من از فرصت استفاده کردم و ظرف فرصت چند ثانیه با چند نفر از نیروهای دسته، خودم را به بالای هلالی دوم رساندم و به پیشروی و پاکسازی ادامه دادم. شهید اکبری و شهید بوزقوچانی و شهید عابدینی با توجه به اینکه مجروح هم شده بودند، به سمت عراقیها میرفتند و با پرتاب نارنجک همۀ تیربارچیهای عراقی را به درک واصل کرده بودند . آتش دشمن توسط فرمانده گروهان و معاونش محمد ابراهیم خاموش شد. از طریق بیسیم متوجه شدم که محمد مجروح شده است. ساعت حدود چهار صبح بود و ما به لطف خدا هلالی دوم را هم گرفتیم که از طرف عقبه خط ما صدای اذان بگوش رسید . نیروها با تیمم و با پوتین نماز صبحشان را اقامه کردند. هوا که روشن شد، راههای نفوذ دشمن به هلالی را شناسایی و نیروها را با تجهیزات لازم مستقر کردم. هلالی دوم برشی داشت که به موانع و هلالیهای دیگر دشمن متصل میشد. فرصتی شد احوال نیروهایم را بپرسم و خسته نباشید و خداقوت به آنها بگویم. وقتی آمار شهدا، مجروحان و حاضران را میگرفتم، از هلالی دوم به هلالی اول آمدم. ابتدا رفتم قرارگاه. فقط نزدیک به سه کیسه پوکۀ تیربار بود که عراقیها به سمت ما شلیک کرده بودند. چند نفر عراقی هم کشته شده بودند که یکی از آنها زن بود و لباس نظامی و کلاه آهنی داشت؛ طوری موهای سرش را بسته بود که داخل کلاه آهنی جا شود. نحوۀ مجروحیت محمد را پرسیدم که گفتند یک تیر به گلویش میخورد و یک تیر هم به ناحیۀ سر. ولی با همان حالت مجروح به دشمن حمله میکند تا اینکه آنها را به درک واصل میکند. سپس نیروهای امدادگر او و شهید عابدینی و شهید اکبری را به عقب منتقل میکنند که هر سه نفر بر اثر خونریزی زیاد به شهادت میرسند. آمار نیروها، مجروحان و شهدا را که گرفتم، به هلالی دوم برگشتم که دشمن شروع به پاتک و تهیه آتش کرد. آنقدر گلولۀ توپ روی سرمان ریخت که زمین مانند ژل و گهواره تکان میخورد. دشمن دیوانهوار با انواع سلاحها از زمین و آسمان حمله کرد و خط مقدم را شیمیایی زد؛ حتی هواپیماهای جنگی عراق خط اول ما را بمباران میکردند. خدا را شکر نیروها مقاومت میکردند. روز سوم عملیات، دشمن خط مقدم را با هواپیماهای اهدایی غرب و شرق بمباران کرد که فرمانده دلاور و محبوب گردان یدالله، حسن انفرادی، درحالیکه داخل سنگر بود، شهید شد. چنان موج انفجار راکت قوی بود که قلب شهید را از درون منفجر کرد و او را به شهادت رساند. روحشان شاد
بر مزار لالهها تنها ماندهام من .... فرمانده گردان و گروهان و... رفتند و جا ماندهام من...من فقط یک ناله بودم حیف شد...کاش من هم یک لاله بودم حیف شد.
بوزقوچانی هم پروازکرد
نحوۀ شهادت
□ راوی: محمد صدیق یساقی، همرزم شهید
...شب دوم عملیات نوبت گردان ما بود که باید به دشمن حمله میکردیم. بعد از صرف شام مختصر، نیروها همه جمع شدند و تجهیزات نیروها را بررسی کردیم. ساعت حدود ده شب بود که با چندین دستگاه تویوتا به سمت خط مقدم حرکت کردیم. به خاکریز خودمان که رسیدیم، پیاده شدیم. نیروها کنار خاکریز پناه گرفتند. دشمن هوشیار شده بود. شب دوم عملیات بود و بنا به دستور حرکت کردیم. شهید بوزقوچانی معاون گروهان دوم با شهید عابدینی که بیسیمچی بود آن شب با ما بودند. معبر آبی و باتلاقی بود؛ طوری که نیروها لباسهایشان خیس شد. آتش دشمن هر لحظه بیشتر میشد و در مسیر حرکت، بدنهای مطهر شهدای غواص که در عملیات کربلای چهار، شانزده روز قبل به شهادت رسیده بودند، در اطراف معبر مشاهده میشد. یکی سر نداشت؛ یکی پا نداشت؛ یکی دست نداشت و.... با توجه به اینکه نیروها شهدا را میدیدند، با توکل به خدا و با روحیۀ وصفنشدنی به استقبال شهادت میرفتند. منورهای خوشهای عراقیها قطع نمیشد. منطقۀ عملیات مانند چلچراغ همهجا را روشن کرده بود. لابهلای منورها، گلولههای توپ و خمپاره بود که به باتلاق و اطراف میخورد و گلولای را بر سر ما میریخت. از داخل یک کانال که فاصله بین دو خط را طی کردیم، به دژ اصلی دشمن رسیدیم. گروهان یکم از ما زودتر وارد عمل شده بود و مشغول پاکسازی دژ بود. ارتفاع دژ خیلی بلند بود. چون نیروها خیس بودند و نمیتوانستند از خاکریز بالا بیایند. شهید بوزقوچانی بالا ایستاد و با یک اسلحه، یکییکی نیروها را بالا میکشید و نیروها وارد دژ میشدند. دژ خیلی پهن بود. وسط آن یک کانال چهار متری بود که خودروهای عراقی بهراحتی رفت و آمد میکردند. ما هم درگیر شدیم و با نارنجک و کلاش یکییکی سنگرهای عراقی را پاکسازی میکردیم. یک عراقی را با آرپیجی زدم به پایین کمرش خورد و از آن طرف بیرون آمد؛ ولی عمل نکرد؛ چون فاصله کم بود و سرجنگی موشک مسلح نشد. تعدادی از نیروهای عراقی به درک واصل شدند و تعدادی هم اسیر. تعدادی هم هنوز خواب بودند. شب از نیمه گذشته بود که فرمانده گروهان ما شهید جواد اکبری با بیسیمچی خودش و شهید بوز قوچانی به نزد دستۀ ما آمدند و دستور دادند که باید به عمق خاک دشمن پیشروی خودمان را شروع کنیم و اولین هدف را که هلالی است، تصرف کنیم. خود فرمانده گروهان و جانشین وی با دستۀ ما آمدند. خیلی خوشحال شدم. نیروهای دسته هم خیلی روحیه گرفتند؛ چون از لحاظ تقوا این سه بزرگوار بمب روحیۀ نیروهای گردان بودند. قرار شد تا رسیدن ما به هلالی، نیروهای دستۀ دوم روی تیربارهای دشمن آتش تهیه بریزند تا ما فاصله 20 تا 30 متری اولین هلالی دشمن را بگیریم. از بالای دژ به سمت هلالی سرازیر شدیم. سمت راست هلالی یک دولول ضدهوایی بود که نیروهای ما را میزد. نیروهای ما از بین دژ و ضدهوایی خودشان را به بالای هلالی رساندند. ارتفاع هلالی خیلی بلند بود. دهانۀ هلالی 200 متر میشد که پر از موانع بود و برای تصرف هلالی باید از پهلو وارد میشدیم. عراقیها ابتدای هلالی خیلی مقاومت میکردند. با شهید بوزقوچانی به ابتدای کانال هلالی رسیدیم. دشمن یکسره منور میزد که همهجا مانند روز روشن میشد. تیر شکم یکی از نیروهایم را دریده بود؛ طوری که تمام محتویات داخل شکم دیده میشد. محمد چون فرمانده بود یک سرنیزه داشت؛ سریع لباسهای مجروح را پاره کرد. قلب مجروح داشت میزد؛ حتی رگهای اطراف قلب دیده میشد. شکم مجروح را با باند و چفیه بستیم و او را به یک کنار کانال گذاشتیم و به پاکسازی هلالی ادامه دادیم. دشمن خیلی مقاومت میکرد. سنگرهای عراقی یکی پس از دیگری به دست رزمندگان اسلام پاکسازی میشد. شکر خدا تلفات ما کم بود. به بچه هاگفته بودم که همیشه توکل به خدا کنند و آیۀ 9 سورۀ مبارک یس را بخوانند: «و جعلنا من بین ایدیهم ....» و خداوند دشمنان دینش را کر و کور کرده بود. واقعاً با آن همه آتش شدید دشمن با تیر رسام که مشخص است به طرف ما میآمد، باز هم نیروها با شجاعت تمام به پاکسازی ادامه میدادند. ساعت از سه گذشته بود که به انتهای کانال هلالی رسیدیم. دشمن برای رفت و آمد و فرار خودش هلالی را برش زده بود بین هلالی اول و دوم یک (ب) شکل بتونی بود که به آن قرارگاه هم میگفتند که چند تیربار و آرپیجی کار گذاشته بودند. دشمن از همان نقطه یکسره آتش میریخت و اجازۀ سر بالا آوردن به ما را نمیدادند. پیشروی قفل شد. فرمانده گروهان که با ما بود خیلی کار من را راحت کرده بود. با بیسیمچی و شهید بوزقوچانی تصمیم گرفت که با چند نفر نیروی تکور به طرف قرارگاه حمله کنند. با فریاد الله اکبر و آتش به صورت هجومی از برش هلالی عبور کردند. دشمن هم متوجه حرکت آنها شد و تمام آتش خودشان را به طرف آنها گرفت. آنها که با هم درگیر شدند، تیرباری که به سمت ما تیراندازی میکرد، آتش خود را قطع کرد.
من از فرصت استفاده کردم و ظرف فرصت چند ثانیه با چند نفر از نیروهای دسته، خودم را به بالای هلالی دوم رساندم و به پیشروی و پاکسازی ادامه دادم. شهید اکبری و شهید بوزقوچانی و شهید عابدینی با توجه به اینکه مجروح هم شده بودند، به سمت عراقیها میرفتند و با پرتاب نارنجک همۀ تیربارچیهای عراقی را به درک واصل کرده بودند . آتش دشمن توسط فرمانده گروهان و معاونش محمد ابراهیم خاموش شد. از طریق بیسیم متوجه شدم که محمد مجروح شده است. ساعت حدود چهار صبح بود و ما به لطف خدا هلالی دوم را هم گرفتیم که از طرف عقبه خط ما صدای اذان بگوش رسید . نیروها با تیمم و با پوتین نماز صبحشان را اقامه کردند. هوا که روشن شد، راههای نفوذ دشمن به هلالی را شناسایی و نیروها را با تجهیزات لازم مستقر کردم. هلالی دوم برشی داشت که به موانع و هلالیهای دیگر دشمن متصل میشد. فرصتی شد احوال نیروهایم را بپرسم و خسته نباشید و خداقوت به آنها بگویم. وقتی آمار شهدا، مجروحان و حاضران را میگرفتم، از هلالی دوم به هلالی اول آمدم. ابتدا رفتم قرارگاه. فقط نزدیک به سه کیسه پوکۀ تیربار بود که عراقیها به سمت ما شلیک کرده بودند. چند نفر عراقی هم کشته شده بودند که یکی از آنها زن بود و لباس نظامی و کلاه آهنی داشت؛ طوری موهای سرش را بسته بود که داخل کلاه آهنی جا شود. نحوۀ مجروحیت محمد را پرسیدم که گفتند یک تیر به گلویش میخورد و یک تیر هم به ناحیۀ سر. ولی با همان حالت مجروح به دشمن حمله میکند تا اینکه آنها را به درک واصل میکند. سپس نیروهای امدادگر او و شهید عابدینی و شهید اکبری را به عقب منتقل میکنند که هر سه نفر بر اثر خونریزی زیاد به شهادت میرسند. آمار نیروها، مجروحان و شهدا را که گرفتم، به هلالی دوم برگشتم که دشمن شروع به پاتک و تهیه آتش کرد. آنقدر گلولۀ توپ روی سرمان ریخت که زمین مانند ژل و گهواره تکان میخورد. دشمن دیوانهوار با انواع سلاحها از زمین و آسمان حمله کرد و خط مقدم را شیمیایی زد؛ حتی هواپیماهای جنگی عراق خط اول ما را بمباران میکردند. خدا را شکر نیروها مقاومت میکردند. روز سوم عملیات، دشمن خط مقدم را با هواپیماهای اهدایی غرب و شرق بمباران کرد که فرمانده دلاور و محبوب گردان یدالله، حسن انفرادی، درحالیکه داخل سنگر بود، شهید شد. چنان موج انفجار راکت قوی بود که قلب شهید را از درون منفجر کرد و او را به شهادت رساند. روحشان شاد
بر مزار لالهها تنها ماندهام من .... فرمانده گردان و گروهان و... رفتند و جا ماندهام من...من فقط یک ناله بودم حیف شد...کاش من هم یک لاله بودم حیف شد.
بوزقوچانی هم پروازکرد
هدایت شده از ߊࡋࡋܣܩ ߊܝܝ۬ࡐ߳ܢߺ߭ߊ ܝߺ̈ߺߺ၄ܦ߭ܢߺ࡙ࡐ߳ ߊࡋ̈̇ࡄܣߊࡅܣ
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
🔸وقتی این جسم بی سر را در منطقه عملیاتی پیدا کردند در جیبش کاغذی را یافتند که در آن نوشته بود: بی سر و سامان تو ام یا حسین
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🦋🦋
(بسم الله الرحمن الرحیم)
(لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم )
(الهی به امیدتو)
خدایا دراین روز بحق امام موسی علیه السلام .امام رضاعلیه السلام .امام جوادعلیه السلام و امام هادی علیه السلام توفیق عبادت و بندگی به همه ما عنایت بفرما
عاقبت مان را ختم به خیر بگردان
حاجات مسلمین را برآورده بخیربگردان
مریض های مسلمین را شفا عنایت بفرما
همه ماها را مخصوصا جوانهای ما را به راه راست هدایت بفرما
خدمتگذاران به اسلام و مسلمین را در پناه خودت حفظ بفرما
اللهم عجل الولیک الفرج
آمین یا رب العالمین
سلام صبحتون منور به نور الهی
۱۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵ محرم ۱۴۴۵
ذکر روز چهارشنبه
یا حی یا قیوم
سلام ما به حسین وبه کربلای حسین
سلام ما به علمدار با وفای حسین
السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
السلام علیک یا امام الرئوف
ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
آیت_الکرسی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
«اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَۆُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ.
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُۆْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآۆُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.»
((( اللهم عجل لولیک الفرج)))
بنام خدا
امروزمان را آغاز می کنیم
بیاد شهید عباسعلی اکبری جور
هدیه به ارواح پاک شهیدان
امام شهیدان
پدران و مادران شهیدان
اموات اعضای محترم کانال
مخصوصا شهید اکبری جور
صلوات
42.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 الهی عظم البلا | نماهنگ ویژه دعای فرج الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی
🌷 هرشب ساعت ۲۳:۰۰ 🌷
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدی♥
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
💕حال دلتون خوب شبتون خوش 💕
✨️یا علی✨️
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
🌐 به #پایگاه_خبری_مرصاد بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2273706174C41237230d4
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 زیارتنامه تصویری شهدا
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹
@bashohadatashahadattt
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات خاصه امام رضا (ع)
رو به حرم رضوی برحسب ادب
دست برسینه می گذاریم و می خوانیم.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی ...