eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
°⏳| (588) |⌛️° •|😇|• امام رضا(ع) فرمود •|😢|• هرڪس چاره و راهے براے جبران گناهان خود ندارد •|❤️|• بسیار بر محمد و آل او صلوات بفرستد •|👌|• چرا ڪه صلواٺ گناهان را نابود مےڪند 📚 امالےشیخ صدوق، ص۷۳ پاتوق [ 👳🎙: 👇] 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°| (613) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 🍃🌸گاهے چاره‌ی آسون شدن سختے‌ها فقط ڪنار بقیہ نفس ڪشیدن و با اونها لحظه‌ها رو گذروندنه🌟 . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [221] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃 💐من همچنان دلم می خواد بگم‌ ✨ عیدمون مبارک✨ ✨بہ نام خــــدای علے✨ 😎 سؤال اوّل: 😟 استاد؟ می خواین امتحان بگیرین؟؟ 😎 بله. بنویسین!! ماجرای و چگونگی به رسیدن (ع) ‌را بنویسید. 😟 استاد همین یه سؤال خیلیه! 😎 فعلا همین رو جواب بدین. 🙂 همانا شما را از کار عثمان چنان دهم که شنیدن آن مانند دیدن باشد! 😉 شما این آگاهی رو میدین؟؟ 🙂 من از زبان بزرگمرد تاریخ! 😎 صحبت نباشه. امتحانه😒 🙂 مردم بر عثمان گرفتن و من تنها کسی از بودم که او را به جلب مردم واداشته و کمتر به او پرداختم. 🙂 اما و ، آسان ترین کارشان این بود که بر او بردند و او را رنجاندند. نیز ناگهان بر او ‌گرفت. 🙂 عده ای به تنگ آمده و او را کشتند آنگاه مردم بدون و با من کردند. 📚|• . نامه ۱ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🍃 🍃 .•| #انرجی (65)😍💪 |•. •°|مـ🌸ـوضوع:خـانہ سـالـمندان|°• گفـتگـو مـیان وےجآن و پـسران:👇 +خـب وے جآن زیـن پـس اینجـا باش!☺️ بـِشـِت محبـت میـڪنند😍 دوسـت پـیدا مـے نمایـی👥 -اِ ڪجا رفتـین نصیحـت یـادم آمد☹️ {بـدانـید و آگاه بـاشـید ڪہ سپـردن والـدین بہ خـانہ سالمـندان نمـی توانـد نیاز عاطفـی آنان را برطرف سازد😎} پ.ن: آرے،وے جآن درسـت مےفرمـاینـد😎 ڪی گفتہ بـا سپـردن والدین بہ خـونہ سالمـندان اونـها راحتـ ترند😐 سپردن والدین بہ خونہ سالمـندان راحتـی نمی یاره بلڪہ حسـرت میاره هر چہ قدر هم ڪہ خوب باشہ☺️ #نڪنید_ایـن_ڪارو. #وےجآن👤🍃 . . . یڪ فنجان‌معنوےجات‌همراه‌انرجے😍👇 [°🍹°] @Heiyat_Majazi
🌼🍃 سلامــ👋 خوبین؟! خوشین؟! شادابین؟! خب اومدم و آوردم براتونـــ🙃 امشب قراره یه اتفاقی بیافتهــ😜 که نه هست ، نه (چه از نوع ، چه ) خب و اما چیستـــ🤔؟! وقتتونو نگیرمـــ😌 ان شاالله به شرط لیاقت و حیات ما ، راس ۲۲:۴۵ تشریف بفرمایید ، ڪہ داریمـــ😍 منتظرتون هستیمـــ😇👇 🆔 : @heiyat_majazi 🌼🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 •°| #قصه_دلبرے(4) 📚 |•° رمان : #دل_آرام_من قسمت 4⃣1⃣ و به او گفتم:«به من می‌گویند شو
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 •°| (4) 📚 |•° رمان : قسمت5⃣1⃣ در خواب😴همه چیز برایم مرور شد و یادم آمد که شهید شده.. گفت:«من باید زود برگردم و نمی‌توانم زیاد حرف بزنم.»☹️ گفتم:«باشه حرف نزن😤من از حضرت زینب (سلام الله علیها)‌و از خدا خواسته‌ام که بیایی و جواب سؤالات مرا بدهی!پس زیاد حرف نزن دلم می‌خواهد بیشتر پیش من بمانی» گفت:«یک خودکار🖊بده تا بنویسم» گفتم:«تو به من نگفته بودی می‌روی شهید می‌شوی،گفتی می‌روی تا دِینَت را ادا کنی. به من قول داده بودی مراقب خودت باشی» خندید😀وگفت:«من در آن دنیا مذهبی زندگی کرده بودم.اسمم جزء لیست شهدا بود...📃 » می‌خواستم سریع همه سؤالاتم را بپرسم! گفتم:«در قبال این مصیبتی که روی قلب من گذاشتی و می‌دانی که دردی بزرگ‌تر از این برای من نبود،چطور دلت آمد مرا تنها بگذاری؟»😢(همیشه وقتی خبر شهادت همسر کسی را می‌شنیدم به شوهرم می‌گفتم ان‌شاءالله هیچ‌وقت هیچ‌کس چنین مصیبتی نبیند😔حاضر بودم بمیرم اما خدای نکرده هیچ وقت چنین داغی را نبینم) امین یک برگه از جیب‌اش در آورد که دور تا دور آن شبیه آیات قرآن،اسم خداوند و ..نوشته شده بود خودکار را از من گرفت🖊نوشت "همسر مهربانم،"دقیقاً عین این دو کلمه به همراه ویرگول را روی کاغذ نوشت.بعد گفت: «آره می‌دانم خیلی سخت است.ما در این دنیا آبرو داریم.خودم در این دنیا شفاعتت می‌کنم.»😊 انگار در لیستی که قرار بود شفاعت کند اسم مرا هم نوشت..😍 گفتم:«در این دنیا چی؟»🤔 گفت:«من نباید زیاد حرف بزنم..»😶 با این‌ حال انگار خودش هم طاقت نداشت حرف نزند☹️ احساس می‌کردم بیشتر دلش می‌خواهد حرف بزند تا بنویسد. گفت:«در این دنیا هم خودم مراقبت هستم. حواسم به تو هست» یک دفعه از خواب پریدم!اذان صبح بود.. بعد آن خواب آرام شدم. با خودم می‌گفتم:اگر شوهرم به مرگ عادی می‌مُرد چه می‌کردم؟الآن می‌دانم شهیده و شهید زنده است و همیشه کنارم می‌ماند، صدایم را می‌شنود😊 آن دنیا هم دستش باز است و شفاعتم می‌کند. چه بهتر از اینکه در آن دنیا چنین مجوزی دارم. چه چیزی از این می‌تواند بالاتر باشد؟ آرام و قرار گرفتم..😌 شوهر من به آرزویش رسیده بود و همین مرا آرام می‌کرد.. از طرفی اگر امین به مرگ طبیعی می‌مُرد باید برایش ناراحتی می‌کردم.خصوصاً اینکه در آن‌ صورت نمی‌دانستم وضعیت‌اش خوب است یا نه! اما اکنون می‌دانم خوش است و من به خوشی او خوشم و فقط ناراحتی‌ام از این است که امینم در کنارم نیست..😔 دیگران هم بعد از شهادتش خواب او را دیدند😴یکی از افراد می‌گفت:خواب دیدم تشییع شهید در سوریه برگزار شد و به جای اینکه تابوت او در دست مردم باشد،پیکر امین با لباس سفید و شال سیاه عزای اباعبدالله بر گردن،در دستانشان بود. می‌گفت:دیدم یک دختر بچه 3تا4 ساله در جلوی تشییع‌کنندگان به صورتی که صورتش رو به شهید بود،برخلاف مسیر حرکت دیگران حرکت می‌کرد و شعر می‌خواند..😢 می‌گفتاز شهید پرسیدم:«این دختر بچه کیست؟» امین لبخند زد و گفت:«این دختر از خاندان اهلبیت است!» انگار که به پیشواز شهید آمده بود! می‌گفت دیدم مردم مشایعت کننده هم به جای اینکه گریه کنند،کل می‌کشیدند و شادی می‌کردند! شخص دیگری هم خواب دیده بود امین مداح امام حسین (علیه السلام)‌ شده است!😦 🍃 بھ قلم: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است...🍃 🌹| @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| #نوستالژے(220) 📺🎈 |° دهه شصتیـا هرچے نداشتن حداقل بچگے ڪردند😍✋ مےبینے چه سادگے قشنگے و صمیمیت دوست داشتنے بینشون موج میزنه؟!☺️🌸🍃 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
✍°•| #مغزبانے (982) |•°✍ در شبے دیگـــر با #مجـله_شبانگاهے همــراهمـــان باشید✋ خداحافظے جناب رئیسے و ســـلام جــناب مــــروی✋ در حــالے ڪه از ابتدای ماه اسفند تـــولیت آستان قدس مشخص شده بود امـــا امــروز بهـ طور قطعے و رسمے حڪم #حاج_شیخ_احمد_مروی از سوی امـــام خامنهـ ای (حفظه الله) صـــادر شد.☺️ #مغزبانے این اتفاق مبارڪ را خدمت شمــا عزیزان تبریڪ عرض مےڪند. ان شاءالله ایشــان در این مسنــد موفق و موید باشند☺️ #مجـله_شبانگاهے(12)🇮🇷 جــذابترینها👇 •|✍|• @heiyat_majazi
[• 💓 • ] نمــاز شب (29)مــاه رجـب ✨12رڪعت✨ درهـررڪعت حمــد یڪمرتبـــه ســوره اعلے و قدر هرڪدوم 10مرتبه ✨ثــواب✨ ازقبــرش خارج میشود وصورتش ماننــد ماه شب چهارده اس ومانند برق ازپل صراط عبورمیڪند واز آتش نجات پیدامیڪند . . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
🌹🕊 (4) موضوع : راهی که شاید گم شده باشد ... 1398/1/15 🌹🕊
🌹🕊 بسم رب الشهدا و الصدیقین أفَوِّضُ أمْرِیٖ إلی الله إنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَاٰد 🌹🕊
🌹🕊 هركس عاشق شهادت نیست ، از همین حالا در عملیات شركت نكند ، زیرا كه این یكی از آن عملیات های عاشقانه است و از حساب‌های عادی خارج است. شهید حسین خرازی 🌹🕊
🌹🕊 سلامــ👋 احوالاتتان خوب استــ😉؟! خب بریم وارد عملیات بشیم ببینیم چه خبره ... رمز عملیات : یافاطمه‌الزهرا(س) 🌹🕊
🌹🕊 جمله اول که گفتم از کی بود؟! میخوایم بریم مقتلش ... مجسم کنید ... 🌹🕊
🌹🕊 رو خاک ها قدم میزنیم تا میرسیم به یه ورودی که بالاش نوشته : 🌹🕊
🌹🕊 بوی حضرت‌زهرا(س) میدهد . 🌹🕊
🌹🕊 همیشه وقتی به این‌جا میرسی ، میبینی خیلیا دارن کفشاشون رو در میارن ... میدونی چرا؟؟! چون خاک شلمچه خاک نیست ؛ میدونی چیه؟ 🌹🕊
🌹🕊 گوشت و پوست و خون یه عده جوونه💔 هم سن و سال ما بودن ، شاید خیلیاشون کوچکتر از ما ... اما ما کجا و اونا کجا؟! 🌹🕊
🌹🕊 چرا ما کجا و اونا کجا؟!!!!! اونا از همه چیزشون زدن برا خدا ... ما حاضریم از کمترین تعلقاتمون بزنیم به خاطر خدا؟! 🌹🕊
🌹🕊 دوستان شهدا از جونشون زدن ... از جونشون زدن که حالا پَر چادر منو تو گیر نکنه به سیم خاردارای گناه چپ و راست زندگی 🌹🕊
🌹🕊 از همسر و فرزندشون گذشتن ... گذشتن که حالا منو تو بتونیم از همه توانمون مایه بذاریم برا خـــــــــدا ... 🌹🕊
🌹🕊 با هزار زحمت مادرشو راضی کرد بره خط مقدم ... راضی کرد؛ اما بنظرتون راضیه منو تو الان خط مقدم جبهه رو خالی بذاریم؟! 🌹🕊
🌹🕊 درس داریم؟! کار داریم؟! مگه اونا نداشتن؟؟؟ 🌹🕊
🌹🕊 اصلا چرا ما اینجوری شدیم؟؟ میایم درس رو درست کنیم ، نماز اول وقت رو خراب میکنیم . میایم درس رو درست کنیم ، کار فرهنگی مون ترک میشه . میایم کار فرهنگی کنیم ، از درسمون کم میزاریم ... چرا؟! 🌹🕊
🌹🕊 جوابش یه جمله است . " چون عاشق نیستیم " 🌹🕊