💠 حدیث روز
🔻 پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله :
🌸 مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْـظُرَ
اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ
وَ اِلى نُوحٍ فى تَقْواهُ
وَ اِلى اِبْراهيـمَ فى حِلْمِهِ
وَ اِلى مُوسى فى هَيْبَتِهِ
وَ اِلى عيسى فى عِبادَتِهِ
فَلْيَنْظُرْ اِلى عَلِىِّ بْنِ اَبى طالبٍ؛
✅ هر كه مى خواهد
به « آدم » و علم او
و « نوح » و تقواى او
و « ابراهيم » و بردبارى او
و « موسى » و هيبت او
و « عيسى » و عبادت او بنگرد؛
به « على بن ابى طالب » بنگرد.
📚 ارشاد القلوب ص۲۱۷
بحار ج 39 ص 35
🟩ماجرای نادرشاه و کرامات امیرالمومنین علی(ع)
🔹#نادرشاه وزیری شیعه به نام میرزا مهدی خان استرآبادی داشت. بعد از آنکه نادرشاه کشور هندوستان را فتح کرد وزیر شیعی خود را خواست، وزیر از نادرشاه درخواست سفر به عتبات مقدسه در عراق را کرد. زمانی که نادر شاه خواسته وزیر را شنید آن را مسخره کرد و به استهزاء گرفت و به او گفت:
شما شیعه مردگان را می پرستید، کسی که صدها سال است از این دنیا رفته است آیا می روید سر قبر او و به او سلام می کنید؟
🔹میرزا مهدی وزیر گفت: شکی در ظاهر نیست که او رحلت کرده است ولیکن آنها کارهایی می کنند که از عهده زنده برنمی آید یکی از کرامات امام علی(ع) سلطان نجف این است که حیوان نجس نزدیک به مقام پاک او نمی شود و عجیب تر اینکه خمر( شراب) به نزدیک مقام پاک او نمی رسد مگر اینکه فاسد می شود و تبدیل به سرکه می گردد و خاصیت مستی اش را از دست می دهد.
🔹زمانی که نادرشاه این حرف را شنید گفت:اگر چنین باشد که شما می گویید من با تو می آیم تا این کرامت و معجزه را تماشا کنم.
🔹بعد از آن نادرشاه، به سمت عراق حرکت کرد وقتی به نزدیک حرم حضرت علی.ع. رسید شیشه ای را که در آن خمر بود و آن را محکم بسته بود خارج کرد و دید بوی سرکه از آن متصاعد می شود پس، آن را باز کرد و طعمش را چشید و دید که به سرکه تبدیل شده است.
🔹نادرشاه بعد سگی را خواست که به نزدیکی حرم مطهر امیرالمومنین(ع) وارد کنند هر چه کوشیدند سگ از جایش حرکت نکرد پس زنجیری به گردن او بستند و او را کشیدند تا اینکه زنجیر پاره شد و نتوانستند آن را وارد منطقه ای که محیط به حرم شریف بود وارد کنند.
🔹وقتی نادرشاه این معجزات و این کرامات بزرگ را دید برای مولا خاشع و خاضع شد و گفت من چون این کرامت آشکار را دیدم از شما می خواهم مرا با زنجیر آهنی که سگ را به آن بسته بودید ببندید تا وارد ضریح مولا امیرالمومنین بشوم. مردم کار نادرشاه را تصدیق نکردند و گمان کردند دیوانه شده است و بعد از آن روشن شد که او هیچ باکی ندارد و بعد از لحظاتی مرد غیر آشنایی آمد، با هیبت بود و به نادرشاه نزدیک گردید و زنجیر طلا را به گردن نادرشاه گذاشت و او را به سوی قبر امیرالمومنین(ع) کشاند، چون به قبر مطهر رسید تا خشوع و ترس و ادب وارد شد و تاجی که از پادشاهان به او ارث رسیده بود و قیمتش خیلی زیاد بود آن روز به روی ضریح گذاشت و گفت:
تو پادشاهی ای سید من و ای مولای من و من یکی از بندگان کوچک تو هستم و طمع دارد که سگ در خانه ات باشم.
کلب درگاه امیرالمومنین نادر قلی
آنکه در هرکار امیدش به توفیق خداست
ندیم نادرشاه چون دید شراب تبدیل به
سرکه شده بالبداهه این شعر را سرود :
در خاک نجف«ندیم»آسوده بخواب
اندیشه مکن ز پرسش روز حساب
جایی که بدل به سرکه گردد می ناب
بی شبهه گنه شود مبدل به ثواب
سپس در نجف اشرف ماند و مقرر کرد که قبه طاهره را برای مولا امیرالمومنین علی(ع) از کاشی تبدیل به طلا نمایند.
#نادرشاه
#امام_علی.ع.
♡اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♡
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
🕌 هیئت محبان آل الله قم(بیت شهیدان میرقیصری)
http://eitaa.com/heiat18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 اذان صبح روز نوزدهم ماه رمضان حرم مولا علیه السلام در نجف ، وقتی موذن بنام مولا میرسه😭😭
در عالم بالا این ندا سر داده میشود:
تهدَّمَت واللهِ ارکانُ الهُدی، قُتِل ابنُ عمِّ المصطفی، قُتِل علیٌّ المرتضی
بخدا ارکان هدایت فروریخت، پسر عمّ پیغمبر را کشتند، علی مرتضی را بهشهادت رساندند...
♡اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♡
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
🕌 هیئت محبان آل الله قم(بیت شهیدان میرقیصری)
http://eitaa.com/heiat18
یکشنبه ۲۲/ ۲/ ۶۵ دوم رمضان المبارک
«بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره، یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم»
۱-نماز صبح خیلی دیر خوانده شد و تعقیبات چندان مورد توجه نبود.
۲-کمی نسبتا زیاد تندرویی کردم و صدایم را بلند کردم.
۳-چند مورد چشم، نگاههای اضافی به دنیا داشت.
۴-مزاح های غیر لازم در دو مورد دیده شد، باید دقت یبیشتری در مزاح کردن شود.
۵-یاد مرگ اصلا تا ظهر وجود نداشت.
۶-عُجب و غرور میخواهد بروز کند.
۷-در قرآن خواندن احساس میکنم شیطان میخواهد نیت را ریا کردن و قیافه گرفتن برای مردم قرار دهد، باید خیلی مواظب باشم.
۸-تواضع و خشوع چندان مورد دقت قرار نداشت.
✍بخشهایی از «محاسبه ی نفس» شهید عزیز در ماه رمضان سال ۶۵
شهیدمهرانبلورچی