eitaa logo
《سربازان دیروز و امروز سرخس》
1.2هزار دنبال‌کننده
38.7هزار عکس
17.5هزار ویدیو
120 فایل
بِسْمِ اَللّٰه اَلرَحمٰن اَلرَحیم فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ : هر کس به اسلام گرویده مأموریت دارد استقامت کند ( آیه ۱۱۲ سوره هود ) سلام علیکم به نام خدا ، به یاد خدا ، برای خدا این کانال مخصوص دفتر حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس شهرستان سرخس می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهادت زیباسـت
🌱هنگام صحبت با نامحرم سرش را پایین می انداخت. حجب و حیا در چهره اش موج می‌زد. وقتی برای کمک به مغازه پدرش می‌رفت اگر خانمى وارد مغازه می‌شد کتابی در دست می‌گرفت سرش را بالا نمی آورد و می‌گفت:«پدر شما جواب بده...» ‌ نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷👇🏿 ••••••••••♡♡♡♡••••••••••• 🆔@lovemartyr http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6 ••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
به سید میگفتم :اینا کی هستند میاری بهشون مسئولیت میدی؟ میگفت: کسی که توراه نیست،اگه بیاد توی مجلس اهل بیت و یه گوشه بشینه و شما بهش بها ندی ،میره و دیگه هم بر نمیگرده اما وقتی تحویلش بگیری،جذب همین راه میشه.
به سید میگفتم :اینا کی هستند میاری بهشون مسئولیت میدی؟ میگفت: کسی که توراه نیست،اگه بیاد توی مجلس اهل بیت و یه گوشه بشینه و شما بهش بها ندی ،میره و دیگه هم بر نمیگرده اما وقتی تحویلش بگیری،جذب همین راه میشه.
سیّد همیشه «یا زهرا (س)» می‌گفت، البته عنایاتی هم نصیب ما می‌شد، مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی‌پول شدیم، آنچنان توان مالی نداشتیم، یکبار می خواستم دانشگاه بروم اما کرایه نداشتم، 5 تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود، توی جیب ایشان هم پول نبود، وقتی به اتاق دیگر رفتم دیدم اسکناس‌های هزاری زیر طاقچه‌مان است، تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک 5 تومانی هم نداشتیم این هزاری‌ها از کجا آمد، گفت: این لطف آقا امام زمان (عج) است، تا من زنده هستم به کسی نگو. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ شهدای گمنام 💫
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
کودکی که شفا گرفت خاطره ای از شهید "سید مجتبی علمدار" 📌چند سال بعد از شهادت سید، خداوند فرزندی به من عطا کرد. اما لگن فرزندم دچار مشکل بود. به تمام پزشکان در تهران و مازندران مراجعه کردیم. آنها راهی برای درمان نمی دیدند. مدتی پسرم را روی دستگاه قرار دادند؛ 🔸 اما باز بی فایده بود. قرار شد دوباره پسرم را ببریم و در بیمارستان بستری کنیم. شب قبل از آن در عالم رویا سید را دیدم. چهره بسیار نورانی داشت. 🔹 پیراهن سیاه و شالی سبز بر گردنش داشت.من ناراحت فرزندم بودم. به سمت من آمد و گفت: «فرزندت شفا گرفته، فرزندت بیمه حضرت زهرا (س) شده.» ▪️صبح که از خواب بیدار شدم، خیلی اشک ریختم. از خدا خواستم به آبروی سید مجتبی خوابم را به حقیقت تبدیل کند. وقتی وارد مطب شدم تمام بدنم می لرزید. ▫️دکتر پسرم را خوب معاینه کرد. بعد از مدتی فکر کردن رو به من کرد و گفت: «از نظر علم پزشکی به دور است، اما فرزند شما انگار که شفا گرفته! اثری از بیماری در او نیست.» 🔻 من به همراه خانواده بسیار گریه کردیم و خدا رو شکر کردیم. بعد از آن دیگر پسرم مشکلی نداشت. من معتقدم سید مجتبی آنقدر به خدا و ائمه نزدیک بود. ● آنقدر به بی بی فاطمه زهرا (س) ارادت داشت که به واسطه ی آنها نزد خداوند صاحب آبرو بود که خداوند درخواست سید مجتبی بر شفا یافتن فرزندم را رد نکرد. 📜کتاب علمدار، صفحه ۲۲۵ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671