابان؟".
آيا اين صدا را مى شناسى؟ او محمّد بن حنفيّه است كه مى آيد. مهار شتر امام حسين(ع) را مى گيرد و چنين مى گويد: "برادر جان! ديشب با شما سخن گفتم كه به سوى كوفه نروى. گفتى كه روى سخنم فكر مى كنى. پس چه شد؟ چرا اين قدر عجله دارى؟"
امام حسين(ع) مى فرمايد: "برادر! ديشب، پس از آن كه تو رفتى در خواب پيامبر را ديدم. او مرا در آغوش گرفت و به من فرمود كه اى حسين، از مكّه هجرت كن. خدا مى خواهد تو را آغشته به خون ببيند".
اشك در چشم محمّد بن حنفيّه حلقه مى زند.
( إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ اجِعُون).
اين سفرى است كه بازگشتى ندارد. اين آخرين ديدار با برادر است. پس برادر را در آغوش مى گيرد و به ياد آغوشِ گرم پدر مى افتد.
محمّد بن حنفيّه با دست اشاره اى به سوى كجاوه زينب(س)، مى كند و مى گويد: "برادر! اگر به سوى شهادت مى روى چرا اهل و عيال خود را همراه مى برى؟". امام در جواب مى فرمايد: "خدا مى خواهد آنها را در اسارت ببيند".
چه مى شنوم؟ خواهرم زينب(س) بر كجاوه اسيرى، سوار شده است؟
آرى! اگر زينب(س) در اين سفر همراه امام حسين(ع) نباشد، پيام او به دنيا نمى رسد.
من با شنيدن اين سخن خيلى به فكر فرو مى روم.
شايد بگويى چرا خدا اراده كرده است كه اهل و عيال پيامبر اسير شوند؟ مگر خبر ندارى كه اگر امام حسين(ع)، آنها را در شهر مى گذاشت، نمى توانست به هدف خود برسد.
يزيد دستور داده بود كه اگر نتوانستند مانع حركت امام حسين(ع) به كوفه شوند، نقشه دوم را اجرا كنند. آيا مى دانى نقشه دوم چيست؟
يزيد خيال نمى كرد كه حسين(ع) زن و بچّه اش را همراه خود ببرد، به همين دليل، نقشه كشيد تا موقع خروج امام از مكّه، زن و بچّه آن حضرت را اسير كند تا امام با شنيدن اين خبر، مجبور شود به مكّه باز گردد تا ناموسش را از دست دشمنان نجات دهد و در اين بازگشت است كه نقشه دوم اجرا مى شود و امام به شهادت مى رسد.
ولى امام حسين(ع)، يزيد را به خوبى مى شناسد. مى داند كه او نامرد است و اين طور نيست كه فقط با خود او كار داشته باشد. بنابراين، امام با اين كار خود، دسيسه يزيد را نقش بر آب مى كند.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
*♥♥♥*
خبرنگاره رفت پیش یه پیرمرد صدساله که خوب مونده بود راز سلامتی و موفقیتش و پرسید
اونم گفت :
من تا حالا با کسی بحث نکردم
خبرنگار گفت مگه میشه؟
پیرمرد گفت حق باشماست نمیشه..!
🌺🌺🌺🌺🌺
https://eitaa.com/hedye110
*♥♥♥*
بسیار باشرف است
آنکس که انسان باشد
وبین آشغالها نان پیدا کند،
تا آنکس ک آشغال باشد
وبین انسانها نان پیدا کند
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/hedye110
هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید.
همه ما بارها این جمله را شنیده ایم که «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟
اما مرگ بدترین اتفاقی نیست که ممکن است برایتان رخ دهد…»
بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن،
از درون بمیرید...
https://eitaa.com/hedye110
عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار، از تنفر متنفر باش و به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://t.me/hedye110
بردباری ، هنگامی خوب است که مبدأ منزهی داشته باشد ، وگرنه در مقابل بیدادگری ، بردباری ناتوانی ، و ناتوانی مقدمه نابودی است.
https://t.me/hedye110
🖕🖕🖕🖕🖕🖕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌹🌹🌹🌹
سلام ،صبح بخیر
💗سلام مهربانان
💗صبح سه شنبه شما بخیر
🌻🍃 🔵🌻 🔵🌻
💜💜 تنفس با قرآن
🔵 سوره یوسف آیه ۲۴
وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهٰا لَوْ لاٰ أَنْ رَأىٰ بُرْهٰانَ رَبِّهِ كَذٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ اَلسُّوءَ وَ اَلْفَحْشٰاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبٰادِنَا اَلْمُخْلَصِينَ ﴿۲۴﴾
و در حقیقت [آن زن ] آهنگ وى کرد، و[یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او مى کرد. چنین [کردیم ] تا بدى و زشتکارى را از او بازگردانیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود. (۲۴)
🌻🍃 🌻 🌻🍃 🌻
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨
✨ 🌾 🌾🌻🍃 🌻🍃
.✨ روزتان زیبا ونفستون رو خوشبو کنیدبه ذکر صلوات
الـّلـهـم صـَل ِّ عـَلـَی مـُحـَمـَّدٍ وَآل ِ مـُحـَمـَّدٍ وَعـَجــِّل ْ فــَرَجـَهـُم
💐💐💐💐💐💐.
امام حسین علیه السلام فرمودند:
خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان و با بلایا (گرفتارىها) ادبم مکن
عیون اَخبار الرضا، ج 1، (ص 107 ح 1)
🌺🌼🌸🌻🌺🌼
💠 ذکر روز سه شنبه :
یا اَرحَمَ الرّاحِمین
( ای بخشنده تری بخشندگان ) 100 مرتبه
🌺🌼🌸🌻🌺🌼🌺
✨ الـّلـهـم صـَل ِّ عـَلـَی مـُحـَمـَّدٍ وَآل ِمـُحـَمـَّدٍوَعـَجــِّل فــَرَجـَهـُم ✨
🌹🌹🌹🌹🌹
ملتمس دعا یا علی مدد
🌺🌼🌸🌻🌺🌼
https://eitaa.com/hedye110
قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟
صیدت دوباره به دریا برگشت..؟
غمت نباشد چون خدا با ماست !
هیچ وقت نگو ؛ از ماست که برماست !
بگو خدا با ماست.
اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی.
اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری.
اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی.
امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری!
خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !
اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم دوباره به دست می آوریم.
دوباره می سازیم و دوباره به دست می آوریم.
دوباره می خریم و دوباره می خندیم.
@hedye110
ببین !
زندگی یک معامله است...
چیزی میگیریم و چیزی میدهیم
خودخواهانه است که تنها بخواهیم چیزی به دست بیاوریم
و نخواهیم از دست بدهیم...
باید یادمان باشد که عشق مثل گلوله ای از آتش است
باید مواظب سوختن دستهایمان باشیم
باید مواظب باشیم که هر ازگاهی آنرا دست به دست کنیم
تا دستمان نسوزد و آزار نبیند...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/hedye110
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
"پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی... "
تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند،
حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
https://eitaa.com/hedye110
🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
@hedye110
👇ادامه ی بحث غیبت
#گناه_غیبت.........
روشن است كه منظور برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلكه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اكراه نیز چیزی است كه عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است.
اسلام بی دلیل یک گناه را اینقدر سخت عقوبت نمی دهد. غیبت کردن یک جنگ روانی علیه انسانی است که حضور ندارد تا از خود دفاع کند و ترک این گناه همچون یک مکتب تربیتی است.
در روایات نقل شده است که روز قیامت برخی افراد را می آورند که به خدا اعتراض می کنند که این اعمال ناپسند را در دنیا مرتکب نشده اند و از طرفی دیگر برخی می گویند خدایا ما چنین کار خوبی در دنیا انجام نداده ایم، آنان پاسخ می شوند که این به علت غیبت کردن شما است، زیرا وقتی انسان غیبت شخص دیگری را می کند اعمال ناپسند کسی که پشت آن حرف زده می شود در نامه اعمال غیبت کننده و اعمال خوب فرد غیبت کننده در نامه اعمال کسی که پشت سر او سخن گفته شده نوشته می شود.
گناه غیبت موجب می شودعبادت های غیبت کننده در پرونده غیبت شونده نوشته شود یا اگر عبادتی ندارد گناهان غیبت شونده به پرونده غیبت کننده منتقل شود.
🖕ادامه دارد
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
https://eitaa.com/hedye110
🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕
حدیث نور:
امام سجاد عليه السلام
از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند.
اِتَّقُوا الكَذِبَ الصَّغيرَ مِنهُ وَالكَبيرَ، فى كُلِّ جِدٍّ وَهَزلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا كَذِبَ فِى الصَّغيرِ اجتَرَأَ عَلَى الكَبيرِ؛
(تحف العقول، ص 278)
https://eitaa.com/hedye110
👌 داستان کوتاه پند آموز
🍂 #معجزه_امام_رضا علیه السلام
✍یکی از معجزات امام رضا علیه السلام که اخیرا اتفاق افتاده است:
💭 یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی میکنند تصمیم میگیرند بنا به اصرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند و زیارت نکنند.
💭 درست چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدانهایشان را
داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند.
وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت:
امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای
💭 داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند،توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد،تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد،
از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟
شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛
عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟
ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت : فقط برگردیم مشهد
💭 برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛عروس اصرار کرد که بروند حرم ؛داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد :
👈وقتی در ماشین خواب بودم،خواب دیدم که داخل حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین را برایشان میخوانند و امام رضا هم تایید میکند و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس)را نخواندی؟
💭 خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا
💭 امام رضا علیه السلام جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زایرین ما بنویسید؛
این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از
من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زایر ما بودند.
تلگرام 👇👇
https://t.me/hedye110
👇👇ایتا
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕
همیشه آماده باش...
تا اشتباهات دیگران را ببخشی
بی ادبی شان را،
خیانت شان را،
بی عقلی شان را و تهمت شان را.
این ها نشانه ی عدم بلوغ روحی آدم هاست.
آدم های نارس از این چیزها زیاد دارند.
تو رسیده باش و بالغ.
با سبکبالی و بدون اینکه قضاوت کنی یا سرزنش،
و بدون اینکه از این حرف ها آزرده شوی و آسیب ببینی،
از کنار این چیزها رد شو.
اگر هوای دلت ابری شد
و چشم های تو باریدند باران اشک ها را،
بگذار این اشک ها باران رحمت و بخشش باشد
برای آن هایی که نمی دانند
و زمین دل شان خشک و شوره زار است.
اینجاست که دل بخشنده ی تو چشمه ی جوشانی می شود که به منبع عظیم آب های لطف خدا متصل است...
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تلگرام 👇👇
https://t.me/hedye110
👇👇ایتا
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
اﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
راز این امیدواری و آرامشی
که در وجودت داری چیست؟!
گفت :ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، تصمیم گرفتم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ کنم :
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽ ها ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ها ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ!
ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ پنج ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻢ
💚💚💚💚💚💚💚
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕