•᯽🌗᯽• . . •• #شـب‌هاے_بلھ‌‌برون •• وقتِ سخرانےِ امام خامنہ‌ای آقا حمید از صحبت ها یادداشت برمیداشتن !📒🤔 #شهید_حمید_سیاهکالی . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•

•᯽📖᯽• . . •• #قصّه_بشنو •• •ڪتاب: #طنزِفریبرز •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌: (صدوسی وششم) عملیــات والفجــر چهــار، در گــردان میثــم بــه فرماندهــی بــرادر کســائیان، آقــای ژولیـده کـه الان جانبـاز شـده اسـت مسـئول دسـته مـا بـود و پسـتانکی بـه گردنـش انداختـه بـود. همیـن طـور کـه بـه سـوی منطقـه پیـش مـی رفتیـم، گاهـی بـا صـدای شــبیه بچــه شــیرخواره گریــه مــی کــرد و یکــی از بــرادران پســتانک را در دهانــش میگذاشـت و او سـاکت مـی شـد! بعـد از عملیـات کانـی مانـگا و در قلـه 1904 کلـه قنـدی چنـد نفـر از بـرادران مجـروح شـدند. زخمـی هـا را روی برانـکارد گذاشـتیم و دادیـم دسـت اسرایی کـه در اختیـار داشـتیم تـا آنهـا را پاییـن بیاورند....یکـی از اسرا حاضر بـه کمـک نبـود. دوسـتی داشـتیم کـه او را بـا اسـلحه تهدیـد کـرد. عراقـی فکـر کـرد مـی خواهیـم او را بکشـیم، زد زیـر گریه.حـاج محمـود ژولیـده پسـتانکش را از جیبـش درآورد و در دهـان اسـیر گذاشـت. بـا دیـدن ایـن صحنـه همـه خندیدنـد حتـی خـود اسـیر... بعـد آمـد و زیـر برانـکارد را گرفـت...راوى: نـارص کاوه ** بـراي مراسـم ختـم شـهيد شـهبازي راهـي یکی از شـهرهاي مـرزي شـديم. طبـق روال ّ و سـنت مـردم آنجـا مراسـم ختـم از صبـح تـا ظهـر برگـزار مي‌شـد. ظهـر هـم بـراي ميهمانان آفتابــه و لگــن مــي‌آوردن و بــا شســتن دســت هاي آنــان، مراســم بــاصرف ناهـار تمام مي‌شـد. در مجلـس ختـم كـه وارد شـدم جـواد بالای مجلـس نشسـته بـود و ابراهيـم كنـار او بـود، مـن هـم آمـدم وكنـار ابراهيـم نشسـتم.ابراهیم و جـواد دوسـتاين بسـيار صمیمـی و مثـل دو بـرادر بـراي هـم بودنـد. در پايـان مجلـس دو نفــر از صاحبــان عــزا ظــرف آب و لگــن را آوردنــد و اولــن كــي كــه بــه سراغش مي‌رفتنــد جــواد بود.ابراهيـم درِ گــوش او ،كــه چيــزي از ايــن مراســم نمی دانســت حـريف زد و جـواد بـا تعجـب و بلنـد پرسـيد: "جّـدي میگـی؟" ابراهيـم هـم آروم گفت: "يـواش بابـا، هيچـي نگـو!" بعـد بـه طـرف مـن برگشـت و خيلی شـديد و بـدون صـدامي‌خنديد.گفتـم: "چـي شـده ابـرام؟ زشـته، نخند!"گفـت: "بـه جـواد گفتـم، آفتابـه رو كـه آوردن، سرت رو قشـنگ بشـور".چند لحظـه بعـد همـین اتفـاق افتـاد و جـواد بعـد از شستن دسـتش سرش رو هـم زيـر آب گرفـت و... جـواد در حـايل كـه آب از سر ورويـش مي‌چكيـد بـا تعجـب بـه اطـراف نـگاه مي‌كـرد، گفتـم: "چيـكار كـردي جــواد! مگــه اينجــا حمومــه" و بعــد چفيــه ام رو دادم كــه سرش رو خشــك بكنــه... سلام بـر ابراهیـم ص ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•

•᯽📞᯽• . . •• #ازخالق_به‌مخلوق •• "شیـطـان،بر کسانی که ایمان آوردند و بر پروردگارشان تـوکـل می‌ کنند، تسلطی ندارد!🕊" ┋ســوره نـحـل،آیــه 99 🤍┋ . . #چند_ثانیه_آرامش_باخدا 🎧 ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•

' ⃟'🔖؛ #کتابچه . . سلام‌رفیـــــــق کتاب‌خوانـــــم 😍✋🏻 الهـی که حالتون خوبِ‌خوب باشـه . کتــ ـ ـ ـابِ [ پنجـره فولاد ✨ ] به نویسنـــــ✍🏻ــــــدگی [ امیر صادقی ] این کـتاب ، روایتـی از زندگـــی امام‌رضا؏ است 🌻 . در این اثر نویسنده تلاش کرده‌است تا زندگی و زمانه‌ی امام‌رضا؏ از مدینه تا مرو را در قالب متــن‌های کوتاه به تصویر بکشد . احادیثی از حضرت هم، بالای‌صفحات را متبرک کرده‌است . در انتها نیز راهنمایی کوتاه و شاید جامع از بارگاه قدس‌رضوی ارائه شده و گوشه‌هایی از تاریخچه‌ی‌حرم و مشاهیرمدفون در حرم . اگر مشتاقِ‌خواندن چندصفحه از کتـاب هستــ ـ ـید ، لینـک زیـر برای شـماست (: 👇🏻 ● [ https://taaghche.com/book/36875 ] ● . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi

•᯽🧪᯽• . . •• #خانواده_درمانے •• ⛔️لباس پاره و رنگ‌ و رو رفته‌رو  اصلا نپوشيد❌ نگيد ولش کن تو خونه که کسی منو نميبينه !!😬🙄 به خودتون احترام بزاريد هميشه فکر کنيد اگه بخواهيد بريد مهمونی که همه شيکن چطوری لباس ميپوشيد🤔 تو خونه بهتر از اون باشيد...🤗😎 ✅به خودتون برسين شما و همسرتون از همه مهمتريد.🥰👌 #خانواده_خوشبخت #سبک_زندگی_درست #هر_دو_بدانیم . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•

•᯽🎞᯽• . . •• #استوریجات •• هر کسی که کنارته ؛ خیلی خوشبخته کربلا . . . :)❤️‍🩹 . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•

•᯽🕋᯽• . . •• #چله_انقطاع •• « وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ. » خدا میگه من طرف تو هستم! #روز_چهارم . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🕋᯽•

•᯽🌱᯽• . . •• #شکرانه •• خدایا، شکرت کہ می‌تونیم مطالعہ کنیم، مطالب تازه یاد بگیریم و همراه داستان هر کتاب زندگی کنیم 📚🌻 شکرت کہ می‌تونیم بنویسیم و با نوشتہ‌ها، حال خودمون و دیگران رو بهتر کنیم، ردپایی از خودمون بہ جا بذاریم و چیزی بہ بقیہ یاد بدیم 📝 شکرت بہ‌خاطر این دو نعمت بزرگ!💚 . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•

•᯽🍬᯽• . . •• #نسل_مهدوے ❌ اعتیاد کودکان به گوشی و اینترنت #دکتر_سعید_عزیزی . ᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍬᯽•

•᯽🎺᯽• . . •• #نغمه_بهشتی •• دلتنــگم بـرای حـرم💔 🙃 دلتنگم نمیشه نرم #دهه_کرامت . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•

•᯽🌗᯽• . . •• #شـب‌هاے_بلھ‌‌برون •• وبراۍِ‌بہ‌چشم‌‌ِ•خـ♡ـدا•اومدن بایدازچشمِ‌#مردُم‌ فرارڪرد! . . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•

•᯽🌸᯽• . . •• #وقت_دلدادگی •• دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌸᯽•

•᯽📖᯽• . . •• #قصّه_بشنو •• •ڪتاب: #طنزِفریبرز •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوسی وهفتم) در یکـی از عملیـات هـا کـه رزمنـدگان هرمزگانـی شرکت داشـت، موفـق بـه شکسـتن خـط پدافنـدی دشـمن شـدیم و بـا عجلـه همـه سـنگرها را پاکسـازی و بعثـی هـا را اسـیرمیکردیم. وقتـی بـه سـنگر فرماندهـی رسـیدیم بـا صحنـه جالبـی روبـرو شـدیم. نوجـوان بسـیجی، فرمانـده عراقـی را کـه درجـه سرتیپی داشـت؛ اسـیر کـرده و مـدام بـا لهجـه بنـدری از افراد عراقـی میخواسـت از پشـت میـزش بلنـد شـود. امـا افـراد عراقـی کـه بـه شـدت شـوکه شـده بـود از جایـش تـکان نمی‌خورد ، دسـت آخـر و بـه زحمـت او را وادار کردیـم کـه از جایـش بلنـد شـود. یکهـو بسـیجی نوجـوان خنـده بلنـدی کـرده و گفـت: ای خـاک تـو رست. اینکـه خـودش را خیـس کـرده. **** سنگر بنـدری هـا در قـرارگاه لشـگر معـروف شـده بـود. رزمنـده هـا، هتـل صدایـش مـی کردنـد، همـه جـور خوردنـی در سـنگرمان پیـدا مـی شـد و خلاصه همیشـه یـک عـده مهمان داشـتیم. یـک شـب خـر دادنـد کـه، تعـدادی از مسئولان بندرعبـاس آمــده انــد و مــی خواهنــد مهــمان رزمنــدگان هرمزگانــی باشــند، مــا هــم گفتیــم قدمشـان روی چشـم. القصـه مهمان هـا آمدنـد. از قضـا شـام آن شـب عدسـی بـود. یکــی از بچه هــا بقیــه را بیــرون کشــید و گفــت، عدســی کــه شــام نمی‌شود بایــد امشـب بـرای مهمان هـا سـنگ تمام بگذاریـم، شـما مهمان هـا را سرگرم کنیـد تـا مـن شـام را مهیـا کنـم. بعـد هـم هـر چـه خوردنـی داشـتیم را داخـل دیـگ بزرگـی ریخـت، از کنسرو ماهـی و برنـج مانـده ظهـر تـا مهیـاوه و نـون سوراخ !! همـه را بــا عدســی مخلــوط کــرد و گذاشــت روی اجــاق، بعــد هــم ســفره را پهــن کردیــم؛شـام شـاهانه را بـه مهمان هـا تقدیـم کردیـم. بنـدگان خـدا بـدون اعتراض خوردنـد و بعـد هـم خوابیدند....چشـم تـان روز بـد نبینـد، نیمـه هـای شـب بـا سر صـدای مهــمان هــا کــه مــدام در مســیر ســنگر بــه توالــت در رفــت و آمــد بودنــد؛ بیــدار شــدیم. دســت آخــر هــم همــه ی مهــمان هــا از شــدت دل درد راهــی بیمارستان صحرایــی شــدند، امــا در میــان حیــرت دوســتان مهــمان اهالــی ســنگر بــدون هیــچ کسـالتی تخـت خوابیـده بودنـد... بعدهـا مسئولان برایـان پیغـام دادنـد، مـا دوبـاره بـه جبهـه برمـی گردیـم؛ امـا عمـراً بـه هتـل شـما سر بزنیـم!... راوی: باقـر نـوری زاده ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•

•᯽🪴᯽• . . •• #وقت_بندگی •• هر جوری‌ هستی‌ ، هر گناهی‌ کردی‌ ، اول‌ از نمازت‌ شروع‌ کن . . شک نکن‌ که‌ درست‌ میشی . . ! نمازت‌ تو رو درست‌ میکنه ؛ همونطور‌ که‌ شیطان ، مارو کم‌کم ‌و آهسته‌ آهسته‌ به‌ سمت‌ گناه‌ میبره ! همونطور هم‌ نماز ، مارو کم‌کم‌ به‌ سمت‌ عاقبت‌ بخیری‌ میبره ! خدا هیچوقت‌ بنده‌شو رها نمیکنه . . :) حتی‌‌اگه‌‌مرتکب‌‌بدترین‌‌گناه‌هاشده‌‌باشه . . [به‌ خدا اعتماد کن 🤍!] . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•

•᯽📞᯽• . . •• #ازخالق_به‌مخلوق •• "خداوند بر بندگان خود تسلّط کامل دارد؛و نگهبانانی برای شمامی‌فرستد؛ تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد... 💙🌧 " { ســوره انـعـام،آیـه 61 🦋} . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•

•᯽🍃᯽• . . •• #دل_آرا •• ‏هروقت‌ديديدشیطان‌ازبیرون‌ ونفس‌ازدرون؛ روی‌یک‌چیزی‌خیلی‌فشارمیاورد و وسوسه‌تان‌می‌کند؛ بدانیدآنجاخبری‌هست، مقاوت کنید، گنج‌همانجاست.. . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•

' ⃟'🔖؛ #کتابچه . . ســلام رفیقِ‌کتــــاب‌خوانـم😍✋🏻 کتــ ـ ـ ـابِ [ اول عاشقِ خودت باش ! ‌] به نویسنـــــــ✍🏻ـــــــدگی [ مارک رکلاو ] نویسنده در این اثــر ، راه‌های کاربردی بسیاری برای افزایش اعتمادبه‌نفس در افراد ارائه کرده‌است . این کتاب با پافشاری بر روی درون‌آدمی ، کلید تمام‌راه‌های صعب‌العبور زندگی جمعی و فردی را در درون‌فرد نشان‌داده و به جد بر روی این موضوع تاکیددارد که هیچ تغییری جز از درون فرد آغازنشده و به سرانجام نخواهد رسید . این کتاب توانایی‌ها و ویژگی‌های درونی افراد را برای مخاطب نمایان کرده و درصدد تقویت آنها برآمده است ، کتاب حاوی مفاهیم بسیار ارزشمندی در زمینه عزت‌نفس و شناخت گوهرگرانبهای درون آدمی است و در ادامه تمرینات بسیار کارآمد و البته ساده‌ای برای افزایش میزان اعتماد به نفس اشخاص ارائه داشته . این کتاب انسان را به خو گرفتن با اموری که به آنها علاقه ندارد بسیارترغیب می‌کند ، با اتمام این کتـــــاب به سراغ کارها و عادت‌هایی می‌روید که از آنها روگردان و گریزان بوده‌اید . فروش بسیار بالای کتاب در کشورهای مختلف نشان از پیام‌های کارگشای آن دارد . . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi

•᯽🌍᯽• . . •• #مھدی‌یـار •• اســرار با گذشـت زمان فاش مےشوند نامـحــرم است هر کہ بہ جـز تو امین مـاست در دوره‌ی فـــراق تو یا صــاحب الـــزّمان حبـــل‌الــمتین یـاد تو حــصن حـصین مــاست . . .🌼💚 #مجتبی_خرسندی . . ᯽همهـ‌جامےبینم‌رخ‌زیباےتـورا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌍᯽•

•᯽🧪᯽• . . •• #خانواده_درمانے •• ⛔️ هیچ وقت به همسرت دروغ نگو ❌ ❣دروغ گویی باعث می‌شود احترام در رابطه از بین برود.😔 زمانی که یک دروغ از یک فرد در رابطه دیده شود، تمام حرف‌های دیگرش نیز زیر خط شک می‌رود.🤭🙄 👈 بهتر است آگاه باشید که در رابطه باید به خاطر داشته باشید که دروغگوئی یکی از مهم‌ترین خط قرمزهای تمام روابط زناشوئی است👌 و شکستن آن، به معنی سوق یافتن به نابودی یک رابطه محترمانه و پایدار می‌باشد.💔 🔰اهمیت صداقت در رابطه شاید بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید.🤌🥲 #خانواده_خوشبخت #سبک_زندگی_درست #هر_دو_بدانیم . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•

•᯽🎞᯽• . . •• #استوریجات •• خسته‌ام‌خسته‌ترازآن‌که‌گویم‌چه‌شده بطلب‌که‌فقط،دلِ‌سیرنگاهت‌بکنم(:【🥺】 . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•

•᯽🌱᯽• . . •• #شکرانه •• خدایا، شکرت کہ کتاب‌های مختلفی در دسترسمون وجود دارن و می‌تونیم با خوندنشون راجع بہ موضوعات متنوع اطلاعات کسب کنیم 📚 شکرت کہ راه کسب علم رو برامون به شیوه‌های مختلف ساده و هموار می‌کنی💚 . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•

•᯽🎺᯽• . . •• #نغمه_بهشتی •• یک هفته با امام زمان زندگی کنین #سه_شنبه_های_مهدوی . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•

•᯽🌗᯽• . . •• #شـب‌هاے_بلھ‌‌برون •• مے‌گفت: مـن فـهـمـیـدم خـــدا شــھـادت رو هـمـیـشـه بـه آدمـایی کـه تـوی کـار سـخـت‌ڪوش بـودن دادھ . .🪴 #شهید_محمودرضا_بیضایی . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•

•᯽🌸᯽• . . •• #وقت_دلدادگی •• دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌸᯽•

•᯽📖᯽• . . •• #قصّه_بشنو •• •ڪتاب: #طنزِفریبرز •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوسی وهشتم) در جبهـه كـه بودیـم، گاهـى خسـته مـى شـدیم و بـه پایـان مأموریـت امیـد داشـتیم، اینكـه مـدىت نفـس تـازه كنیـم و مجـدداً عـازم جبهـه هـا شـویم. امـا بعـى اوقـات، پایـان دوره ى خدمـت، مصـادف مـى شـد بـا شروع عملیـات...آن موقـع آمـاده بـاش مــى دادنـد و همـه ى مرخصـی هـا لغـو مـى شـد و در چنیـن شرایطى ، بعضی از همشـهرى هـاى مـا مـى گفتنـد: دیدیـد چـه شـد؟ آمدیـم كربـلا را بگیریـم، قـدس را آزاد كنیـم، راه یـزد خودمـان هـم بسـته شـد! ** قبـل از شروع یکـی از عملیـات هـا همـه فرماندهـان و نیروهـای لشـکر، تـو جلسه ی توجیهی در حسـینیه لشـگر شرکت داشـتند... فرمانـده لشـکر پشـت بـه دیگـران، رو بــه نقشــه، مشــغول توضیــح منطقــه عملیاتــی بــود و اون رو شرح مــی داد. شــهید دیــن شــعاری ردیــف اول نشســته بــود. یکــی از نیروهــا، یــک لیــوان آب یــخ رو از پشــت سر ریخــت تــو یقــه شــهید دیــن شــعاری و آب رفــت داخــل پیراهنــش... شــهید دیــن شــعاری مثــل بــرق گرفته هــا از جــا پریــد و آخــش بلنــد شــد. برگشــت و بـه سـوی کسـی کـه ایـن کار را کـرده بـود، انگشـتش را بـه علامت تهدیـد تکـون داد... بعــدش، یــک لیــوان آب یــخ از پــارچ ریخــت و بــرای پاشــیدن، بــه طرفــش نیـم خیـز شـد... فرمانـده لشـگر کـه متوجـه سر و صـدا و خنـده هـای بچه هـا شـده بـود، یـک دفعـه برگشـت و بـه پشـت سرش رو نگاهـی کـرد... شـهید دیـن شـعاری کـه لیـوان آب یـخ را بـه عقـب بـرده و آمـاده بـود تـا اون رو بـه س و صـورت اون بـرادر بپاشـه، بـا دیـدن فرمانـده لشـگر، دسـتپاچه شـد و یـک دفعـه لیـوان را جلوی دهانـش گرفـت و سر کشـید... انـگار نـه انـگار کـه اتفاقـی افتـاده باشـد و آخـرش هــم یــه یــا حســین )ع( گفــت.... بــا ایــن کار شــهید دیــن شــعاری، صــدای انفجــار خنـده بچه‌ها ، حسـینیه رو پـر کـرد و فرمانـده لشـگر، بـی خـبر از اون چـه گذشـته بـود، لبخنـدی زد و بـرای بچه‌ها سری تکـون داد... خاطـرات شـفاهی رزمندگان اسلام ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•