قبل از شروع جنگ
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺣﻤﻴﺪ ﺗﻮ ﻛﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﺗﺎ ﺣﻤﻴﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ میﺭﻓﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ
من اصلا ﺗﺤﻤﻞ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
ﻣﻌﻤﻮلا میﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﭘﻴﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍ
یا پیش ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺣﻤﻴﺪ و یا ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ..
ﺣﻤﻴﺪ ﻭقتی از کرﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ میگشت
ﺧﺐ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﺴﺖ ﻣﻦ ﻛﺠﺎﻡ!
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺯﻧﮓ میزﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ میﮔﺸﺖ.
میگفتن: ﺣﻤﻴﺪ ﺑﺎﺯ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ..
ﺣﻤﻴﺪ ﺑﻌﺪ ﻳﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺧﻮبی اﺯﻡ ﮔﺮﻓﺖ
ﺍﻭﻥ ﻣﻨﻮ ﺯﻭﺩ ﭘﻴﺪﺍ میکرد
ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ
ولی ﻣﻦ سی و سه ﺳﺎﻟﻪ که ... :)💔
همسر#شهیدحمیدباکری
هدایت شده از شهادت زیباسـت
📌 شهیدی که از شدت بیخوابی مویرگهای چشمش پاره شده بود و خون میآمد!!
#جان دادند اما،یک وجب خاک ندادند....
#شهیدحمیدباکری
#سالروزشهادت
#یادشهداباصلوات
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
از خــون چشم حــمید بگویم؛ آن دو شبی کــه در جزیرهی مجنون بودیم حمید اصلا چشم روی هم نگذاشت... ناغافل دیدم از چشم های حـمید دارد خون میآید؛ داد زدم: حمید! چشم هات... ترکش خــورده؟ خندیـد... برگــشت زل زد بهم،گــذاشت خــودم بفهمم بعد از دو شــــبانه روز کــار و بــی خــوابی مــویرگ هــای چشمش پــاره شــده وآن خــون...
#شهیدحمیدباکری🌷
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب