3.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️🥀کار فرهنگی به سبک شهید همدانی از زبان شهید سلیمانی...
هر فعل این مردان خدا در شهیدانه زیست کردن عمر پربرکتشان سرمنشاء هدایت راهیست که گاهی روزمرگیهای پرپیچ و خم دنیا ما را از آن غافل میکند
از شهدا بیشتر بیاموزیم .
#سیره_شهدا
#حاج_حسین_همدانی
#حاج_قاسم
#یادشهداباصلوات
❇️#سیره_شهدا
🟣شهید مدافعحرم #محمد_زلقی
♻️فعّالیّتهای فرهنگی در مسجد
🔮عموی بزرگوارم پس از دوران دفاع مقدس از جبههی نظامی وارد جبههی فرهنگی شد و به فعّالیّت در یکی از مساجد محلّات شهر دزفول که مردمانی زحمتکش دارد، روی آورد و آن مسجد را آباد و به کانون فعّالیّتهای مردمی در آن محلّه تبدیل کرد.
🔮او تعامل بسیار خوبی با جوانان داشت و علاوه بر اینکه خود اهل ورزش بود، جوانان را با برگزاری بازیهای فوتبال و امثالُهُم به ورزشکردن دعوت میکرد. شهید زلقی همواره تأکید داشت مسجد، فقط جایِ نمازخواندن نیست و باید از فضاهای موجود در مسجد برای تربیت کودکان و نوجوانان استفاده کرد؛ این تربیت شامل برگزاری کلاسهای معرفتی، ورزشی و... است.
🎙راوے: برادرزاده شهید
🛑#سیره_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #حسینعلی_کیانی
♨️رسیدگی به فقرا و نیازمندان
🎙راوے: پدر شهید
حسینعلی از همان نوجوانی پسری آرام و سربهزیــــر بود. نماز میخواند و روزه میگرفت
بخشــــندگی، یکی از صفات بارز او بود.
به گفتهی دوستانش حسین از آنها خواسته بود اگر لبــــاس اضافــــه یا کفش و پول و نذورات دارند برای فقــــرا کنار بگذارند.
بعدها که به دانشگاه آزاد رفت اگر از ناهار و شام دانشجویـــان، غــــذایی اضافــــه میآمــــد داخل ظرف یکبار مصرف میریخت و تا ساعت یک و دو نصف شب به منازل فقرا میبُرد و پخش می کرد.
🕊◍⃟♥️🕊
#سیره_شهدا
پاسدار کمیته انقلاب اسلامی #شهیدسیدمحمدحسن_سعادت
✍ فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز
دوستان، برای خدا و به خاطر خدا و در صراط الله قدم بردارید و فکر کنید حیات شما همین چند روز است و تمام شدنی است، خیلی سعی کنید، برای آخرت مهیا شوید. از روحانیت مبارز و متعهد می خواهم جهت حفظ اسلام اصیل و درخت پربار انقلاب اسلامی، مواظب قدرت طلبی و انحراف بعضی از آقایان که در این لباس رفته اند باشند، که چنین تیشه به ریشه اسلام نزنند و مقام شامخ روحانیت متعهد و دلسوز را لکه دار ننمایند.
#راه_شهدا
❇️#سیره_شهدا
🌕شهید مدافعحرم مراد عباسی فر
♻️جهاد شبانهروزی برای دفاع از حرم
🌻«اصلا اینطور نبود که آقامراد یکجا بنشیند. این اواخر که به مرخصی میآمد، تا نماز صبح مینشست و برای شناخت مناطق عملیاتی، نقشههای سوریه را دانلود میکرد. نمازش را میخواند و یک ساعتی استراحت میکرد. اگر بیرون میرفت هم به من میگفت که برایش دانلود کنم.
🌻او در زمان مرخصی با دانلود نقشههای مختلف از سوریه، شبانهروز روی نقشهها کار میکرد و مواردی را که نیاز داشت، شناسایی میکرد و این به حدّی بود که همرزمانش میگفتند اگر او را نمیشناختیم، فکر میکردیم از بچههای آن محله است؛ چون خیلی از شهرها و روستاهای اطراف را مثل کف دستش میشناخت!»
🎙راوے: همسر شهید
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود...
1️⃣.قسمت اول
🔸جوانی بودم که سالها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردمو خیری برای خانوادهام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ...شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب
🔹زمانی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بینصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمیدهند
▪️یه روز تو یکی از گروههای چت یه آقایی پستهای مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند رفتم توی پی وی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم
▫️عکس شهیدی دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچههای او باشند و زیر آن عکس یه جملهای نوشته شده بود:میروم تا حیا و غیرت جوان ما نرود
□ ناخودآگاه اشکم سرازیر شد دلم شکست باورم نمیشد دارم گریه میکنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بیحیا و بیغیرت، منه چشم چرون هوس باز از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم متنفر شدم
🔻دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمیگرفتم تصمیم گرفتم برم مسجد اولین نماز عمرمو بخونم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی میکردم، آرامشی که سالها دنبالش بودم...
ادامه دارد...
#سیره_شهدا
#رسالت_شهدا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات...
2️⃣ قسمت دوم
🔸از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد میداد نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...کتاب میخرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیتهای بسیج و مراسمات شرکت میداد
🔹توی محله معروف شدم و احترام ویژهای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای خادمی معرفی شدم
▪️نزدیکای اربعین امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمیتونم، میشه شما به نیابت از من بری؟پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود!من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟اشکم سرازیر شد
▫️قبول کردم و باحال عجیبی رفتم هنوز باورم نشده که اومدم کربلا پس از برگشت تصمیم گرفتم برم حوزه علمیه که با مخالفتهای فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمیگرفت قبول کرد
🔻حوزه قبول شدم و با کتابهای دینی انس گرفتم در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو میکردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم
ادامه دارد...
#سیره_شهدا
#رسالت_شهدا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌مرکبی از نور...
3️⃣ قسمت سوم
🔸یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن،گفتم بابا چی شده؟گفت پسرم ازت ممنونم،من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم
🔹تو رو میدیدیم با مرکبی از نور میبردن بهشت و ما رو میبردن جهنم و هر چه به تو اصرار میکردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت
▪️یه آقای نورانی بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین بهشت و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی
▫️پسرم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید شدند
□چند ماه بعد با دختری عقد کردم یه روز توی خونشون عکس شهیدی دیدم که خیلی برام آشنا بود گریهام گرفت نتونستم جلوی خودم رو بگیرم این همون عکسی بود که تو پروفایل بود...
●خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟مگه صاحب این عکس و میشناسی؟و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم
○خودش و حتی مادرش هم گریه کردند خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟
گفتم: نه گفت: این پدرمه.آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر دخترشو به عقدمن درآورد
🔻چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای مدافعان حرم اسم نوشتیم،خانمم باردار بود و با گریه گفت:وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟
همان جمله شهید یادم اومد و گفتم:
میرم تا حیاوغیرت جوانان ایران نرود
#سیره_شهدا
#رسالت_شهدا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌زندگی شیرین؛خاطره ای از شهید"مصطفی صدرزاده"
🔸بعضی آقایان وقتی وارد خانه میشوند و محیط خانه را نامرتب میبینند یا متوجه میشوند که غذا آماده نیست، اعتراض میکنند.
🔹مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچهداری نمیتوانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم، وقتی مصطفی وارد میشد از او عذرخواهی میکردم
▪️از ته قلبش ناراحت میشد و میگفت: تو وظیفهای نداری که برای من غذا درست کنی، تو وظیفهای نداری که خانه را مرتب کنی، این وظیفه من است و حتما من اینجا کم کاری کردم
▫️بعد با خنده به او میگفتم: پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟ مصطفی هم پاسخ میداد: وظیفه تو فقط تربیت بچههاست،
🔻بقیه کارهای خانه وظیفه من است اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام میدهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد.
"زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود"
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_شهدا
#سیره_شهدا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
@khadem_shohda
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌فرمانده بی ادعا، شهید مهدی زین الدین
🔸فرمانده ای که با رفتنش قلب بچههای لشکر ۱۷ را به آتش کشید.
🔹اخلاق و رفتار او باتوجه به اقتضای مسئولیتهای نظامیاش که دارای صلابت و قدرت خاصی بود، زمانی که با بسیجیان مواجه میشد برادری صمیمی و دلسوز برای آنها بود.
▪️توی تدارکات لشکر، یکی دو شب، می دیدم ظرف ها ی شام را یکی شسته. نمی دانستیم کار کیه.
▫️یک شب، مچش را گرفتیم. آقا مهدی بود. گفت:من روزها نمی رسم کمکتون کنم. ولی ظرف های شب با من...
#شهید_مهدی_زینالدین
#خاطرات_شهدا
#سیره_شهدا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🟠#سیره_شهدا
❇️شهید #مجتبی_زکوی_زاده
💥همسر شهید نقل میکنند: مجتبی در همهحال شوخطبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت؛ هروقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور میکردیم، با شوخی میگفت: خانم! این آدرس را حفظ کن، بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا میخورد! من متوجه میشدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند، با شوخی و خنده میگفت!
💥حتی در خود سوریه دوستانش میگفتند برخی اوقات که در منطقهی عملیاتی راه را گم میکردیم، در عین عصبانیتِ همهی ما، شهید زکوی با لبخند میگفت نترسید راه ما به سمت بهشت است، گم نمیشویم. مجتبی شدیداً بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام میگفت چادر حضرت زهرا علیهاالسلام را از سر برندارید.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
3.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از شهدا درس زندگی بیاموزیم
حتما ببینید بسیار زیباست 🌷🌷
آنروز هیچکس نبود...راحت میتونستم گناه کنم...اما بعدش اتفاق عجیبی رو دیدم.... #حتماً_بشنوید
بریدهای از کتاب (عارفانه)
شهید احمدعلی نیری
#سیره_شهدا
#سلام_خدابرشهیدان
#مرگ_بر_اسرائیل
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید
┏━━━━━━━━🌷🍃━┓
@shohadabarahin_amar
┗━━🌷🍃━━━━━━━┛