eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 8⃣6⃣1⃣ و چگونه به زنده ماندن طمع م
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 9⃣6⃣1⃣ کشیش پشتش را به صندلی تکیه داد و گفت: بهتر است مرا تنها بگذاری سرگئی. باید فصلی از این کتاب را بخوانم. سرگئی آرام زیر لب گفت: بله! می فهمم. بعد از اتاق خارج شد. کشیش کتاب را باز کرد. 📚📚 @Heiyat_Majazi بالای صفحه نوشته شده بود: غروب خورشید آنها سه نفر بودند. «عبدالله بن ملجم» آشفته و هراسناک به برک بن عبدالله نگاه کرد. برک سرش پایین بود و با انگشت دست هایش بازی می کرد، اما دوستش «عمرو بن بكره نگاهش به عبدالله بن ملجم بود تا سخنی بگوید و علت فرا خواندنش را به کنج مسجد بداند. آن سه تن بر روی زیلوی کهنه ای نشسته بودند؛ در زیر کور سوی نور لرزان پیه سوزی که روی دیوار آویخته شده بود. عبدالله بن ملجم نگاهش را به در بسته ی مسجد دوخت. جز آن سه تن کسی در مسجد نبود. به خادم پیر مسجد دیناری داده بود تا آنها را تنها بگذارد. با وجود این عبدالله نگران بود و انگار از چیزی می ترسید. عمرو رو به او گفت: چه شده عبدالله؟ ما را این وقت شب فرا خوانده ای تا چه بگویی؟ برک نیز سرش را تکان داد و گفت: من اینجا حس خوبی ندارم. زودتر حرفت را بزن که باید بروم. عبدالله که چهار زانو نشسته بود، آرنج هایش را روی زانوهایش گذاشت و با کف دو دست گونه های لاغرش را فشرد و گفت: می دانید که اوضاع، رضایت بخش نیست؛ علی و معاویه به جان هم افتاده اند، جنگ قدرت بین آن دو، سرنوشت دین و ملت را به مخاطره انداخته است. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍 هــرشب ساعت 🕘 و هر روز ساعت 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| #نوستالژے (157) 📺🎈 |° مادربزرگـ👵 همیشه انبوهے رختخـ💤ـوابـ داشتـ ڪه خیلے وقتها زمین بازے #ڪودڪے هایمان بود وقتے میگفت: شبـ🌙 بمانید واقعے بود حرف نبود تعارفـ نبود☺️ یادش بخـیر خونه مادربزرگـ😍 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
°| (908) 😎💪 |° تـــلویزیونے ڪه دولتے است بـــاید هـــم حقــایق را ڪند. در افتتاحیه جشنــواره عمــار خیلے چــیزها را از،تـــرس دولــــت و قطع شدن بودجــیشان ڪردند، در اختتامیه هم ڪردند تـــا مــبادا جنـــاب روحــانے مــڪدر شوند😐 سانـــسوری آشڪـــار☝️☝️☝️ سپــــر دفاعی تلــویزیون برای دولــــت☝️😏 حقیـقت و نگـــــو هــیس تلــویزیون فــریاد نمےزند😒 بعضے از مسئولــین انگــار واقــعا در زندگے مےڪنند👊👊👊 بتـــرسید از آن روزی ڪه حــقایق آشڪار شود👊👊 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
°| (457) 😊✋ |° 🌹🍃🌹🍃🌹 قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ [🤔] ﺑﮕﻮ: ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ کہ مےﭘﻨﺪﺍﺭﻳﺪ [😇] ﺳﺮﺍے ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺎ همہ ﻧﻌﻤﺖ‌ﻫﺎﻳﺶ [😇] ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﻭﻳﮋﻩ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﻧﻪ ﻣﺮﺩم [😎] ﺩﻳﮕﺮ ، ﭘﺲ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻴﺪ [✋] ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻨﻴﺪ. آیہ ۹۴ سوره مبارڪہ بقره 🌹🍃🌹🍃🌹 ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°⏳| (457) |⌛️° امام صادق (علیه السلام)😇 از شام گاه پنج‌شنبه🌝 فرشتگانی با قلم‌هایی از طلا🖌 و لوح‌هایی از نقره📜 از آسمان به سوی زمین می‌آیند🙄 و تا غروب روز جمعه ثواب هیچ عملی را نمی‌نویسند😳 به جز🤓 صلوات بر محمّد و آل محمّد (علیهم السّلام)😍 📚من‌لایحضره‌الفقیه٬ جلد 1 . . . پاتوق [ 👳🎙:👇] 🍃:🌸| @heiyat_majazi
°| (135) 👳 |° غیبت🙊☝️ نظر حضرت عشق😍✋ همانا خداوند غیبت کنندگان را دوست نمیدارد😎🍃 ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
°| (909) 😎💪 |° در آستـــانه چهــل سالگے انقــلاب ایــن مــا هستیم ڪه قــدرت های پــوشالے دنــیا را تهـــدید مےڪنیم❌❌❌ 🔻سردار تنگسیری فرمانده نيروي دريايي سپاه: 🔹دشمنان چند سالے است که حضور نامشروعے در منطقه خلیج فارس دارند و شجاعت سربازان نیروی دریایے سپاه را دیده اند قطعا آنها محاسبات غلطے انجام نمے دهند و اگر هم خطایے از آنها سر بزند تو دهنے محکمے از ما خواهند خورد و یکبار دیگر حادثه خلیج خوک ها را برای آنها تکرار می کنیم و خلیج فارس را برای آنها به باتلاق گاوخونے👊👊 مبدل مے نماییم که در خون خود فرو روند!!😱😱😱 اینجــا ایـــران است🇮🇷🇮🇷🇮🇷 مــراقــب بــاشید، دست از،پــــــــــا خــطا نڪنید👊👊👊 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
°| (458) 😊✋ |° 🍃🍎🍃🍎🍃 از درخت بیاموزیم🌳 🍃برای بعضی ها باید ریشه بود تا امید به زندگی را به آنها بدهیم. 🍃برای بعضی ها باید تنه بود تا تکیه گاه آنها باشیم. 🍃برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود تا عیب های آنها را بپوشانیم. 🍎برای بعضی ها باید میوه بود تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم نه زنده ماندن را. 🍏🍎🍐🍊🍋🍒🍓 ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [138] ° 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✨ بہ نام خــــــداے علے✨ 😃 چه روزیه؟ 🙂 روزی که خداوند همه انسان ها رو از تا جمع می کنه . 😃 که چیکار کنه؟ 🙂 جمع می کنه برای رسیدگی دقیق به و کتاب ها و رسیدن به . 😃 یعنی ما اون موقع چه حالی داریم؟ 🙂 همه فروتنانه بلند میشیم عرق از سر و رومون جاری شده. 🙂 زمین زیر پاهامون میلرزه 😃 پس حسابی اوضاع بی ریخت میشه. 🙂 آره. خوش بحال کسایی که جای قرار گرفتن دو پای خود رو پیدا می کنن. یا کسایی که جایی واسه آسوده موندن دارن. 📚|• . خطبه ۱۰۲ مطابق با ترجمه 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊 سلاااااامـــ😊 کاربراے خوشگلمون چطور مطورن؟!😉 بلہ کہ کاربرامون خوشگلن😍 خب ، خب .... خبر دارم ، خبر📢📣📢 خبر کہ واضحہ چیہ. . .⛏😐 واقعا نمیدونین؟!😳 من از شما انتظار نداشتم😶🙄 خبببب خودم میگمممم🤗🤗 تولده عید شما مبااااارڪ 🎂🎈🎂🎈🎂🎈🎂‌🎈🎂🎈🎂 نخیر بزرگوار ، شادیتون مستدام ؛ اما تولد من نیست😏😎 میلاد زهراترین زهراے حسین (س) خواهر عزیزشون هست😍😇😌 و اینکہ ما هم بہ مناسبت میلاد دردونہ امیرالمومنین(عج) ، جشنے تدارڪ دیدیم😍😇 همگے دعوتید ، بہ صرف کیک و شربت 🍰🍹 البتہ کیک و شربتش را خودتان همراه داشتہ باشیددد😅 نکند با خویش اندیشیدید کہ ما میدهیم⁉️ خیر ، بعید است ؛ 👋 آدرس را یادداشت ڪنید📝 👉 @heiyat_majazi ✌️👌 راس ساعت ۲۲:۳۰ ⏰ آلارم ها تنظیم 😎 تا یادم نرفتہ ، رمز ورود 💌 🍃🌸 یا عقیلة بنے هاشم(س) 🌸🍃 منتظر حضور سبزتان هستیم😉😊 ڪادو فراموش نشہ😌🎁 یاعلے 🎈🎁🎈🎁🎈🎁🎈🎁🎈
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 9⃣6⃣1⃣ کشیش پشتش را به صندلی تکیه د
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت0⃣7⃣1⃣ تفرقه و شکاف بین مسلمانان، می رود تا خرمن قرآن و اسلام را به آتش بکشد. گفتم بیایید تا فکرهایمان را روی هم بگذاریم و برای نجات دین خدا کاری بکنیم. عمرو با تعجب به او نگاه کرد و پرسید: از دست ما چه کاری ساخته است؟ 📚📚📚 @Heiyat_Majazi خلیفه ی مسلمین علی است که ما بیعت هایمان را با او شکسته ایم. معاویه که هم میدانی تمرد کرده و عليه خلیفه جنگیده است. ما در این بین، کارهای نیستیم. برک عمامه اش را از سر برداشت و روی زانویش گذاشت و گفت: عمرو درست می گوید عبدالله؛ ما اینک در مکه و در جوار خانه ی خدا زندگی راحتی داریم و از مرکز حکومت و آشوب ها دوریم. هم به على پشت کرده ایم و هم معاویه. حکومت و دنیا را به آنها سپرده ایم. هر کدام که خلیفه باشند، توفیری به حال ما نمی کند؛ چون هر دو خارج شدگان از دينند. عبدالله گفت: چگونه توفیری نمی کند؟ ما هم تکلیفی به عهده مان است. مگر فقط به عبادت است؟! آنقدر کرده ایم که زانوها و پیشانی هایمان بر اثر سجده زخم شده است، مگر فراموش کرده ایم که خداوند می فرماید: کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند، نزد خدا مقامی والا دارند و اینان رستگارانند. علی و معاویه مشمول این آیه اند؛ آن ها خارج شدگان از دین و کافرند. مگر فراموش کرده اید که علی در نهروان با دوستانمان چه کرد؟ مگر پیامبر نگفت که سکوت در برابر ستمگران ستمی است دیگر؟ عمرو گفت: یعنی تو می خواهی بگویی ما باید با این ستمگران بجنگیم؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز ساعت 14:30 از،این ڪانال👇 📚@Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت0⃣7⃣1⃣ تفرقه و شکاف بین مسلمانان، می
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 1⃣7⃣1⃣ برک نیز گفت: با کدام نیرو؟ با کدام سلاح؟ مگر دیوانه شده ای عبدالله ؟ 📚📚📚 @Heiyat_Majazi عبدالله پوزخندی زد و گفت: شما عقل و هوشتان کجاست؟ من کی گفتم باید با آنوها بجنگیم؟! معلوم است که من چنین منظوری نداشتم. عمرو گفت: پس منظورت چه بود؟ برک نیز گفت: شفاف و راحت حرفت را بزن؛ بگو می خواهی چه کنیم؟ عبدالله نگاهی به اطرافش انداخت، با چشم تاریکی را کاوید و گفت: ما باید علی و معاویه را بکشیم. برک و عمرو به هم نگاه کردند و بعد به عبدالله خیره شدند. عمرو پرسید: چه طور چنین چیزی ممکن است؟! علی پسر عمو و داماد و از صحابی رسول الله است؛ کشتن چنین فردی حتی اگر از دین خارج شده باشد، به صلاح نیست. برک گفت: عمرو راست می گوید. از طرفی، کشتن آنوها چه سودی برای ما دارد؟ آن وقت چه کسی خلیفه می شود؟ عبدالله پاسخ داد: این که چه کسی خلیفه می شود الله و اعلم، ربطی هم به ما ندارد. ما وظیفه مان انجام تکلیف دینی است و آن برداشی حاکمان ظالم از سر مسلمان است. برک گفت: این کار به مصلحت نیست... عبدالله گفت: اتفاقا عین مصلحت است و تکلیف شرعی است که از کنج عزلت و عبادت خارج شویم و آنچه به خیر و صلاح مسلمين انجام دهیم. که با کشته شدن علی و معاویه، اوضاع از أن دس هست، بدتر شود. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| #نوستالژے (158) 📺🎈 |° سرویـ🚌ـس مدرسـه بچه‌هاے دهه 60 😳😁 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
°| #مغزبانے(910) 😎💪 |° مــــرحوم هــاشمے ادیســـون بود نه ادیســـون، ادیسـون😎 اگـــه شفــاف سازی،نڪنیم🔎🔍 ســال بعـــد مےگــن مرحوم هاشمے بــــرق و اختــــراع ڪرد💯 ادیســـون ڪی بــود‼️‼️ هاشمے زنــده است‼️‼️ #هشتڪ_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
🎀🍥🎀🍥🎀 (43) 🗓 تاریخ : ۱۳۹۷/۱۰/۲۱ 🖋 موضوع : میلاد حضرت زینب (س) 💝 @heiyat_majazi 💗
بسم رب الزینب سلام علیڪم خدمت کاربراے عزیز تبریڪ میگم شب ولادت حضرت زینب رو
💞💕 توفیق پیدا کردیم شب به این عزیزی هیئت برگزار کنیــم ازنوع شادش😁 همــراه ما باشیــد 💕 @heiyat_majazi
🎀🍥🎀🍥🎀 شد از هم اکنون صبر عالم والہ و شیداے او شمس و قمر پروانہ اے بر چهره مهتاب او او بیقرار و در کنارش جد و مام و باب او تا آنکہ آغوش حسینش میشود محراب او در عشق او پیغمبرے فرهنگ عاشورا بود امشب شب مولودے دردانہ زهرا بود 💝 @heiyat_majazi 💗
🎀🍥🎀🍥🎀 عموما وقتےقراره یہ بچہ بہ دنیا بیاد ، یکے از اولین مواردے کہ ، پدرا و مادرا بہ فکرش میافتند انتخاب اسمہ😍 مولا جانم علے و خانوم دو عالم هم بہ این مورد فکر کردند .... البتہ نہ مثل الانا کہ اکثریت حرف ، حرف خودشونہ و اصلا بہ نظر پدربزرگ و مادربزرگ اهمیت نمیدن😐 بہ یہ اسم‌هایے هم میرسن ، کہ خودشونم نمیدونن چرا روے جگرگوشہ‌شون گذاشتن⁉️ مثلا شفتالو😐 آرشیو😶 فراموش😑 اینا رو نگفتم الگو بگیریناااا🙈⛏ لطفا از این اسما رو فرشتہ هاتون نذارین😊 مسئولید نسبت بہ اسمش هااا😉 💝 @heiyat_majazi 💗
🎀🍥🎀🍥🎀 در جریان ولادت حضرت زینب علیهاالسلام پدر و مادر عزیزشون😍 برا اسم رفتن سراغ پدربزرگ بزرگوارشون😊 پیامبر (ص) اونموقع سفر بودن ، بعد از اینکه از سفر برگشتن ، تا شنیدن اولین نوه دخترشون متولد شده ، سراسیمه به خانه على (ع) رفتن ، نوزاد را در بغل گرفتن و بوسیدن😘 ، آن گاه نام زینب (زین + اب) را كه به معناى «زینت پدر» است براى این دختر انتخاب کردن😍😇 خودمونیمااا مولا چقدر ذوووق کردن ‌، که پیامبر(ص) این اسم رو انتخاب کردن🤗🤗 💝 @heiyat_majazi 💗
🎀🍥🎀🍥🎀 خب حالا یکم از ویژگےهاے اخلاقے و فضایل خانوم بگیم... البتہ من میگم ، سعے میکنیم باهم عمل کنیم☺️ 💝 @heiyat_majazi 💗
🎀🍥🎀🍥🎀 مهمترین ویژگے هر انسان نسبت بہ همه عالم خلقت و حتی فرشته‌ها ، دانش و بینش هست. و برترین و بهترین علم ، علمی هست که مستقیم از ذات خدا گرفته شده باشه☝️ به این علم میگن علم لدنی امام سجاد (ع) شهادت دادن کہ عمہ بزرگوارشون ، داراى چنین علمى است، آن جا كه به ایشون فرمودن 🍃🌹 انت عالمه غیر معلمه وفهمه غیر مفهمه ← تو بی آنکه آموزگاری داشته باشی؛ عالم و دانشمند هستی🌹🍃 💝 @heiyat_majazi 💗
🎀🍥🎀🍥🎀 یحیى مازنى روایت كرده است : مدتها در مدینه در خدمت حضرت على(ع) به سر بردم و خانه ام نزدیك خانه زینب(س) دختر امیرالمؤمنین(ع) بود. به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى كه مى خواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا(ص) برود، شبانه از خانه بیرون مى رفت ، در حالى كه حسن (ع) در سمت راست او و حسین (ع) در سمت چپ او و امیرالمؤمنین (ع) پیش رویش راه مى رفتند. هنگامى كه به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیك مى شد، حضرت على (ع) جلو مى رفت و نور چراغ را كم مى كرد. یك بار امام حسن (ع) از پدر بزرگوارش درباره این كار سؤ ال كرد، حضرت فرمود: مى ترسم كسى به خواهرت زینب نگاه كند   💝 @heiyat_majazi 💗
🎀🍥🎀🍥🎀 گل‌دخترا مےبینین خانوم چقدر حساس بودن بہ عفت و پوششون؟! برادراے بزرگوار به غیرت امیرالمومنین دقت کنین... فقط از عشقشون دم نزنیم عمل کنیم   💝 @heiyat_majazi 💗
🎀🍥🎀🍥🎀 میگن یه روز میهمانى براى حضرت علی (ع) رسید. آن حضرت به خانه آمدن و فرمودن : اى فاطمه ، آیا طعامى براى میهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض كرد: فقط قرص نانى موجود است كه آن هم سهم دخترم زینب مى باشد. زینب (س) بیدار بود، فرمودن: اى مادر، نان مرا براى میهمان ببرید، من صبر مى كنم .   💝 @heiyat_majazi 💗