🔰 #تدبر سوره #شمس
👈🏻💯 کاملا توصیه می شود عزیزان بسیار مطالب مهم و تزکیه ای بیان شده از روایات و مفسران
✍ قرآن دوستان گرامی جهت درک بهتر و بیشتر سوره حتما تدبر سوره را مطالعه فرمایید
✅ حاصل مضمون اين سوره اين است كه : انسان - كه با الهام خدايى تقوا را از فجور و كار نيك را از كار زشت تميز مى دهد -،اگر بخواهد رستگار شود بايد باطن خود را تزكيه كند، و آن را با پرورشى صالح بپروراند و رشد دهد، با تقوا بيارايد، و از زشتى ها پاك كند، و گر نه از سعادت و رستگارى محروم مى ماند، هر قدر بيشتر آلوده اش كند، و كمتر بيارايد #محروميتش بيشتر مى شود، و آنگاه به عنوان شاهد داستان ثمود را ذكر مى كند كه به جرم اينكه پيامبرشان حضرت صالح را تكذيب كرده ، ناقه اى را كه مأمور به حمايت از آن بودند بكشتند، به عذاب استيصال و انقراض مبتلا شدند، و با نقل اين داستان به اهل مكه تعريض و توبيخ مى كند، و سوره مورد بحث به شهادت زمينه اى كه دارد در مكه نازل شده.
1⃣ آیه ۱: ضمير در (ضحيها) به كلمه (شمس ) بر مى گردد، در اين آيه به خورشيد و گستردگى نورش در زمين سوگند ياد شده.
2⃣ آیه ۲: كلمه (قمر) عطف است به كلمه (الشمس )، و ضمير در اين آيه نيز به شمس بر مى گردد، و در اين آيه به قمر سوگند ياد شده، در حالى كه دنبال شمس در حركت است،
⚠️و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى تواند باشد: يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى كند، كه در اين صورت حال (اذا تليها) حالى دائمى است(حال در علم نحو منظور است) ، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند، و يكى دیگر اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست، بلكه در دو حال قمر است، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود.
3⃣ آیه۳: كلمه (جلى ) از مصدر تجليه است، كه به معناى اظهار و بر ملا كردن است، و ضمير مونث (ها) به ارض بر مى گردد (البته كلمه ارض قبلا ذكر نشده بود، ولى از فحواى كلام معلوم است كه روز زمين را ظاهر و آشكار مى كند).
4⃣ آیه۴: يعنى به شب سوگند در آن هنگام كه زمين را فرا مى گيرد، پس ضمير (ها) به ارض بر مى گردد، همچنان كه در (جليها) نيز گفتيم به آن بر مى گردد.
❓در اينجا سؤالى پيش مى آيد، كه چرا در آيه قبل روشن شدن زمين را با #صيغه_ماضى(فعل گذشته) تعبير كرد، و فرمود:(جليها) و در اين آيه مسأله فرا گرفتن شب در روى زمين را با #صيغه_مضارع(فعل مختص به حال و آینده) تعبير كرده، آنجا فرموده : (و النهار اذا جليها)، و اينجا مى فرمايد: (و الليل اذا يغشيها)، با اينكه ممكن بود و می توانستند بفرمايند (و الليل اذا غشيها)، و يا در آنجا بفرمايد : (و النهار اذا يجليها)؟.
✅پاسخ اين سؤال اين است كه : با اين تعبير خواست بر حال حاضر دلالت كند، و اشاره كند به اينكه در ايام نزول آيه كه آغاز ظهور دعوت اسلامى بوده، تاريكى فجور زمين را پوشانده بود، قبلا هم گفتيم كه بايد بين قسم و مطلبى كه برايش قسم مى خورند نوعى تناسب و ارتباط باشد، و اگر فرموده بود: (و الليل اذا غشيها) 🔍سخن از تاريكى رانده بود، ولى به تاريكى جهل و فسق حال حاضر اشاره نشده بود، جواب ديگرى كه مى توان داد اين است كه به منظور رعايت فواصل فرمود : (يغشيها).
5⃣ آیه۵: كلمه (طحو) كه مصدر فعل (طحى ) است به معناى گستردن است، و كلمه (#ما) در جمله (و ما بنيها)، و در جمله (و ما طحيها) #موصوله است، و #فاعل (بنيها) و (طحيها) #خداى_سبحان است، و اگر از حضرتش تعبير به ما - چيزى كه،، كرد با اينكه بايد تعبير به (من - كسى كه ) كرده باشد، براى اين بود كه #نكته اى #مهمتر را افاده كند، و آن بزرگ جلوه دادن و شگفتى انگيختن است و ◀️معنايش◀️ اين است كه سوگند مى خورم به آسمان و آن چيز قوى عجيبى كه آن را بنا كرده و سوگند مى خورم به زمين و آن چيز نيرومند و شگفت آور كه آن را گسترده.
7⃣ آیه ۷: يعنى سوگند مى خورم به نفس، و آن چيز نيرومند و دانا و حكيمى كه آن را اين چنين مرتب خلق كرد و اعضايش را منظم و قوايش را تعديل كرد، و اگر كلمه (نفس ) را نكره آورد به نظر بعضى براى اين بود كه به نفس شخص معينى نظر نداشت، و به قول بعضى ديگر براى بزرگ جلوه دادن آن بود، ⏪ولى به نظر ما بعيد نيست براى اين بوده باشد كه اشاره كند به اينكه آنقدر اين خلقت اهميت دارد كه قابل تعريف و توصيف نيست، و اينكه اين خلقت را خبرى هست.
و مراد از (نفس )، نفس انسانيت و جان همه انسانها است.
8⃣ آیه ۸: كلمه (الهام ) كه مصدر (الهم ) است، به معناى آن است كه تصميم و آگهى و علمى از خبرى در دل آدمى بيفتد، و اين خود افاضه اى است الهى، و صور علميه اى است يا تصورى و يا تصديقى(اصطلاحات ادبیات عرب) كه خداى تعالى به دل هر كس كه بخواهد مى اندازد،