eitaa logo
حفظ مجازی قرآن | بنات الهدی
6.8هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
66 فایل
✨﷽✨ 🔰اینجا قراره 👇🏻 با حفظ قرآن یه زندگی جدیدو تجربه کنی و حال دلت نورانی بشه😍 🌱ما با توجه به وقتی که دارید بهتون برنامه حفظ میدیم و اصولی حفظ میکنی😉 ثبت نام👈: @banatolhoda من اینجام 👈: @banatolhoda_modir 📲 مشاوره رایگان:09939172351
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌼🌺🌼🌺🌼 چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مى‌خاست و كلید بر مى‌داشت و درب خانه پیشین خود باز مى‌كرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مى‌گذراند. سپس از آنجا بیرون مى‌آمد و به نزد امیر مى‌رفت. شاه را خبر دادند كه وزیر هر روز صبح به خلوتى مى‌رود و هیچ كس را از كار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند كه در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید كه پوستین چوپانى بر تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مى‌خواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست كه مى‌بینم؟» وزیر گفت: «هر روز بدین جا مى‌آیم تا ابتداى خویش را فراموش نكنم و به غلط نیفتم، كه هر كه روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نیفتد.» امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون كرد و گفت: «بگیر و در انگشت كن؛ تاكنون وزیر بودى، اكنون امیرى!» 🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 مدرسه حفظ مجازی بنات الهدی @sabtenamheafz
قرار بود پارچه‌ی کت و شلواری اهدایی به مدرسه، میان شاگردان قرعه کشی شود. معلم گفت تا هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد تا قرعه کشی کنند. وقتی نام حسن درآمد، خود آقا معلم هم خوشحال شد. چرا که حسن به تازگی یتیم شده و وضع مالی اش اصلا خوب نبود. وقتی معلم به کاغذ اسامی بچه ها نگاه کرد؛ روی همه‌ی آنها نوشته شده بود: حسن... "مهربانیهای صادقانه ، کودکی هایمان را از یاد نبریم..." 💝💞💝💞💝💞💝💞 مدرسه حفظ مجازی بنات الهدی @sabtenamheafz
🦋 مردی نزد پیامبر ( ص ) آمده و گفت : در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم ؛ زنا ، شرابخواری ، سرقت و دروغ . هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک کنم . پیامبر ( ص ) فرمود : دروغ را ترک کن . مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت : اگر پیامبر ( ص ) از گناه من پرسید ، باید انکار کنم و این نقض عهد من است ( یعنی دروغ گفته ام ) و اگر اقرار به گناه کنم ، حد بر من جاری می شود . دوباره نیت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید . به نزد پیامبر ( ص ) آمد و گفت : یا رسول الله ! تو همه راهها را بر من بستی ، من همه را ترک نمودم . 📚 میزان الحکمه ، ج ۸ ، ص ۳۴۴ ⭐️❄️⭐️❄️⭐️❄️⭐️ مدرسه حفظ مجازی بنات الهدی @sabtenamheafz
‌ 📚 روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود. آب می خورد و خدا را شکر می کرد. طاووسی از آنجا می گذشت؛ صدای او را شنید و با صدای بلندی قهقهه زد. کلاغ گفت:«دوست عزیز چه چیزی موجب خنده تو شده است؟ طاووس گفت:« ازاین که شنیدم خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده شکر می گویی» بعد بال هایش را به هم زد و دمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: «می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!» کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد. طاووس بسیار عصبانی شد و گفت:«به چه می خندی ای پرنده گستاخ و بد ترکیب؟» کلاغ گفت:« به حرف های تو، شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهایی زیبا به تو بخشیده و نعمت شیرین پرواز را به من و ترا به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر خود» 🌱مدرسه حفظ مجازی بنات الهدی http://eitaa.com/joinchat/846463000C2e904613e0