eitaa logo
🧕🏻حجاب و عفاف🧕🏻
3هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
8.9هزار ویدیو
71 فایل
﷽ حـجاب بوته خوش بوی گل عفاف است🌱 [برای تعقل و تفکر آزاد اندیشانه ؛حول مسئله عفاف و حجاب گرد هم آمده ایم ] بگوشیم @fendreck @Sarbaaz_mahdi313 مدیر تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr کپی باذکرصلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 رویِ همه‌یِ صفحات دفترش نوشته بود: او می‌بیند☝️ ... ✨ با این کار می‌خواست هیچ‌وقت خدا را فراموش نکند ...🙂 🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻   . ┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈ 「⃢🦋➺@hejab_o_efaf ┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
🔹«مرضیه بدیحی»، همسر شهید مدافع حرم: «خواب دیدم شهید سید مجتبی علمدار با جوانی دیگر وارد کوچه‌ی ما شدند. وقتی به من رسیدند دست روی شانه‌ی آن جوان زدند و گفتند: این جوان همان کسی است که شما از ما درخواست کردید و متوسل به امام زمان (عج) شدید.» 💕 روزی که عبدالمهدی به خواستگاری‌اش می‌آید، مرضیه همان کسی را می‌بیند که در آن خواب، شهید علمدار به او نشان داده بود. در همان جلسه‌ی اول صحبت با شهید کاظمی متوجه می‌شود که عبدالمهدی نیز همین چندروز پیش خانه‌ی شهید علمدار بوده و با بچه‌های بسیج‌شان به دیدار مادر شهید رفته است. 🔹 عبدالمهدی میگفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. 🔹وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسید ایشان دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. آیت‌الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد آقا گفت: «حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذار. ✅ شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می‌کنید.» 🌷 شهید عبدالمهدی کاظمی؛ در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید. شهید مدافع حرم 🌷 🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻   .
💡 سلام من شیدام ! یه دختری ک ازنظر بقیه آروم و مغرورم ولی خودم دوستای زیادی داشتم دوستایی که همشون دوست پسر داشتن همشون، حتی گاهی وقتا دوستام میخواستن دوستای وست پسرشونو بهم معرفی کنن باهم دوست شیم من راستش خداروشکر هیچوقت اهل این کارا نبودم ولی با دوست پسرای دوستام جایی میرفتیم منم بودم منم باهاشون حرف میزدم دوست چادری نداشتیم ولی هر کی رو میدیدیم مسخرش میکردیم 🥺یادمه محرم اون ده روز اول دوستام همه رفتن شمال من نرفتم خونوادم زیاد خوششون نمیاد از این چیزا، خودمم راحت نبودم.. یه جورایی برام خدا و امام حسین معنی نداشت میگفتن اگه وجود داشتن بهم ثابت میکردن، اگه وجود داشتن باید میدیدم دیگ، ی جورایی کافر شده بودم نماز خون نبودم، چادری هم نبودم یه روزی توی تلگرام درسی با ی گروه اشنا شدم دیدم از این گروه هاست ک امام حسینه اولش خندیدم گفتم بزار ببینم چ جوریه، مدیرش یه دختر خانم بود از امام حسین میگفت از خدا میگفت اوایل واسه برنامع کنکوریش عضو بودم ولی بعضی شبا تا دیر وقت بیدار بودم گفتم بزار ببینم چی میزاره همش میگفت خدا، یاس کبود، امام حسین، ابالفضل، گفتم ینی چی اینا مسخره کرده بیکاره، کارم یه جا گیر بود ذهنم روانم اشفته بود دو ماه درگیر اون کار بودم همه جوابم میکردن بریده بوددم😔 خلاصه رفتم ناشناسش بهش پیام دادم ک امام حسین کو دیگ بس کن چیزی نگو، خییلی متن برام فرستاد گفت صبر کن هست باید بهش دل بدی، دوباره بیخیال شدم گفتم مسخرست اره بین هفتاد ملیون جمعیت میاد تو دل منو میخونه ک چم هست. دیدم داره از گروه میره یهو دلم گرفت نمیدونم چم بود وابستش شده بودم. رفتم ناشناس گفتم نروو،پیویش داد بهم گفت بیا حرف بزنیم باهم، گوشیم خراب شد تا دو هفته باز انگاری معجزه بود بعد دوهفته رفتم ناشناس پیامش دیدم رفتم پیویش دردو دل کردم حرف زدم اروم شدم ولی باز اعتقاد نداشتم وسط حرفا ی فیلم فرستاد گفت این داداشش منه... من همونجا عاشق اون اقا شدم🫠 نمیدونم اون فیلمو صدبار دیدم داشت خاک کفش اون مردمو میبوسید چقدددد زیبا بوددد بهش گفتم این داداشتهه، چقد کراشه🥺فکر کردم زندست گفتم نشون دوستام بدن شمارشو دو سوته درمیارن زنگ میرنن بهش، گفت شهید شده، ناراحت شدم🥲خییلی خوشکل بود خییلی، دوباره بحث نمازو و چادرو اورد وسط گفتم ب مسخره اگ داداشت بیاد ب خابم چادر میپوشم😔بدش اومد گفت مسخره میکنی؟ گفتم نه شرطه، بیاد بخابم میپوشم،، فرداشبش پیام داد شیدا همرزم شهید پیام داره واست، گفتم چی شده حالا؟ گوش کردم هفده دقیقشو دوباررر گوش دادم، اشک ریختم باهاش انگاری نصیحتم میکرد، یه جملش قلبمو به درد اورد... یه قدم بردار برای خدا، خدا ببین چیکار میکنه واست... 🥲 حدودا دوشب گذشت از اون پیام گذشت ی پیام بهم رسید دوستام گفتن قراره بریم بیرون ، اون شب حالم بد بود چون کارم هیچ جوره درست نمیشد دیگ ی جورایی قطع امید کرده بودم گریم میومد، ولی دوستام بودن نمیرفتمم میگفتن تو اُمُلی، گفتم چیکار کنم پس امشب نمیتونم برم، ی پیام دادم به مدیر گروه گفتم دعوتم، گفت نرو پا بزار ب دلت، دوستامم مدام زنگ و پیام کلافه شدم جواب هیچکدوم ندادم نشستم چشای اشکیمو بستم تو دلم از ته دل گفتم نوید صفری صدامو میشنوی میگن شهید شدی، اگ راسته ک معجزه داری کاری ک دوماهه گرفتارشم درستش کن، خستمم😭قول میدم صدتا صلوات برات بفرستم ی زیارت عاشورا هم بخونم برات.. خابیدم دیگ شب بود ساعت ده شب یازده بود.. صبحش ی دوستم پیام داد گفت شیدا خدا رحم کرد نیومید گفتم چی شده مگ گفت دیشب دوست پسر مهشید چاقو کشیده تو باغ، پلیسا ریختن بچه ها کلانترین😭😭😭😭من میلرزیدم ب خودم، دیگ چیزی نگفتم فقط میترسیدم و حالم بد شدـ.. ساعت دو ظهر بود دیدم ی پیام اومده ک کارت اوکی  شد.. 😳😳من خاب میدیدم کاری ک دوماهههه فقط گیرش بودم کاری ک هیچ امیدی نداشتم بهش😭😭😭😭داشتم خاب میدیدم، باور نمیکردم ینی اون شهید من گناهکارو دید و جوابمو داد؟؟؟ میخواستم هر جوری هست برم دیدنش با چادر؛! شیدای بی حجاب الان میخاد چادری شه بره پیشش براش شمع ببره😭😭و تاابد کنیزیشو کنه😭😭 من تا ابد مدیونتم اقای صفری 🙏😭 دعا کنید بتونم برم مرقدشم ببینم و نذرمو ادا کنم💔😭 ولی میدونم تو این مسیر دوستامو. دیگ ندارم و تنهام ولی خدا رو دارم و این شهید رو... 🥺🙏 🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻   . ┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈ 「⃢🦋➺@hejab_o_efaf ┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
۴ نفر بودیم اسنپ گرفته بودیم که بریم برای امر به معروف و نهی از منکر💞 که یهو دیدیم اسنپی هم خودش یه پا آمررررره 😍😍(عکس ماشینو ببینید متوجه میشید) پس مصمم به راهمون ادامه دادیم ✌️ هرچند اصلا به ظاهرراننده نمیخوردمذهبی باشه👨🏻 داخل ماشین فضا سازی عااااالی کرده بودن👌👌👌یجورایی خیلی آرامش بخش بود😌 بجای آهنگ هم صوت ملایم قرآن پخش میکردن🤩 موقع پیاده شدن بخاطر این حرکت زیبا ، ازشون تشکر کردیم بنده خدا خیلی خوشحال شد گفت :خانوم درسته اینکارا مشتری زیادی نداره ولی من به عشق صاحب الزمان (عج) هرکاری از دستم بر بیاد انجام میدم 🥲 منم گفتم: از قضا مشتری زیاد داره ولی یا بلد نیستن یا نمیدونن که واجب دینی شونه و باااااید اینجور مواقع تشکر کنند ☺️ در ثبت بازخوردهای اسنپ هم خیلی ازشون تعریف کردم و ثبت کردم✅ پیاده شدیم دیدیم صدای بلندگوهای ماشین از بیرون پخش میشه 😃 دیدیم چقدر ایده شون جالبه،میتونن در یه جاهاییکه پرتردد هست صدای اذان و قرآن و مداحی دلنشین باز کنن که مردم برای یه لحظه هم که شده اگه دلشون تکون بخوره کلی تاثیر خوب داره👌 از استاد تقوی تشکرمیکنم💐 که واجب دینمون رو به یادمون آوردن و باعث شدن نسبت به خوبی ها هم بی تفاوت نباشیم، واقعا خداخیرشون بده🙂 🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻   . ┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈ 「⃢🦋➺@hejab_o_efaf ┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈