حسن بگذی(دلارامی)
رزمنده ی دلاور حسن بگذی (دلارامی) فرزند تاج محمد، در تاریخ 1345در روستای عباس آباد دیده به جهان گشود. تحصیلات را تا مقطع ابتدایی ادامه داد. قبل از خدمت در کارهای دامداری با پدر همکاری می کرد. تاریخ 18/3/1363جهت خدمت مقدس سربازی به پادگان آموزشی مشهد اعزام گردید. بعد از آموزش به جبهه اعزام گردید و در پادگان 92 زرهی اهواز لشکر 5 نصر ابتدا به مدت دوماه در واحد اطلاعت و عملیات انجام وظیفه نمود. بعد از طی این مدت به کردستان اعزام شده و کار شناسایی داخل خاک عراق را آغاز می کند. معمولا در گروه های 5 نفره با یک رابط از برادران کرد مسلمان مخالف صدام که به عنوان راه بلد با آن ها همراهی می کردند، کار شناسایی را انجام می دادند. وسایل همراه در این عملیات ها معمولا سلاح انفرادی با مهمات و تجهیزات انفرادی، دوربین دید درشب، چراغ قوه و مقداری آذوقه بود.
***
یک بار که برای شناسایی داخل خاک عراق رفتیم، بعد از شناسایی در موقع برگشت هوا روشن شده بود. مردم برای انجام کارهایشان از روستا بیرون آمده بودند. چاره ای نبود؛ باید تا شب جایی مخفی می شدیم. یک پل لوله ای سیمانی در مسیر حرکت بود. از صبح تا شب خودمان را زیر همان پل مخفی کردیم. هوا خیلی گرم بود. شب از زیر پل خارج شدیم و به داخل خاک ایران برگشتیم.
بار دیگری که برای شناسایی رفتیم، 5 روز طول کشید. بعضی وقت ها تا 100 کیلومتر هم نفوذ می کردیم. موقع برگشت متوجه شدیم مرز خیلی شلوغ است؛ مثل این که عراقی ها متوجه ما شده بودند. منتظر ماندیم خط آرام تر شود بعدا عبور کنیم. آذوقه مان تمام شده بود. شب بود. یک روستا نزدیکمان بود. من چون چوپانکاره و روستایی بودم، یک کیسه برداشتم و خودم را به کنار روستا رساندم. سگ های روستا که متوجه من شدند، با همان کیسه به سمت آنها تکان تکان می دادم که فکر کنند نان است و پارس نکنند. سگ ها که آرام شدند، خودم را به خانه کناری رساندم؛ جایی مانند لانه ی مرغ بود. خودم را به مرغ ها رساندم. دستم را داخل آغل مرغ ها کردم. آن ها را یکی یکی کشیدم بیرون و به خاطر این که سروصدا نکنند کله مرغها را زیر پایم می گذاشتم و بدن را می کشیدم که جدا شود. دوتا مرغ بود ویک خروس و چند دانه تخم مرغ همه را برداشتم. روی رژه ی لباس چند دست لباس کردی پهن کرده بودند. آن ها را هم برداشتم و پیش دوستانم برگشتم. از آن جا فاصله گرفتیم و خودمان را داخل کوه که حالت غار مانندی داشت مخفی نمودیم. یک حلب 5 کیلویی از کنار روستا پیدا کرده بودیم. اول تخم مرغ ها را آب پز کردیم و سپس مقداری آب داخل حلب ریختیم و مرغ ها را پر نمودیم. پرها کنده نمی شد، به هر فلاکتی بود مرغ ها را پختیم. صبح لباس های کردی را پوشیدیم. دست یکی چوبی به عنوان عصا دادیم که مردم فکر کنند ما رهگذر هستیم.
بعد از پیدا کردن آذوقه زیر یک لاخ کوه که نزدیک رودخانه بود، مخفی شدیم و منتظر ماندیم تا شب شود. دو نفر از نیروهای عراقی ظرف هایشان را آوردند که بشویند. درست زیر پایمان بودند. به دوستان گفتم بیا این ها را دعوا بیندازیم که زودتر از اینجا بروند. مقداری کلوخ کوچک مانند این که از کوه خاک ها ریزش می کند، آهسته رها نمودم که روی ظرفهای شسته ریخت. چون ظرف ها خیس بودند کثیف و گلی شدند. یکی از آن ها به ظرف هایش نگاه کرد و فکر کرد که دوستش خاک ریخته. این هم مقداری خاک ریخت روی ظرف های اون یکی. سروصدا بلند شد. از مترجم پرسیدیم که چه می گویند؟ گفت: به همدیگر ناسزا می گویند که چرا خاک ریختی؟ خلاصه این که رفتند و ما یک نفس راحتی کشیدم تا این که شب شد و ما از شناسایی به خاک وطن برگشتیم.
بعد از دو ماه من را به گردان پدافند هوایی معرفی نمودند. ابتدا با ضد هوایی تک لول و 57 م م، چهارلول ضدهوایی وتوپ ضدهوایی 23 م م آموزش دیدم. درعملیات والفجر 8 که تاریخ 20/11/1364در آبادان و شهر فاو عراق انجام شد، شرکت داشتم. به همراه دیگرنیروهای پدافند مخصوصا سایت های موشکی بیش از هفتاد وپنج هواپیما سرنگون کردیم. عراقی ها عصبانی از شکست بدی که خورده بودند، دیوانه وار بمب های خوشه ای جنگی و شیمیایی می ریختند. در این عملیات که 78 روز طول کشید، هر چند روز نیروها را برای استراحت تعویض می کردند. عملیات بعدی عملیات کربلای یک بود. از سقوط تا آزادسازی نزدیک به دو ماه طول کشید. من بعد از عملیات هم در منطقه ماندم. به تشخیص فرمانده هرقبضه ای که نیاز بود، می رفتیم و به سمت هواپیماها شلیک می کردیم.
عملیات کربلای چهار در تاریخ 3/10/1365 در محدوده ی خرمشهر- شلمچه انجام شد. ساعت 9 شب بود که عراقی ها شروع به تیراندازی و ریختن آتش تهیه روی سر ما کردند. فرماندهان متوجه لو رفتن عملیات شدند. آن شب ما را برای کمک به جزیره بوارین کنار اروند رود بردند که به مجروحین کمک کنیم. کنار ساحل بودم، صدای ناله ای را شنیدم که گریه می کرد و مادرش را صدا می زد. به دنبال صاحب صدا گشتم. نوجوان بود. جریان را پرسیدم که چرا گریه می کنی؟ گفت: پسرخاله ام. گفتم: چی شده؟ کجاست؟ نشانی داد. با هم رفتیم شهید شده بود. شهید مانند این رزمنده لاغر و سبک وزن بود. تنهایی گذاشتم روی دوشم، آوردم داخل قایق و به عقب برگرداندیم.
شب عملیات کربلای چهار وقتی مجروحین را به عقب می آوردیم، تیری به پشت پاشنه پایم خورد و از پایم رد شد و من متوجه نشدم. صبح ساعت هشت در سنگر بی حال روی خاک ها افتاده بودم. هم سنگرانم که متوجه ضعف و بی حالی من شدند، اطرافم را گرفتند و متوجه شدند پوتین پای راستم پر از خون است. بندهای آن را که بازکردند دیدند کفشم پر از خون شده. تیر از بین شاه رگ و استخوان عبور کرده بود و من نفهمیده بودم. دوستانم سریع من را به بیمارستان رساندند. تحت درمان قرار گرفتم وبعد از بهبودی به جبهه برگشتم.
بعد از عملیات کربلای چهار مرخصی دادند.به اهواز آمدم که به خانه زنگ بزنم. کنار پل کارون بودم که دیدم هواپیماهای عراقی پل و اطراف پل را دارند می زنند. مردم را با تیربار به رگبار بسته بودند. هواپیماها خیلی پایین پرواز می کردند. کنار پل یک قبضه چهار لول بود که خدمه های آن از ترس راکت هواپیما فرارکرده بودند و کسی اطراف نبود. با خودم گفتم ای جان!عجب چارلولی. نشستم پشتش و یک پدال شلیک کردم. خشاب گلوله اش پر بود. شانسی هواپیما دور زد، روی سرم قرار گرفت. رگبار را بستم زیر هواپیما. آن قدر نزدیک بود که سوراخ سوراخ شدن بدنه ی هواپیمارا می دیدم. مقداری که از پل دور شد آتش گرفت وسقوط کرد. خلبان که اجکت کرده بود، توسط پدافندهای دیگر روی هوا تکه تکه شد. مردم بازاری و اطراف که من را دیدند سلام و صلوات فرستادند و من را تشویق کردند در همین حال بود که سر و کله خدمه ی چارلول پیدا شد. آقا! چرا بدون اجازه نشستی؟ سر و صدا بالا گرفت تا این که فرمانده شان آمد وآنها راساکت کرد. گفتم: بابا منم مانند شما سربازم. هواپیما داشت مردم را می کشت. نام من را یادداشت کردند. مغازه دارها یک تلویزیون به من هدیه دادند که قبول نکردم. چه طوری می خواستم آن را به روستایمان ببرم. به هرحال یک لوح تقدیر به خاطر این کار از طرف لشکر به من دادند. آن زمان محمد باقر قالیباف رئیس مجلس فعلی، فرمانده ی لشکر ما بود. یک لوح دیگر هم از طرف لشکر گرفتم که آن هم به خاطر خدمت در گردان پدافند بود.
درعملیات بیت المقدس 2 که سمت غرب شهر ماووت عراق تاریخ 24/12/1366 انجام شد، برای برقراری امنیت هوایی توپخانه، با یک قبضه ضد هوایی مامور به خدمت در آن جا شدم. یکی از شب ها عراق گرای آتش دهانه توپخانه مارا گرفته بود. یک گلوله کنار سنگر خورد. به نیروها گفتم بچه ها سریعا این سنگر را تخلیه کنید، بروید سنگرهای دیگر. تا آمدند به خود بجنبند، گلوله بعدی رسید و درست داخل سنگر منفجر شد وتعدادی به شهادت رسیدند. سهم من یک ترکش به انگشت شصت دست راستم بود. به بیمارستان صحرایی رفتم. چند بخیه خورد و سپس به مقر برگشتم.
در جزیره ی مجنون هم مسئولیت امنیت هوایی توپخانه را با یک قبضه پدافند به من داده بودند. نیمه های شب بود از کنار قبضه رفتم که داخل سنگر استراحت بروم یک گلوله ی توپ نزدیکم منفجر شد واین بار یک ترکش درست و حسابی قسمت من شد که به کشاله پای راستم خورد. تا صبح مقاومت کردم و من را به بیمارستان صحرایی امام رضا (ع) بردند و بعد از مداوای اولیه به بیمارستان اهواز رفتم. به لطف خداوند منان توفیق نصیبم شد که به عنوان سرباز کوچک وطن در سربلندی اسلام وجمهوری اسلامی نقشی کوچک ایفا کنم. بالاخره در تاریخ 18/7/1365 بعد از گرفتن دوعدد لوح تقدیر از فرمانده لشکر به آغوش وطن برگشتم.
شبتان شهدایی
خداراشکر حدود۲۰۰۰ رزمنده داریم که حدود۱۰۰۰ نفر خاطراتشان جمع آوری شده
انشاءالله اگر عمری باشد از تمام ایثارگران مصاحبه صوتی و کتبی گرفته شود و در اختیار جوانان و سربازان جنگ نرم قراربگیرد
اگرگاهی مطالب دیدتر وکمتر نشر داده می شود .درگیرمصاحبه یا جلسات هستم یا اینکه نت ضعیف می باشد ومطالب ارسال نمی شود
مطالب نشرداده شده را رویت و مطالعه کنید بخاطراینکه کلی وقتم در روز صرف می شود مطالب رابه دیگرگروها منتشرکنید
مارا هم با ارسال کلیپ های آموزنده خوبتان کمک کنید
منتظرانتقادات وپیشنهادات خوب شما هستم
آدرس کانال را به دیگر گروه ها بفرستید
تلفن تماس ۰۹۱۵۱۲۱۷۹۳۰ خواجوی
بسمه تعالی ایثارگرمحترم به منظورجمع آوری خاطرات رزمندگان دفاع مقدس درشبکه ایتاکانال سربازان دیروز وامروز سرخس فعال شد.لطفا عضوشوید.حفظ آثار ونشر دفاع مقدس.خواجوی
https://eitaa.com/hefz_asar_sarakhs
هدایت شده از اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
ما برای نعمتِ دین ؛
زیر دِین خیلیها هستیم...
اسفند ۱۳۶۳ ، عملیات بدر
ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﭘﯿﮑﺮ ﺑﯽﺟﺎﻥ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﻭﻃﻦ
ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ ؛ پیکرهایی که با طناب
بسته شدند تا به بیرون نیافتند ...
عکاس: بهرام محمدی فرد
#ماه_رمضان
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
هدایت شده از امیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تانک رژیم صهیونیستی در غزه در حرکت است
در فاصله چند متری کسی از لای بوته ها سر بر می اورد ، تانک را میزند و بعدی و بعدی بعدی ...
اینجا فلسطین
🔻 آغاز روز 163
هدایت شده از ߊࡋࡋܣܩ ߊܝܝ۬ࡐ߳ܢߺ߭ߊ ܝߺ̈ߺߺ၄ܦ߭ܢߺ࡙ࡐ߳ ߊࡋ̈̇ࡄܣߊࡅܣ
#شهدایی
وقتےضاربعلےراباچاقوزد
ماپیڪرغرقخونشرا
بهڪنارےڪشیدیم
پیرمردےآمدوگفت:
خوبشد؟همینرومےخواستے؟
بهتوچهربطےداشت؟
چرادخالتکردے؟!
علےباصداےضعیفےگفت:
حاجآقا!
فڪرڪردمدخترشماست
منازناموسشمادفاعڪردم..!
#شهیدعلیخلیلی
#شهیدغیرت
هدایت شده از شهادت زیباسـت
هرگاه در نماز عجله کردی
خواستی زودتر به پایان برسانی
به یاد بیاور
همه ی آنچه که می خواهی بعد از نماز
بروی به آن برسی ؛
و همه ی آنچه که می ترسی
در این مدت از دست بدهی
به دست همان کسی است
که در مقابلش ایستاده ای
برای حرف زدن با خدا بیشتر وقت بزار
#حـاجقاسم
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
هدایت شده از روایت فتح (شهید آوینی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۲۵ اسفند سالروز بمباران شیمیایی حلبچه عراق توسط صدام معلون و شهادت ۵۰۰۰ عراقی بی گناه تا ابد گرامی باد.
🔸شهید آوینی در این کلیپ غوغا کرده و جبهه نبرد حلبچه و بمباران شیمیایی آن را به خوبی به واقعه عاشورا پیوند داده است.
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
هدایت شده از اخبار جبهه مقاومت(شبانه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 این صوت هولناک، ندای قیامت از یک مسجد در غزّه است: یا اهلالاسلام...!!!!
اسباب قطع شده است، اتصالات قطع شده است، کمک و یاری از اهل زمین قطع شده است...
خدایا جز تو کسی باقی نمیماند...
ای اهل اسلام ..
🌐 اخبار جبهه مقاومت🚩 (شبانه)
@moghavamatshabanea
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🌷 پیکر مطهر رزمنده #شهید ایرانی در میان #گلهای_عید
📸 عکس از ژاک پاولوفسکی ۱۸ مارچ ۱۹۸۵ دو روز به عید نوروز/صد کیلومتری جنوب بصره
#شهدا_نگاهی
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی
روایت شنیدنی محمد احمدیان از شهید امدادگر ۱۷ ساله
#سلام_ودرود_برشهداوامام_شهدا
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچه میخواهی ببار ای آسمان اما چه سود
روز عاشورا حسین بن علی لب تشنه بود ...
🌹🌷 به یاد شهدای مظلوم #عملیات_بدر که در آخرین روزهای اسفند۱۳۶۳ از میان آب های هور به آسمان پرکشیدند🕊
#دفاع_مقدس
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🥀 دو دعای مشترک که به فاصله سی و پنج سال مستجاب شد.
🕌🚩 🇮🇷با ما باشید در قرارگاه عمار ⇩⇩⇩
https://eitaa.com/joinchat/3879600153Ca36ccb76db
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 چه کسی میتونه به اندازه من خوشحال باشه...
براستی این مردم مظلوم و زجر کشیده اینهمه ايمان و راسخ بودن ومقاومت در مقابل ظلم و ستم را از کجا می آورند ...ایمانی مثال زدنی از بندگان آخرالزمانی..خداوند .
«ما رٱیت الا جمیلا» 💔
🕌🚩 🇮🇷با ما باشید در قرارگاه عمار ⇩⇩⇩
https://eitaa.com/joinchat/3879600153Ca36ccb76db
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
▪️ زرنگی در وقت نماز !!
🌱آن روز، به مسجد نرسيده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم يواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم. حالت عجيبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ايستاده بود. طوری حمد و سوره میخواند مثل اين که خدا را میبيند
🌷ذکرها را دقيق و شمرده ادا میکرد. بعدها در مورد نحوه نماز خواندنش ازش پرسيدم، گفت: «اشکال کار ما اينه که برای همه وقت میذاريم، جز برای خدا! نمازمون رو سريع میخونيم و فکر میکنيم زرنگی کرديم؛ اما يادمون ميره اونی که به وقتها برکت میده، فقط خود خداست».
🌿مسافر کربلا، ص ٣٢، شهيد علی رضا کريمی
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید
@shohadabarahin_amar
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تصویری دیدنی از مستند #روایت_فتح با گفتاری بسیار شنیدنی از سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🎙 #شهید_آوینی : وقتی از او پرسیدیم كه چه آرزویی داری ، پیش از آنكه فكر كند گفت : « رهایی قدس » ، و بعد اضافه كرد : « هر چه امام بفرماید. او نایب امام زمان است و ما مطیع او هستیم. » و این همه اطاعت به راستی حیرتانگیز است.
🌱بسیجی دل باختهی حق و اهل ولایت است و به خود حتی اجازه نمیدهد بجز آنچه ولی امر میخواهد آرزویی داشته باشد.
بسیجیها دل باختهی حقند و ما دل باختهی بسیجیها هستیم.
آری ، خداوند انسان را برای خود خلق فرموده است و اگر راه عشق را با كرب و بلا قرین ساخته ، از آن است كه جز اهلالله در این راه قدم نگذارد...
🌸 روحش شاد و یادش گرامی
#دفاع_مقدس
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید👇
@shohadabarahin_amar
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
...و سلام بر او که می گفت:
«شما همتون برید
یا همه تون بمونید
هیچ فرقی به حال اسلام نمی کند
ما مکلف به انجام وظیفه ایم»
#سردارشهید_حسن_باقری
🌷🕊#شبتون_شهدایی🕊🌷
هدایت شده از گونی نیوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥کوثر خانم، سوالات داوران رو با قرآن جواب میده
💥اگه چند وقت دیگه براندازا گفتن اینا مصداق کودک آزاریه تعجب نکنید
┄┅═✧☫ گونی نیوز ☫✧═┅┄
#گونی_نیوز
🇮🇷 @gooninews
هدایت شده از مروجین معروف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بغض دختر نابینا حافظ کل قرآن موقع صحبت درباره مادرش در برنامه #محفل
🔹بهترین آدمی که تو دنیا دیدم مادرمه
#ماه_رمضان #رمضان
#مروجین_معروف
👇عضویت👇
🆔@moravejin_marof
(بسم الله الرحمن الرحیم)
(لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم )
(الهی به امیدتو)
خدایا بحق امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام همه جوانان مارا از وسوسه های شیطانی در پناه خودت حفظ کن
خدایا همه جوانان ما را اگر درمسیرهوای نفس افتاده اند به آغوش اسلام برگردان
خدایا مشکل شغل . مسکن.ازدواج و تحصیل جوانهای مارا حل بگردان
جوانان ما را به علی اکبر امام حسین علیه السلام و به قاسم امام حسن علیه السلام ببخش
الهی عجل عجل عجل لولیک الفرج
آمین یا رب العالمین
سلام صبحتون منور به نور الهی ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ ۷ رمضان ۱۴۴۵
ذکر روز دوشنبه
یا قاضی الحاجات
السلام علیک یا رسول الله
السلام علیک یا امیرالمؤمنین
السلام علیک یا فاطمة الزهراء
السلام علیک یا حسن بن علی
السلام علیک یا حسین بن علی
السلام علیک یا علی بن الحسین
السلام علیک یا محمد بن علی
السلام علیک یا جعفر بن محمد
السلام علیک یا موسی بن جعفر
السلام علیک یا علی بن موسی
السلام علیک یا محمد بن علی
السلام علیک یا علی بن محمد
السلام علیک یا حسن بن علی
السلام علیک یا صاحب الزمان
آیت_الکرسی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
«اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَۆُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ.
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُۆْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآۆُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.»
((( اللهم عجل لولیک الفرج)))