خاطرات برگرفته از کتاب جبهه شرقی خاطرات رزمندگان شرکت بهره برداری نفت و گاز شرق نوشته مهندس بلقان آباد
احمد بزنگانی
رزمنده دلاور احمد بزنگانی فرزند نورمحمد سال 1340 در روستای بزنگان دیده به جهان گشود . وی بعد از تحصیلات در تاریخ 18 خرداد 1359 جهت انجام خدمت مقدس سربازی به پادگان 04 بیرجند اعزام شد . مدت 3 ماه در این پادگان آموزش دید و پس از پایان آموزش در سازمان لشکر 77 خراسان تیپ 2 گردان 122 با عنوان تیربارچی تفنگ ژ ۳ قرارگرفت و به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام گردید . ابتدا با قطار تا سربندر رفتند از آنجا به وسیله هلیکوپتر به جاده آبادان- ماهشهر منتقل شدند . زیر پل خرمشهر به آبادان در ایستگاه 7 مستقر شده و مدت 5/4 ماه در این ایستگاه از کشور دفاع نمودند . 5 مهر 1360 که عملیات ثامن الائمه علیه السلام با رمز مقدس نصر من الله و فتح غریب آغاز شد . در این عملیات 9 گردان از ارتش و 15 گردان از سپاه شرکت داشتند . ساعت 00:30 بامداد حمله به سمت نیروهای دشمن از سه محور ماهشهر- آبادان ، اهواز- آبادان و اروندکنار- آبادان شروع شد . در ساعت اولیه عملیات با توجه به غافلگیری دشمن بسیاری از نیروهای بعثی پا به فرار گذاشتند اما از انجا که دشمن در محاصره رودخانه بهمنشیر و کارون بود تلفات زیادی داد و تعداد زیادی از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند .
در حین عملیات و پیشروی نیروهای خودی ، من با یکی از نیروهای بسیجی درحال پاکسازی سنگرهای عراقی بودیم . وارد یک سنگر کوچک شدیم ، یک عراقی دستهای خودش را روی سرش گذاشته بود و خود را تسلیم نمود . نیروی بسیجی که با من بود گفت: این که تسلیم شده تا چند لحظه پیش به سمت ما شلیک میکرد ، این را باید بکشیم . به او گفتم :بنده خدا اسیر است ، چرا باید او را بکشیم ؟ گفت : من اسیر مسیر حالیم نیست این باید کشته شود . تا به خودم بیایم دیدم اسلحه را به سمت آن اسیر نشانه رفت وقبل از اینکه بتوانم کاری بکنم یک رگبار به سمت اسیر عراقی بست و او را به هلاکت رساند .
عملیات ثامن الائمه علیه السلام 3روز طول کشید . یادم هست روز دوم عملیات برای ما غذای گرم آوردند منتها ظرف برای گرفتن غذا نداشتیم یکی از نیروها که لباسش تمیزتر بود بلیزش را از تنش بیرون آورد و به اندازهی سهمیهی 28 نفر روی بلیز نظامیاش غذا گرفتیم و ناهار خوردیم . بعد از ناهار از آنجا با یک ماشین خودمان را به آبادان رساندیم . بعد از شکستن محاصره آبادان ما را برای انجام عملیات فتح المبین به شوش بردند . مأموریت ما پشتیبانی گردان 155 از لشکر 77 پیروز خراسان بود .
روز دوم فروردین ماه سال 1361 بود . حوالی ساعت 4 صبح یک خمپاره نزدیک گردان ما منفجر شد . چون تیراندازی خیلی زیاد بود و ما به شدت درگیر ، چیزی متوجه نشدم فقط در یک لحظه تیربار از دستم افتاد و بیحال شدم . تازه متوجه شدم که ترکش به مچ دستم اصابت کرده ، همسنگرانم من را به پست امداد منتقل نمودند و از آنجا به اندیمشک بردند . از بیمارستان اندیمشک همه مجروحین را به وسیله قطار به پشت جبهه منتقل کردند . از اندیمشک تا تهران حال خوبی را تجربه کردم . عده زیادی از مردم در ایستگاهها از ما استقبال خوبی داشتند و در هر ایستگاه تعدادی از مجروحین را جهت بستری و مداوا پیاده مینمودند و با آمبولانس به بیمارستان منتقل میکردند . بالاخره به تهران رسیدیم و تعدادی از بچه ها هم در تهران پیاده شدند . عده ای که در قطار مانده بودیم در ادامه تخلیه مجروحین ، به سمت شمال رفتیم و با رسیدن قطار به قائمشهر ، ما را در بیمارستان بستری و تحت عمل قرار دادند . 8 روز در بیمارستان بستری بودم بعد از بهبودی نسبی من را مرخص نمودند از آنجا به شهرستان آمدم . با توجه به مجروحیت و اینکه سرباز دوره احتیاط بودم تاریخ 24 فروردین 1361 خدمت من به پایان رسید بعد از خدمت در شرکت بهرهبرداری نفت و گاز مشغول شدم و در قسمت حراست در حال خدمت میباشم .
غلام احمد جمشیدی فر
(گلاوی) فرزند حسین در سال 1340 در روستای پسکمر از توابع سرخس دیده به جهان گشود تا مقطع دیپلم تحصیل کرد و در تاریخ 18 خرداد 1359 جهت انجام خدمت مقدس سربازی به پادگان 04 بیرجند اعزام گردید . 3 ماه در آنجا آموزش دید و با شروع جنگ تحمیلی بهصورت داوطلبانه با 15 نفر در گردان توپخانه 155 از مشهد با قطار به اهواز ، بندر امام و با لنج به آبادان و از آنجا با هلیکوپتر شنوک به ایستگاه 12 آبادان اعزام شدند . سپس بههمراه محمد اردلان ، حسین شیبک ، مرحوم بهرام نخعی و حسین گمرکی به دارخوین منتقل شده و مشغول انجام خدمت سربازی شدند . نامبرده در قسمت ترابری توپخانه کار رساندن آذوقه و سوخت ، آب و غیره را برعهده داشت و شبها نیز کار سیم بانی تلفنهای صحرایی را انجام میداد . سیمکشی به سنگرها و سیم بانی تلفنهای صحرایی بر عهده آنها بود .
داخل خرمشهر از طرف اروندکنار و بهمنشیر و اروندرود نزدیک بیمارستان طالقانی آبادان مستقر بودیم به من یک خودرو آیفا آسمانی رنگ داده بودند که کار رساندن مهمات و پشتیبانی توپخانه را برعهده داشتم . معمولا به مقر که می رسیدم خودرو را در کنار یک دیوار که داخل مقر بود پارک میکردم از خودرو پیاده شدم و به سمت دژبانی حرکت کردم که صدای سوت خمپاره را شنیدم بلافاصله دراز کشیدم ، پساز انفجار صدای نیروهای خودی را میشنیدم که احمد گلاوی را صدا میزدند ( آنها به من احمد گلاوی میگفتند ) . از زمین بلند شدم و به سمت خودرو راه افتادم ، گلوله خمپاره وسط دوچرخ جلوی خودرو خورده بود . موتور ماشین و رادیاتور با ترکش های خمپاره سوراخ سوراخ شده بود حتی بعضی از ترکش ها از داخل موتور به صندلی راننده و شیشه ها اصابت کرده بود ، این خواست خداوند بود که من از ماشین فاصله بگیرم و زنده بمانم . شاید هم لیاقت شهادت را نداشتم .
در عملیات ثامن الائمه علیه السلام شکست حصر آبادان ما را به جاده ماهشهر آبادان منتقل کردند . ما با استعداد 6 عدد توپ مدت 25 روز در منطقه مستقر بودیم و قبل از شروع عملیات 2 توپ دیگر به ما اضافه شد و در مجموع 8 توپ شدیم . شب عملیات قرار بود ساعت 12 با شنیدن رمز . عملیات را شروع کنیم که بدلیل موفق نشدن بچه های پیشرو در دستیابی به اهداف عملیات با تاخیر در ساعت 01:12 بامداد شروع شد . فرمانده گردان توپخانه سروان شهیدی بچه گناباد بود که علاقه خاصی به مملکت و میهن داشت و شب عملیات قبل از شروع عملیات نیروها را جمع کرد و گفت : امشب نیروهای پیاده با اطمینان به ما عملیات می کنند . هرکس هر چه توان دارد باید امشب بکار بگیرد . اگر ببینم یک مسئول توپ از پشت دستگاه نشانه روی بلند شده گوشش را میبرم . امشب هر اشتباه شما مساوی با شهید شدن تعداد زیادی نیرو است . با شروع عملیات تا ساعت 5 صبح که دستور توقف شلیک داده شد هر کدام از توپ ها بیش از 1200 گلوله شلیک کرده بود . در این عملیات بدلیل غافلگیری نیروهای عراقی ، غنایم خوبی از توپ و تانک و تیربار و ... به دست ما افتاد .
قبل از عملیات ثامن الائمه علیه السلام یک روز درحال انتقال نیروها و تجهیزات به خط بودم که یک گلولهی جنگی کنار ماشین منفجر شد شیشه های ماشین شکست و چادر ماشین پاره شد لباسهایم سوخت و بهعلت موج انفجار چهل و هشت ساعت در بیمارستان طالقانی آبادان بستری بودم که متأسفانه بدلیل بمباران بیمارستان در زمان جنگ و نابود شدن اسناد ، هیچ مدرکی از این بستری در اختیار ندارم . 18 خردادماه 1361 خدمت اینجانب تمام شد . مدتی در سپاه سرخس فعالیت داشتم و یکم بهمنماه 1363 که حراست شرکت نفت نیرو میگرفت وارد شرکت بهرهبرداری نفت و گاز شرق شدم و در سال 1400 به افتخار بازنشستگی نایل آمدم .
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 بازنشر خوشحالی عراقى ها در بین الحرمین و افتخار به ايران و شیعه در شبکه های اجتماعی عراق
🔹به بهانه حمله ایران به اسرائیل و کلیپی از خوشحالی عراقی ها در بین الحرمین در شبکه های اجتماعی عراق بازنشر میشود.
🔹در روزهای اخیر عراقی ها در اکثر استان ها بابت حملات ایران به اسرائیل خوشحالی کردند و حالا کلیپی از سال های قبل در شبکه های اجتماعی عراق بازنشر شده که عراقی ها با معروفترین روحانی و مداح عراقی یعنی شیخ میثم تمار در بین الحرمین در حمایت از ایران و شیعه شعار می دهند
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از ولایت
.
♨️ به محضِ خطای صهیونیستها علیه خاک ایران پاسخ ما شروع خواهد شد / تاکتیک اینبار متفاوت خواهد بود
معاون دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا:
🔹️موشک هایپرسونیک را ما چند ماه پیش رونمایی کردیم اما واقعیت این است که چند سال پیش به این فناوری رسیدهایم.
🔹️در عرصههای دیگر توانمندیهایی داریم که زمان رونمایی از آنها فرانرسیده اما اگر اتفاقی برای کشور بیفتد حتما از آن استفاده میکنیم؛ چون آمادۀ استفاده است.
🔹️به محضِ اینکه صهیونیستها علیه خاک ایران خطایی کنند، پاسخ ما شروع خواهد شد.
🔹️ما هیچ محدودیتی نداریم و صهیونیستها با انواعِ جدیدی از تسلیحات مواجه خواهند شد. تاکتیک ما اینبار متفاوت خواهد بود.
📌 خبر فوری سراسری
هدایت شده از تجهیزات نظامی
ناشناختهترین موشک اسرائیلزن را بشناسید!
🚀کانال تجهیزات نظامی👇
https://eitaa.com/joinchat/1432944676Cf8b217f0d3
هدایت شده از تجهیزات نظامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از وقوع انفجار در کارخانه تسلیحاتی BAE Systems انگلیس
🚀کانال تجهیزات نظامی👇
https://eitaa.com/joinchat/1432944676Cf8b217f0d3
هدایت شده از ولایت
.
🔻عملیاتی برای فروپاشی اجتماعی
🔹یک کار ویژهای که در عملیات وعدهی صادق انجام شد، حرکت شمال به جنوب بعضی از موشکهای ایران در سرزمینهای اشغالی است!
🔹دقت کنیم که موقعیت جغرافیایی ایران نسبت به سرزمینهای اشغالی، شرق به غرب است و طبیعتا مسیر پروازی پرتابههای ما هم از همین جهت باید باشد اما در عملیات دو شب قبل ایران علیه رژیم صهیونسیتی، علیرغم سختی عملیات و پیچیدگی پدافند اسراییل، طوری طراحی شد که مانور عملیاتی برخی موشکها از شمال به جنوب باشد تا حضور آنها در آسمان سرزمینهای اشغالی مشهود باشد..
🔹از این طریق، هرچند هدف عملیاتی ما پایگاههای نظامی بود اما همهی شهرکنشینان صهیونیست دیدند که در صورت لزوم ایران امکان هدف قراردادن نقاط دیگری را هم دارد که خروجی این اتفاق را در تصاویر هراس و وحشت صهیونیستها در حیفا و تلآویو میشود به خوبی مشاهده کرد..
🔹در واقع، عملیات وعدهی صادق، علاوه بر پاسخ پشیمانکنندهی نظامی، یک ضربه اجتماعی تمام عیار به جامعه از درون متلاشی اسراییل هم وارد کرد تا روند مهاجرت معکوس و فروپاشی اجتماعی اسراییل را که پس از عملیات طوفانالاقصی تندتر شده بود را سرعت ببخشد..
✍🏻سیدپویانحسینپور
#انتقام_سخت
#وعده_صادق
🇮🇷
هدایت شده از خبرهای جنجالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ پاسخ کوبنده نماینده کویت در سازمان ملل به توهین های نماینده رژیم صهیونیستی نسبت به #ایران
🔵جدّا کویت چه نماینده ی شجاع و غیور و باشرافتی در سازمان ملل دارد. هزاران درود بر این مرد غیرتمند.
✅واقعا آبروی کشورهای عربی را خرید که نماینده رژیم صهیونیستی را از جلسه بیرون انداخت.
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
چقدررر دیر بیدار شدین
هدایت شده از عنترنشنال | antarnational
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اونایی که نمیدونن این چند روز چی شد!
واکنش سازمانملل مثل همیشه!
🇮🇷 کانال رسمی #عنتر_نشنال 👇🏻
@antarnational
هدایت شده از علیرضا ملک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰مقام صهیونیست در کانال 12 عبری، اعتراف کرد که در حملات امروز حزبالله در «عرب العرامشه» ، 18 نظامی به هلاکت رسیدند
🔹شباب پرس؛ برترین تحلیلها درباره فلسطین را اینجا بخوانید
https://eitaa.com/joinchat/1209204789Ce03d4ce525
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🔴محرمانه های موشکی؛ خنده های تمسخرآمیز ژنرالهای روس به شهید حسن تهرانی مقدم!
🔻برای دریافت موشکی فوقالعاده پیشرفته به روسیه رفته بودم و از کارشناسان روسی خواستم فناوری این موشک را در اختیار ما قرار دهند که آنان خندیدند و گفتند امکان ندارد. این فناوری تنها در اختیار روسیه است.
به آنها گفتم ما این موشک را میسازیم که دوباره ژنرالهای روسی خندیدند. پس از بازگشت تلاش کردیم آن موشک را بسازیم اما نشد. تنها راهی که به ذهنم رسید این بود که به خدمت ثامنالحجج (علیه السلام)🌸بروم ...
شهید حسن تهرانی مقدم سه روز تمام در حرم امام رضا (علیه السلام) توسل و توجه داشت تا راهی به ذهنش برسد و در روز سوم عنایتی شد و مدلی به ذهنش رسید و احساس کرد گمشدهاش را یافته. شهید تهرانی مقدم پس از اتمام زیارت روی دفترچه نقاشی دخترش مدل این موشک را کشید و آن را در تهران عملی کرد. این موشک بهتر از نمونه روسی اش بود !👌🏼
🎙(نقل از شهید تهرانی مقدم)
🔻راوی : علیرضا زاکانی
#پدر_موشکی_ایران
#شهید_تهرانی_مقدم🌷
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خستـه ایم...
دلتنگـــ دیار عاشقــان.... 💔
#شهید
#مدیون_شهدا_هستیم
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
سالروزشهادت مدافع حرم
افشین ذورقی
همرزم شهید ذورقی خاطرات کمتر شنیده ای را برایمان بازگو می کند؛
او ادامه می دهد: در منطقه ای که از شهری که تحت تصرف نیروهای داعش بود، حاج افشین و تعدادی از نیروهای سوری در آنجا مستقر بودیم که قرار بود در هنگام شب عملیات برای آزادسازی شهر شروع شود، هنگام نماز مغرب شد که ناگهان صدای اذان از خانه ها وساختمانهایی که داعش تحت تصرف خود داشت بلند شد .
همه تعجب کرده بودیم، در همین حین نیروهای سوری که با ما بودند شبهه ای در دلشان افتاد و با خود زمزمه می کردند که چرا اذان می گویند و می خواهند نماز بخوانند، انها مسلمان هستند و ما چرا باید با مسلمانان وارد جنگ شویم و من متوجه این موضوع شدم و این موضوع را با حاج افشین در میان گذاشتم که داعش این نیرنگ را چیده است تا نیروهای ما گمراه کند.
نیروهای سوری تحت تاثیر این موضوع قرار گرفته اند، در همین حین حاج افشین با تدبیر و بصیرتی که داشتند با صحبت کردن و با بازگو کردن مسئله ای که از زمان امام علی (ع) پیش امده بود و قرآنها را سر نیزه گذاشته بودند آنها را متوجه حیله و نیرنگ عناصر تکفیری داعش کردند و شبهه ای که در دل نیروهای سوری افتاده بود با درایتی که حاج افشین داشت برداشته شد و نیروها با قدرت مضاعف آن عملیات را به خوبی انجام دادند.
یادش گرامی وراهش پررهرو
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #معرفی_شهدا
سید محمدتقی رضوی در سال 1334، در شهر مقدس مشهد و در خانوادهای مذهبی و متدین از سلسلهی جلیلهی سادات دیده به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را گذراند و وارد دبیرستان شد. در کنار تحصیل به ورزش نیز پرداخت و به عنوان عضو رسمی تیم والیبال ابومسلم در مسابقات مختلف شرکت میکرد. در یکی از مسابقات، قرار بود از دست پسر شاه ملعون مدال دریافت کند، که از این کار خودداری نمود. پس از اخذ دیپلم وارد انستیتو راه و ساختمان شد و به ادامهی تحصیل پرداخت.
پس از فارغالتحصیلی پدرش پیشنهاد کرد، که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، اما او گفت: حاضر نیستم لحظهای از عمرم را در خارج از کشور بگذرانم. در سال 56، برای انجام خدمت سربازی راهی تهران شد و پس از گذراندن دورهی آموزشی به مشهد منتقل گردید. با اوجگیری انقلاب شکوهمند اسلامی و فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها او نیز در اطاعت از امام از پادگان فرار کرد و سربازان دیگر را نیز به این کار تشویق نمود. از جلسات سیاسی و مذهبی رهبر معظم انقلاب و شهید هاشمینژاد بهرهی فراوان میجست.
در خوشرویی و خوش خلقی سرآمد آشنایان و دوستان بود. به امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی عشق میورزید و در زمان پیروزی انقلاب فعالانه به پخش و تکثیر نوارها و عکسهای حضرت امام خمینی(ره) میپرداخت. در پاکسازی شهر مشهد از لوث وجود عوامل طاغوتی و ساواکی نقشی فعال داشت. پس از این که پروندههای افراد انقلابی، که در دست ساواک بود، به دست مردم افتاد، معلوم شد که وی در لیست اعدامیهای رژیم ستمشاهی قرار داشته است.
پس از پیروزی انقلاب، بقیهی خدمت سربازی خود را در کمیتهی انقلاب اسلامی گذراند و با شکلگیری جهاد سازندگی خراسان به عضویت این نهاد در آمد و از اعضای فعال آن شد.
شهید سید محمدتقی رضوی جهادگری مخلص و مؤمن و انسانی آرام با روحیهای قوی و زاهدی متعبد و رزمندهای عاشق بود.
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🥀🕊هرگز نمیـرد ...
آنڪہ حسینیست قلب او
در مڪتبِ حسین بقا فرق میڪند
🌷پنج،شش ساعت قبل ازشهادتش ایشان را دیدم گفتم ابومحسن تو شبانهروز در حال خدمت و جهاد هستی باید مزدت شهادت باشد اگر شهادت نصیبت نشود یعنی اینکه ناخالصی در شما وجود دارد.
🥀پس ازاین حرفم شهید خیلی آرام رو به من کرد وگفت:«برای شهادت به اینجا نیامدم برای خدمت و جهاد آمدم اینجا باید طوری جهاد کرد که خداوند و حضرتزینب(س)از ما راضی باشند.»
🕊وقتی چند ساعت بعد خبر شهادت ابومحسن از بیسیم اعلام شد از حرفم پشیمان شدم و گفتم خدایا با این کارت میخواستی به من ثابت کنی که این بندهات ناخالصی ندارد ...
راوی : همرزم شهید
فراموش نڪنیم ڪہ ،
از شهدا شرمندہ ایم
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلےمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم🌸
#سلام_خدابرشهیدان 🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
(به مناسبت روز ارتش)
ﻫﻤﺴﺮاﻧﻪ✍:
آن لحظه استرس شدیدی گرفته بودم. سینی چای را به خاله برگرداندم و گفتم: من اصلا نمی توانم... شما چای را ببرید.
شیرینی را برداشتم و آرام وارد اتاق شدم. پس از پذیرایی در کنار مادرش نشستم. پس از دقیقه ای پدر اجازه داد تا چند کلمه را با یکدیگر صحبت کنیم. وقتی صحبت را شروع کردیم. اولین موردی که اشاره کرد، شهادت بود او گفت: "من یک #ارتشی هستم ماموریت های زیادی می روم و #عاشق_شهادتم."
برایم عجیب بود که چرا روز اول از شهادت صحبت می کند
🌷🇮🇷 دستنوشته شهید مجتبی ذوالفقارنسب در روز 13 فروردین (ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ)/سوریه:
امیدوارم سالی همراه با تغییر و دگرگونی در درون و احوال ما به سمت و سوی احسن الحال خداوند رقم بزند. عاقبت هم ختم به خیر شود و جمیع شیعیان و محبین حضرت علی علیه السلام در مورد آمرزش و مغفرت قرار گیرد و نهایت عمر من هم به شهادت در راه خدا رقم بخورد.
🥀شهید مجتبی ذوالفقارنسب
شهدا را یاد کنید با صلوات
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
#سلام_خدابرشهیدان 🥀
#باشهداتاظهور
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🌷🇮🇷یکبار به اوگفتم تو ۵ سال در جبهه بودی؛ دیگر بس است. گفت؛ عمر دست خداست، ممکن است در شهر به دلائل دیگری بمیرم پس چه بهتر که مرگم ختم به شهادت شود.
در یکی از عملیاتها مجروح شده بود او را به اصفهان منتقل کرده بودند. برادرم از اصفهان زنگ زد و گفت علیرضا اینجا پیش ماست. گفتم دلمان برایش تنگ شده بگویید بیاید. وقتی آمدند متوجه شدیم علیرضا مجروح شده و با عصای زیر بغلش آمد. هنوز کاملا خوب نشده بود که مجددا به جبهه رفت.
🥀پس از چند روز زنگ زد و از جراحتهایش پرسیدم، گفت: خودشان خوب میشوند؛ جای مردان جنگ، جبهه است، این جراحتها نباید ما را خانه نشین کند.
همیشه گله مند بود و میگفت من از همه بیشتر جبهه بودم ولی لیاقت شهادت ندارم.
هر وقت از او میپرسیدم در جبهه چکار میکند؟ برای اینکه من نگران نشوم، میگفت من در آشپزخانه خدمت میکنم. در صورتی که او فرمانده گردان رزمی ۴۱۳ لشکر ثارالله بود.
به روایت مادربزرگوارشهید
فرماندهٔ گردانرزمی ۴۱۳ لشگر ۴۱ثارالله
#سردارجاویدالاثر_علیرضا_اختراعی🌷
#ایام_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۱ کرمان
●شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۶ فاو
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️
@shohadabarahin_amar