هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🌱یکبار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادی ما را به رخمان بکشد.
هر وقت وارد اتاق میشدم، نیمخیز هم که شده از جا بلند میشد. اگر بیست بار هم میرفتم و میآمدم، بلند میشد.
میگفتم: علیجان! مگه غریبه هستم؟! چرا به خودت زحمت میدی؟! میگفت «احترام به والدین، دستور خداست.»
یک روز که خانه نبودم، از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشُسته گوشه حیاطه، همه را شُسته بود و انداخته بود روی بند.
وقتی رسیدم، بهش گفتم: الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست، چطوری اینهمه لباس را شستی؟!
گفت «اگه دو دست هم نداشتم، بازهم وجدانم قبول نمیکرد من اینجا باشم و شما زحمت شستن لباسها را بکشی»
#شهید_علی_ماهانی🌷
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🌷شهید عارف مستجاب الدعوه سردار شهید علی ماهانی و هندوانه خنک بعد از کلاس درس...
مدتی در جزیره مینو مستقر بودیم شهید علی آقا ماهانی کنار نهر کلاس درس قرآن گذاشته بود قرار شد ما هم بعد از رساندن اسلحه و مهمات به اروند خودمان را به جمع برسانیم.
وقتی برگشتیم آخر کلاس بود و بچهها مشغول هندوانه خوردن گفتیم این هندوانه از کجا...
🥀گفتند بعد از درس علی آقا گفت دلتان چه میخواهد هر کس چیزی گفت علی آقا گفت هندوانه باشد خوب است داشتیم می خندیدیم که نگاهمان به آب افتاد هندوانه ای ده کیلویی روی آب روان بود اول فکر کردیم پوست هندوانه است وقتی گرفتیمش هندوانهای سالم بود و همه از آن خوردند.
تنها کسی که از دیدن آن خوشحال نشد خود علی آقا بود نمیخواست بچهها به چشم عارف نگاهش کنند.
🌿منبع کتاب رندان جرعه نوش راوی حمید شفیعی صفحه ۶۱ و ۶۲...
#شهید_علی_ماهانی
🌘🍁عاقبتتون شهدایی🍁🌘