eitaa logo
《سربازان دیروز و امروز سرخس》
1.2هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
17.5هزار ویدیو
120 فایل
بِسْمِ اَللّٰه اَلرَحمٰن اَلرَحیم فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ : هر کس به اسلام گرویده مأموریت دارد استقامت کند ( آیه ۱۱۲ سوره هود ) سلام علیکم به نام خدا ، به یاد خدا ، برای خدا این کانال مخصوص دفتر حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس شهرستان سرخس می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸مادری که سر بریده پسر شهیدش را در تلویزیون دید 🔹شهید رضا اسماعیلی شب قبل از شهادتش یک خوابی دیده‌ بود و همه را بیدار کرده بود. 🔹️گفته بود بیدار شوید، بیدارشوید من می‌خواهم شهید بشوم… دوستانش گفته بودند که حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! کو شهادت؟ گفته بود من خواب دیدم امام حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید می‌شوی، اگر سرت را بریدند، نترس ، درد ندارد. 🔹مادر شهید اسماعیلی می‌گوید: " در یکی از شبکه‌های تلویزیون فکر می‌کنم شبکه افق بود که درباره مدافعان حرم گزارش پخش می‌کردند، یک مستند برای رضا ساخته بودند، اقوام به من زنگ زدند که زندگی رضا از تلویزیون پخش می‌شود. من تا تلویزیون را روشن کردم، صحنه سر بریده رضا را در جعبه نشان می‌داد که داعشی ها بعد از شهادتش پخش کرده‌ بودند، این را که دیدم از حال رفتم..."
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂کفشداری شهید مدافع حرم نوید صفری در حرم خانم حضرت رقیه سلام الله علیها🍂 💮الهی به رقیه سلام الله علیها 🥀 🥀
❣ همسرش میگفت : برگه ماموریتش را امضا نکرد تا نگویند مدافعان حرم برای پول می روند ... 🌷 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
همسرم پاسدار بود ودوره خلبانی را می‌گذراند. عاشق پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد. 💚همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمان‌شان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد.قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از مأموریت‌های پیش رو و از زندگی‌ای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم. ☝️🏻 اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختی‌ها تصمیم خودم را بگیرم. من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی‌مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. 🕊قاسم در همان جلسه ازاحتمال شهادتش برایم گفت. می‌گفت: عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم عرض زندگی‌ام قشنگ باشد. طولش مهم نیست. غنای یک زندگی مشترک بیشتر برایم اهمیت داشت. ❤️‍🩹در اطرافم می‌دیدم افرادی را که فقط در کنار هم زندگی می‌کنند و هیچ عشقی در میان نیست.دوست داشتم زندگی‌ام با عشق همراه باشد، هر چند کوتاه. به خاطر همین وقتی همسرم ازشهادت صحبت می‌کرد می‌گفتم: ارزش دارد آدم کنار یک نفر خوب زندگی کند هر چند کوتاه باشد. 🥀قبل از مراسم عقد با خودم می‌گفتم: همسرم شهادت را دوست دارد، اما کو جنگ! جنگی در میان نیست که او شهید شود، اما بعد از عقدوقتی آلبوم عکس‌های همسرم راورق می‌زدم تازه متوجه شرایط کاری و حساسیت‌های شغلی‌شان شدم. 😢برای همین بعد از آن هرزمانی که به مأموریت می‌رفت من استرس زیادی را تا بازگشتش تحمل می‌کردم. برای آرام شدنم ایشان را بیمه امام زمان کردم و هر ماه مبلغی را به مسجد جمکران می‌دادم و آخرین بیمه را خودشان نیمه شعبان سال 1394دو هفته قبل از سفرشان به سوریه دادند. 👉 join 👇 🌷 @shohada_razmandeim 🌷
💫روایت اززبان همسر🌱 💕باوجود رضایت‌تان حتماً رفتن‌شان برایتان سخت بوده است؟ خیلی سخت بود. وقتی یک نفر را دوست دارید باید چیزی که او دوست دارد را انجام بدهید. درست است که من همسر، عشق و امیدم را از دست دادم، ولی خوشحالم که آقاابراهیم به آرزویش رسید. نبودن آقاابراهیم خیلی سخت است، ولی من خوشحالم به آنچه که می‌خواست رسید... (گریه می‌کند) شهید رشید هر بار که اعزام می‌شد یک تا دو ماه آنجا می‌ماند. اولین بار برای آزادسازی حلب رفت. اولین بار که رفت فقط می‌خواست برود اطلاعاتی به دست بیاورد و برگردد که دیگر ماند و ماندگار شد. در آنجا خیلی دلتنگ می‌شد و این دلتنگی برای هر دویمان بود، ولی هدف مدنظر شهید رشید بالاتر از همه این‌ها بود. 🌿گاهی مجبوری برای یک هدف بزرگ‌تر از یک‌سری مسائل بگذری که در این راه باید دل کندن را یاد گرفت.💖 شهادت‌شان چگونه اتفاق افتاد؟ همچنان خبر‌ها درباره شهادت‌شان ضد و نقیض است، ولی آنچه مشخص است رشید با مین کنار جاده‌ای شهید شده است. سحرگاه در حال رفتن بود که مین منفجر و شهید می‌شود. می‌خواست به تدمر برود که در میانه راه به شهادت می‌رسد. 💫 🕊 💖💖 👉 join 👇 🌷 @shohada_razmandeim 🌷
هدایت شده از شهادت زیباسـت
21.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شعر خوانی شهید در وصف حال خود و دوستانش باید گذشـت از این، دنیا به آسـانی باید مهیا شد، از بهر قربانی... سرانجام معشوقه به سامان شد و پس از رشادت های فراوان و چند بار مجروحیت های گوناگون، جانباز سرافراز مرتضی عطایی در ۲۱ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ و همزمان با روز عرفه در منطقه لاذقیه به مقام رفیع شهادت نائل آمد و به یاران شهیدش پیوست. 🌷 نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷👇 ••••••••••♡♡♡♡••••••••••• 🆔@lovemartyr http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6 ••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
3.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 خواب روزه دار همیشه عبادت نیست ، گاهی خیانته روز قدس_مرداد ماه ۱۳۹۲ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 وصیت صادق به همسرش 🔹 صادق وصيت كرده بود كه بعد از شهادتش و در مراسم تشييع سياه نپوشم و سفيد به تن كنم. ◇ می گفت برای تشييع‌كننده‌هايش كه بسيار هم عظيم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلب‌شان باشم. ◇ در مراسماتش به تأکید می‌گفت: «به جای خرما، شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.» ◇ از من خواستند در جمع گريه نكنم و زينب‌وار بايستم. خواست تا ادامه‌دهنده راهش باشم. خواست تا عاشق ولايت فقيه باشم و بر ارادت و عشقش بر امام خامنه‌ای تأكيد داشت. ◇ صادق هميشه اين شعر را می خواند كه:  «كربلا در كربلا می ماند اگر زينب نبود سّر نی در نينوا می ماند اگر زينب نبود» ◇ صادق می گفت سختی‌های اصلی را شما همسران شهدا می كشيد.» (بدون کمک و همراهی مادر شهید این کارها شدنی نبود) 🔹️ صبحانه ای با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🌹به‌روایت همسر شهید : بزرگ‌ترین آرزوی احسان شهادت بود که این آرزو بعد از پنج سال و دو ماه از زندگی مشترک به اجابت رسید. مداومت به خواندن زیارت عاشورا و خواندن دو رکعت نماز حضرت فاطمه زهرا (س) بعد از هر نماز صبح از ویژگی‎های منحصربه فرد همسر شهیدم بود.. احسان عضو گروه تخریب تیپ 45 جوادالائمه، بارها به مناطق مرزی کشور و مبارزه با گروهای انحرافی پژاک و اشرار و نیز مناطق برون مرزی از جمله سوریه و لبنان انجام وظیفه کرده بود. 🌺 یاد شهـدا با ذکر صلوات
🇮🇷🌷 ماجرای مدافع حرم گمنامی که بعد شهادت محل جنازه اش را به دوستانش نشان داد.. پدر شهید سید میلاد مصطفوی درباره شهادت پسرش می‌گوید: در اوج درگیری بعد از رشادت‌های به یادماندنی در ۲۵ مهر ۱۳۹۴ در با اصابت گلوله قناصه به گلویش در جنوب حلب شهید شد و به خواسته قلبی‌اش رسید اما پیکرش نیامد. 🥀 آنقدر آتش دشمن سنگین بود که همرزمانش فقط توانسته بودند پیکرش را چندصد متر عقب بیاورند و در پستویی زیر شاخ و برگ درختان زیتون پنهان کنند. 🥀 دو سه هفته‌ای از شهادتش گذشت و خبری از جنازه پسرم نشد. شنیدم که یکی دو بار رفتند برای انتقال پیکر اما میلاد در جایی که نشان کرده بودند نبود تا اینکه دو شب متوالی به خواب همرزمش می‌آید و می‌گوید « دوست داشتم همین جا پیش عمه جانم حضرت زینب(س) بمانم اما بابام خیلی اذیت می‌شه فقط و فقط به خاطر بابا انشاءالله خیلی زود برمی‌گردم » و نام و نشان جایی که بود را می‌دهد. این خواب راهی شد برای یافتن پیکر سید میلاد اما پیکری بی‌سر و بی‌دست و بی‌پا. 🥀