هیئت اِنسیّةالحَوراء ‹س›
#ادامه_قسمت_سوم #آن_سوی_مرگ #برزخ 💯 فقط میدونستم اون دوتا 👥 ماموران الهی بودن! اصلا با من حرف نم
#ادامه_قسمت_سوم
#آن_سوی_مرگ
#برزخ
💯 از همه بدتر از من میخواستن حق های ضایع شده رو بهشون برگردونم 😢 چطور میتونستم ظلم هارو جبران کنم؟📛 من تو کارنامم گناهای زشتی رو داشتم 😔
👈 مثلا من سال سوم متوسطه دبیر ریاضی👨💼 داشتم که خیلی سخت گیر بود. من بیزار بودم ازش😣 حتی چند بار فحش🤭 دادم بهش بین دوستام در غیاب خودش! 🤐
در اون عالم صورت وکیلش رو دیدم که اعتراض داشت که چرا حیثیت دبیرت رو لکه دار کردی؟😦 من معذرت خواهی کردم ولی وکیلش ازم خواست آبروی ریخته دبیرم رو برگردونم 😰 من نمیتونستم کاری کنم 😫 با عجز و ضجه های درونی به مامورانی 👥 که پشت سرم بودن گفتم من باید چیکار کنم؟چطوری حیثیت معلممو برگردونم؟ 🙁
و جواب اونا سکوت بود 🤐
👈 یا نمونه دیگه این بود که من در جوانی🙎♂ عاشق اتومبیل های 🚗 مدل بالا بودم ،حتی آلبومش رو هم داشتم📔 هر بار تو خیابون🚦 ماشینای مدل بالارو میدیدم هیجانی 😍 همراه با حسادت 😑 داشتم! 👇
یه روز تو خیابون 🚧 که رد میشدم یه ماشین🏎 آخرین سیستم پارک شده بود قلبم تند زد❤️ و ایستادم و حسادتم گل کرد👿 دیدم کسی اطرافم👀 نیست! خودکارمو🖊 در آوردم و محکم روی کاپوت کشیدم تا رنگش جدا شد😑😢
♨️ من تو وادی حق الناس صورت وکیل صاحب ماشینو دیدم 😶 وکیلش اعتراض میکرد 🗣 که چرا روی ماشین خط انداختم؟😡 ازم میخواست رنگی رو که از ماشین بردم رو بهشون برگردونم😓
باز درونم ضجه زدم و به مأمورای نامرئی گفتم به دادم برسید 😩
من رنگ از کجا بیارم؟چطوری میتونم رنگ ماشینشو بهش برگردونم؟😢
💢 یه جا من یک ربع 🕞 از وقت همکارم 👨🏫 رو تلف کرده بودم وکیلش ازم میخواست که اون یک ربع وقت تلف شده رو پس بدم 🙁
و چنتا داستان دیگه... 🤦♀
لازمه این رو هم تذکر بدم: که از لطیفه ساختن،از لطیفه گفتن،از بدگویی درباره اقوام و نژادهای دیگه بپرهیزید ❌ زمانی میرسه که باید به خاطر توهین به افراد یک قوم یا نژاد جوابگو باشید 😢 از شما میخوان که تک تک اونهارو راضی کنید و شما هرگز قادر نخواهید بود که حرمت بر باد رفته شون رو برگردونید... 😞(پس اینقدر به راحتی نشینین لطیفه بسازین برای تُرکا_لُرها_اصفهانیا_شمالیها و....)
#ادامه_دارد...
🆔 @heiat_ensiatolhaora
#ادامه_قسمت_سوم
#آن_سوی_مرگ
#برزخ
کلام استاد 👇
✅ ( روایت داریم که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: کسی صبح میکنه 🔆 اول صبح نیت نداره به کسی ظلم کنه نه نیت داره ظلم نکنه هااا اینا با هم فرق دارن 👈 یه وقت نیت داری به کسی ظلم نکنی❗️ یه وقت نیت نداری به کسی ظلم کنی❗️ فرمود همین که نیت نداری به کسی ظلم کنی بزرگ ترین جهاده😊 چون همینم سخته
«نیت نداری به کسی ظلم کنی »
ظلم آنقدر دایرش وسیعه که ما خودمونم جزوشونیم و گاها ظالم به شمار میاییم.😢 حتی دست و پا و گوش و... اینام بهشون ظلم میشه هااا
مثلا چشم 👁 از آدم حقشو میخواد میگه برای چی با من گناه کردی؟ 🤬 یا دست🙌 حساب میکشه روز قیامت میگه منو نداده بودن که با من گناه کنی😠
روایت داریم امام سجاد فرمودن که 👈 دست شما بر شما حق داره پاهاتون حق داره و ...
می دونین اصلا خود ظلم نکردن نورانیت 🔆 میاره روایت داریم که کسی که اول صبح قصد نداره به کسی ظلم کنه خدا اون روز تا آخرش گناهاشو میبخشه😌 مگر اینکه خونی بریزه یا مال یتیمی رو بخوره 🚫
لپ مطلب👇
💯( نیت نداشته باش که به کسی ظلم کنی)👌
خلاصه من تو اون غربت غمناک میون اعمالم آواره بودم 😣
اصلا نمیتونم اون حجم مصیبت هامو تو کلمات زمینی بگونجونم 😓
مهمتر از همه اینکه خداوند در وادی حق الناس به عنوان یک قاضی حضور داشت 👨⚖ یک قاضی مقتدر و در عین حال بسیار رئوف 😌 نمی دیدمش اما یقین داشتم احاطه مطلق داشت...
و بعد مدتها من متوجه اشخاصی شدم 👥 انگار که یه پرده ای رو از جلو چشمام 👀 برداشته بودن دیدم سراسر وادی پر از آدمه 👻 پر از آدم هایی که قبلا متوجه حضورشون نبودم ! میلیون ها روح زشت و گناهکار 😈 و تعداد زیادی از ماموران برزخ با ظاهری شبیه هاله نور.
پشت سرمم ۲ مامور در سکوت بودن 👥
اون وادی خیلی بد بود فضایی بسیار غم انگیز 😢و کثیف 😷 و هولناک🤯 و بد بود🤢 و غم😨 مثل ابری تیره ⚫️ همه جاش موج میزد.
بوی بد تهوع آور🤮 مدفوع و ادرار و عرق و کپک و چرک و مردار و .... همه جا رو پر کرده بود.خیلی خیلی بد بود 🤢
قسمتیش تاریک بود ⚫️ قستمیش رو دود گرفته بود و یه قسمت و مسیر پر پیچ و خمی هم داشت. یادمه عده ای تو اون مسیرها سرگردون بودن 🤭 نمی دونستن برای خروج باید از کدوم مسیر برن! هراسان و گرسنه و بودن و ... 😓
#ادامه_دارد...
🆔 @heiat_ensiatolhaora
#ادامه_قسمت_سوم
#آن_سوی_مرگ
#برزخ
💯 هر چند لحظه صداهای 🗣 خوفناکی می شنیدیم که مو به تنمون سیخ میشد 😣 و گاهی چهره هایی ظاهر میشدن و به سمتمون میومدن و ما رو می ترسوندن😖 درواقع اون اَشکال و چهره ها همون تجسم مثالی گناهامون بودن 😈
و اون صداهای خوفناکم ترجمه یا بازتاب همون حرفای زشتمون بودن 🤭🤯
حرفای زشتی که به دیگران گفته بودیم 😓 تهمت هایی که زده بودیم! غیبتهایی که کرده بودیم 😞
لباس تنم بلند و توسی رنگ بود 🔘 لباس بعضی ارواح دیگه بلند و سیاه ⚫️بود و بعضی های دیگه هم کاملا لخت بودن 😑 از جمله...🙊یه شخص!
👈 اون شخص خیلی مشهور بود در زمان حیاتش
اکثر مردم می شناختنش ! آدمی قدرتمند 💪 و پرنفوذ بود. آدمی بسیار ول خرج که ظاهری آراسته 🤵داشت
حضورش تو وادی حق الناس با اون وضع(بصورت لخت) برام باور کردنی نبود 😣
دستهای اون شخص رو از پشت بسته بودن و داشتن با ۲ تا از گناهکارای دیگه در سراسر وادی میچرخوندنش😓
اغلب ارواح از خبائث باطنی این شخص خبر داشتن و گناهاشو میدونستن 🤭
به هر سمتی که میبردنش موجی از تمسخر ❗️و توهین❗️ به صورتش میخورد حتی عده ای مثل سگهای گرسنه🐺 دورش رو میگرفتن و مورد توهین و آزار قرار میدادن🤯
با خنده های بلند و گستاخ با پرت کردن کثافت به صورتش با فحش دادن و.... اذیتش می کردن 😰
در یک جمله بگم :شخصیتش رو لجن مال میکردن و اون از خجالت آب میشد 😰
لجن مال محترمانه ترین لغتیه که میتونم به کار ببرم 😞
و این مصیبتها هیچ پایانی نداشت 📛
من با دیدن شرایط اون شخص تو وادی حق الناس احساس خوشحالی کردم بخاطر اینکه تو دنیا شغل و مسئولیت اونو نداشتم 🙃
استاد👇
✅ (روایت داریم از پیامبر که همیشه سر نباش دُم باش 👈 وقتی قراره سوار اتوبوس بشی صبر کن آخر سر برو یا مثلا جایی شیرینی شربتی میدن هول نشو صبر کن آخر سر بردار)😊 خلاصه اینکه هر چی خودتو کمتر بگیری اونور راحتتری...
اون شخص کارهای بدی کرده بود اما مهم ترینشون تصرف و هدر دادن سرمایه های ملی بود ♨️
برعکس خیلی از کسانی که تو دنیا پست شمرده میشدن مقام رفیعی داشتن 😌
استاد👇
✅ حق الناس هم سهویش حساب میشه هم عمدیش👌
👈 مثلا تو کوچه حواست نبوده از رو توپ بچها🧑 با ماشین رد شدی توپ ترکیده باید خسارتشو بدی 💰به والدین بچه ها!!!
یا کتاب📗 از کتاب خونه گرفتی باید حواست باشه برگه هاشو تا نکنی! خطی خشی روش نیوفته🚫 یا بارون نزنه خیس بشه!!! درسته مقصر نیستی بارون اومده خیسش کرده ولی باید خسارتشو جبران کنی 👉
عالم برزخ مکانی نیست که درست شده باشه👇
مکانیه که درستش کردی مکانیه که خودت با اعمال خودت درستش کردی 💯
#ادامه_دارد...
🆔 @heiat_ensiatolhaora
#ادامه_قسمت_سوم
#آن_سوی_مرگ
#برزخ
💯 همراهم همون مرد🧔 چشم آبی توی تونل رو هم دیدم...
خلاصه ۲ موجود 👥 نورانی رو دیدم که دارن به سمتمون میان به ما گفتن خداوند به شما فرصتی دیگه ای عطا کرده ، ارزش این لطف الهی رو بدونید و خود را از گناه پاک کنید.
گفتم از خدایم ممنونم میدونم بنده خوبی برایش نبودم 😢
اونا گفتن اون مرد چشم آبی زودتر باید برگرده واون رفت.
اما برام سوال بود که چرا خدا یه همچین لطفی رو بهم کرده؟ 🤔
که متوجه دلیلش شدم☺️
علتش این بود که... 👇
مادرم در شهرستان چند قطعه زمین داشت که به منم ارث رسیده بود من اون موقع پراید 🚙 داشتم و میخواستم مزدا 🏎 بگیرم و تصمیم گرفتم زمین رو بفروشم و ماشین بهتری بخرم.
من زمین ارثیه مادری رو فروختمش . فردای اون روز با یکی از اقوامم که از شهرستان اومده بود رو به رو شدم. تاجری سالمند بود با وضعی متوسط.
گفته بود در صدد معامله بزرگیه و سود زیادی نصیبش میشه 🙂
اطمینان عمیقی که از حرفش داشت منو تحریک کرد!بهش گفتم دست منم بگیر 😅 گفت اگه پولی داری بهم قرض بده تا سودی که گرفتمو نصف کنیم . منم قبول کردم👌
پرسیدم بعد چند روز پولمو میتونم پس بگیرم؟گفت حداکثر ۶ ماه.
با خودم گفتم حالا تا ۶ ماهه دیگم مزدا سوار نشم هیچی نمیشه 😕
فرداش پولمو 💵 بهش دادم و ازش چک گرفتم .
اون گفت تو معامله به هیچ وجه ضرر نمیکنم که هیچ... سود زیادیم میبرم . گفت به فرض محال سودی هم نصیبم نشد فقط مبلغی رو که بهم قرض دادی رو بهت بر می گردونم❕
خلاصه شش ماه گذشت سود که نگرفتم هیچ... اون بنده خدا ورشکسته شد 😣 و هر چی داشت داد به طلبکارهاش و فقط خونش 🏡 مونده بود براش!
یک شب به من زنگ زد 📲 گفت نگران نباش پولتو بهت بر می گردونم.
پرسیدم چجوری؟از کجا؟ گفت یه مشتری واسه خونم پیدا شده که همه پولو نقد بهم میده.
بعد فهمیدم که اون مشتری فرصت طلب خیلی کمتر از قیمت اون خونه میخواد بهش پول بده😡 حدودا نصف قیمت خونه فقط😒
من بعد از شنیدن این نه خوشحال شدم که خونش رو میخواد بفروشه و نه ناراحت شدم که بخوام مانعش بشم.
اما وقتی گوشی رو قطع کرد تو فکر فرو رفتم گفتم: چطور میتونم راضی باشم که انسانی رو بی خونه کنم؟!🤔 طرف خونشو بفروشه بخاطر من که بخوام یه مزدا بگیرم؟ 😓
☆ بزرگان دینم گفته بودن اگر کسی بدهکار شد او را به خاطر آن بدهی از خانه مسکونی اش بیرون نکنید.خانه و فرش و لباس از احتیاجات اولیه هست ☆💯
من تو یه آزمون عملی بزرگ قرار گرفته بودم سر یه دوراهی سخت...😣
اون شب تا دیر وقت فکر می کردم 🧠 ساعتای ۲ خوابیدم . مادرم رو تو خواب دیدم🧕 سر و وضعش آشفته بود خیلی لاغر و رنگ پریده بود 🤯
پرسیدم چرا اینجوری هستی؟🤷♂
گفت مرده ها همیشه به خیرات زنده ها احتیاج دارن! اگه برام خیرات بفرستی حالم خوب میشه😊 و بعد ناپدید شد
از خواب پریدم موقع نماز صبح بود. نمازمو که خوندم فکر کردم🤔 میخواستم ارتباطش رو با خوابی که دیدم پیدا کنم.
کلی فکر کردم...خلاصه ساعت ۸ صبح🔅 زنگ زدم به خونه تاجر ورشکسته گفتم خونت رو نگه دار لازم نیست بفروشیش من اون مبلغ رو به شما می بخشم😌
گفت شما لطف دارین و این پول حق شماست و ...
گفتم موضوع این نیست میخوام ثواب این کار به مادرم برسه 🙂
بعد کلی تعارف قبول کرد.آخر سر ازش خواستم این موضوع رو به هیچ کسی نگه حتی به زنش!
چون میخواستم عمل خیرم کاملا خالص باشه نمی خواستم توش ریا باشه ...👌
#ادامه_دارد...
🆔 @heiat_ensiatolhaora
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از بس که گناه کردم،
خجالت میکشم، برم حرم!
رویِ روبرو شدن با امام رضا ع، با امام حسین ع، رو ندارم ...
و ...
شیطان سالهاست با همین بهانه، ما را در جهنممان حبس کرده ...
#توتوبهنامهرابنویس
#امضاکردنشباحســـین🌱
جوانی ، وقت عاشقی!(1).mp3
1.62M
♥️🌿
عشقبازیکردیتاحالا؟
جوونیکهتوجوونیعاشقنشه
بهدردِلایجرزمیخوره...