𐇻💌𐇻
‹ #ازخالق_بهمخلوق ›
نترس و غمگین نباش اگر دراین دنیای به
ظاهر شلوغ،تو در تنهایی به فکر هدف و
عاقبتت هستی ،چرا که خدای قدرتمندی
که پیامبر نور را گمشده یافت و هدایتی
به این عظمت را شامل حالش کرد،
پروردگار تو نیز هست و مانند کوهی
استوار پشت آرزوهایت ایستاده.. :)
آیا چیزی زیباتر از اینکه خالقت بهجای
تمام مردم دنیا پشتت ایستاده و
هوایت را دارد؟! 🕊🤍
🌱﴿ سورۀ ضُحیٰ ، آیۀ 7 ﴾🌿
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻💌𐇻
|🎋|
فِڪرڪردے
قَـویبـودَنِیہپِـسَر
بہبـٰالآوپـآییـنڪَردَنِ
وَزنہِتـوبـٰآشـگآهہ؟!
نَہحـٰآجیپِسَـرےڪه
بِـتونہچِشـمِشرو
ڪُنتـرلڪنهاَزهَـمہِ
قَـوۍتَـره🖐🏻..!••♡
#دل_آرا
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
••|❤️|••
قلب🫀، خاک خوبی دارد.
در برابر هر دانه🌱 که در آن بنشانی،
هزار دانه پس میدهد.🌾
🍂اگر ذرهای نفرت کاشتی،
خروارها نفرت درو خواهی کرد.🔥
و اگر دانهای از محبّت نشاندی،✨
خرمنها بر خواهی داشت...🪴
#ماه_رجب
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
••|❤️|••
✨يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ،
ای شنواترین شنوندگان و ای بیناترین بینایان عالم؛
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ،
درود فرست بر محمّد صلی الله علیه وآله خاتم پیغمبران و بر اهل بیت او؛
وَ اقْسِمْ لِي فِي شَهْرِنَا هَذَا خَيْرَ مَا قَسَمْتَ،
و در این ماه بهترین قسمت را نصیب من گردان...🦋
📘 مفاتیح الجنان، دعای ماه رجب
#ماه_رجب
#ماه_باران
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻📱𐇻
#استوری ¦ 𝚂𝚃𝙾𝚁𝚈
¤√کار خوبه
خدا درست کنه! 👌☺️
‹ 🌱 ›↝ #دلتو_بهخدا_بسپار
ꙮ 🚩پاتوقبچهحزباللهیا
╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻📱𐇻
𐇻🎐𐇻
#طواف_دل
امام حسن(؏):🌱
مَن عَدَّدَ نِعَمَهُ مَحَقَ كَرَمَهُ.
هر كه احسانهاى خود را بر شمرد،
بخشندگى خويش را از بين برده است.
بحار الأنوار : ۷۸ / ۱۱۳ /۷ .
#دوشنبههاےامامحسنے
#حسنمولا
#صلاللهعلیکیاڪریماهلبیـت
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻🎐𐇻
••|🤍🌱|••
اساساً روح که بزرگ شد ؛
تن به زحمت میافتد ..
و روح که کوچک شد ،
تن آسایش پیدا میکند !'
- شهیدمطهری
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
••|📖|••
#ماه_باران
نماز شب بیستم ماه رجب برای امان ماندن از گزند اجنه و انسان
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
هر كس در شب بيستم ماه رجب
دو ركعت نماز بخواند
و در هر ركعت سورهى «حمد»یک بار
و سورهى «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ» را پنج بار،
بخواند خداوند ثواب حضرت ابراهيم، موسى، و عيسى-عليهم السّلام-را به او عطا مىكند و نيز هيچ گزندى از جنّيان و انسانها به او نمىرسد و خداوند با ديدهى آمرزش و مغفرت به او مىنگرد.
📚 اقبال ص ۶۵۵/وسائل الشیعه ج۵ص۲۲۸
چه خوب است که این نماز ساده و پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هدیه کنیم.🌱💚
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻🧷𐇻
#پروفانه ¦ 𝙿𝚁𝙾𝙵𝙸𝙻𝙴
-نوشته بود:
رسالت ما آدما اینه که کاری نکنیم
یک آدم پیش خدا از ما گِله کنه..
‹ 🌱 ›↝#دلتو_بهخدا_بسپار
ꙮ 🚩پاتوقبچهحزباللهیا
╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻🧷𐇻
12.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
𐇻📱𐇻
#استوری ¦ 𝚂𝚃𝙾𝚁𝚈
-این استوری شاید
یه تلنگر کوچیک باشه برامون
که دیگه نماز صبحمون قضا نشه ‼️
‹ 🌱 ›↝ #دلتو_بهخدا_بسپار
ꙮ 🚩پاتوقبچهحزباللهیا
╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻📱𐇻
4_6035292519695127615.mp3
10.19M
𐇻🎧𐇻
#نغمه_بهشتی
بــاشـــم ببـینــم
اگــر بـــرم یـه روزے از وطـنـــم
بــاشـــم ببـینــم
یـه روز دم ضـــریــح امــام حـسنــم(:
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#ماه_رجب
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻🎧𐇻
𐇻📚𐇻
#قصّه_بشنو
⊹قسمت :64
از شنيدن اين اسم خوشش نيومد ...
- اون آدم خوبيه ... به اون پرونده هم كه ارتباطي نداشت ...
- با اون پرونده نه ... اما اشتباه نكن ... آدم خطرناكيه ... خيلي خطرناك ...
از ماشين پياده شد و رفت سمت اداره ... هر چند بهم قول داد ته همه اطلاعات ثبت شده اش رو در مياره
... اما از چيزي كه بهش گفته بودم اصلا خوشش نيومده بود ... اوبران از همون اوايل نسبت به ساندرز
احساس خوبي داشت ...
حالا ديگه نوبت من بود ... بايد از بيرون همه چيز رو زير نظر مي گرفتم ... مثل يه مامور مخفي ... تمام
حركات و رفت و آمدهاش ... تمام افرادي كه باهاش در ارتباط بودن ... هر كدوم مي تونستن يه قدرت
بالقوه براي بروز شرارت باشن ... قدرتي كه با اون قدرت و تواناي خاص ساندرز مي تونست به يه فاجعه
بزرگ تبديل بشه ...
اوبران توي اين فاصله مي تونست تمام اطلاعات دولتي و اجتماعي اون رو در بياره ... اما نه همه چيز رو ...
براي اينكه اون رو زير نظارت كامل اطلاعاتي بگيره بايد سراغ افرادي مي رفت ... كه ظرف چند ثانيه همه
چيز لو مي رفت ...
اگه چيز خاصي وسط نبود زندگي يه انسان مي رفت روي هوا و نابود مي شد ... و اگه چيز خاصي وجود
داشت، ساندرز مال من بود ... خودم پيداش كرده بودم و كسي حق نداشت پرونده رو از من بگيره ... و
پرونده تروريست ها به دايره جنايي تعلق نداشت
توي مسير برگشت به خونه ايده فوق العاده اي به ذهنم رسيد ... پرونده دو سال پيش ... گروه هكري كه
اطلاعات بانكي يه نفر رو هك كرده بودن ... و كارفرماشون بعد از تموم شدن كار ... براي اينكه ردي از
خودش باقي نزاره، يه قاتل رو براي كشتن شون فرستاده بود ...
دو نفرشون كشته شدن ... يكي شون راهي بيمارستان شد و رفت زندان ... و آخرين نفر ... كسي كه در
لحظات آخر از انجام كار منصرف شده بود و ازشون جدا شده بود ... اون هنوز آزاد بود ... و اون كسي بود
كه بهش احتياج داشتم ...
رفتم جلوي در خونه اش ... توي زير زمينش كار مي كرد ... تمام وسائل و كامپيوترهاش اونجا بود ...
در رو كه باز كرد ... اصلا از ديدن من خوشحال نشد ... نگاهش يخ كرد و روي چهره اش ماسيد ... مثل
زامبي ها به سختي به خودش تكاني داد ... از توي در رفت كنار و اون رو چهار طاق باز كرد ...
لبخند معناداري صورتم رو پر كرد ...
- سلام مايكل ... منم از ديدنت خوشحالم ...
آبجوها رو دادم دستش ... و رفتم تو ... اون هم پشت سرم ...
- هميشه از ديدن مهمون اينقدر ذوق مي كني؟ ... اونم وقتي دست خالي نيومده؟ ...
چند قدم جلوتر تازه فهميده چرا اونقدر از ديدنم به هيجان اومد بود ...
چند تا دختر و پسرِ عجيب و غريب تر از خودش ... مواد و الكل ... نيمه نعشه ... توي صحنه هايي كه
واقعا ارزش ديدن نداشت ...
چرخيدم سمتش و زدم روي شونه اش ...
- شرمنده نمي دونستم پارتي خصوصي داري ... من واست يكي بهترش رو تدارك ديدم ... نظرت چيه
ادامه اين مهموني رو بزاري واسه بعد؟ ...
توي چند ثانيه درك متقابل عميقي بين مون شكل گرفت ... با شنيدن اون جملات ... چهره اش شبيه
گوسفندي شد كه فهميده بود مي خوان سرش رو ببرن
⊹کتاب :مردی درآئینه
⊹نویسنده :طاها ایمانی
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻📚𐇻