چن تا از رفقای باوفام پیام دادن عادت کردیم به روایت تجربه هات و خیلی وقته نمینویسی!🥹 چرا خبری از خودت بهمون نمیدی؟ چی بگم! خب گرچه خبرو میگیرن نمیدن ولی ایندفعه من خبرو میدم شما بگیرین😂 امروزتون چطور گذشت؟! من ؟ بیشتر ساعت روزم رو درگیر کارای مهرواره بانور هستم سخت مشغول😩 بیشتر دورکاری ودر فضای مجازی بخاطر بودن بیشتر همراه با بچه هام، بعضی اوقات در سفر یا در اداره کلا در ارتباط با خانمای فعال وبانوریهای استانها هر روز درگیر دهها و شاید صدها روایت مختلف از میدان و کنشگری ها... بنظرم در هرکاری ک انجام میدی مهم اینه حس اثرگذار و مفید واقع شدن و اقناع رو بهمراه رسیدگی به کل تکلیفی ک بر دوشته رو حس کنی اونوقت حالت خوبه خوبه👌 مطابق برنامه بیدار باش هر روزمون ساعت ۵ بچه ها صبح ساعت ۶ میرن قرآن پژوهان(حفظ ۳ ساله) به همراه لقمه های پرانرژی و باباپز😅😂 و اصل قضیه #شغل‌مادری ست ک در هرلحظه تعطیل بردار نیس نگرانی و فکر و حواس جمع و نظم و پیگیری هم ک چاشنی مادریه ! کجا میری کی میایی و تو برنامت چیه و ناهارتو بخور بعد و لباس گرم بپوش و تمرینت یادت نره و ....🥲 و اینها زیباترین نگرانی و فکر و لذت دنیاست.... فکر میکردم تهران اومدم یکم سبکتر بشم از کارا ولی مثل خود تهران بزرگترم شد اما ارزش داره یه لحظه ات هدر نره تو این زندگی! خلاصه کلی خستگیِ شیرین که پایان امروز تو هیات از تنت درمیاد! راستی یه سوال بپرسم ازتون ؟ تا حالا مستاصل شدین؟ اصلا این حال اومده سراغتون؟! آقا امشب هیات یه حال اینجوری داشتم! یه حالت خستگی و بعد رهاشدگی از حجم کار زیاد ، فشار روحی و استرس عمل جراحی ناخواسته ی حسین جونم و کلی مسائل دیگ همشون عامل یجور استیصال درونی بود تو دلم.... دم حاج حنیف و حاج حسین طاهری هم گرم حسابی چلوندن همه رو... #روضه‌مادردرمان‌دردهای‌من‌است حالا فکرشو بکن آخر هیاتم اینجوری رزقتم برسه👇