#صد_و_سه
تجربہ اے جديد
کتاب سه دقیقه در قیامت، چاپ و با یاری خدا، با اقبال مردم روبروشد. استقبال مردم از این کتاب خیلی خوب بود و افراد بسیاری خبرمی دادند که این کتاب تأثیر فراوانی روی آنها داشته.
بارها در جلسات و یا در برخورد با برخی دوستان، این کتاب به من هدیه داده می شد. آنها من را که راوی کتاب بودم نمی شناختند،و من از اینکه این کتاب در زندگی معنوی مردم موثر بوده بسیارخوشحال بودم.
یک روز صبح، طبق روال همیشه از مسیربزرگراه به سوی محل کار می رفتم.
یک خانم خیلی بدحجاب کنار بزرگراه ایستاده و منتظر تاکسی بود. از دور او را دیدم که دست تکان می داد، بزرگراه خلوت و هوامساعد نبود، برای همین توقف کردم و این خانم سوار شد.
بی مقدمه سلام کرد و گفت: می خواهم بروم بیمارستان .
پزشک بیمارستان هستم. امروز صبح ماشینم روشن نشد. شما مسیرتان کجاست؟
گفتم: محل کار من نزدیک همان بیمارستان است، شما رامی رسانم. آن روز تعدادی کتاب سه دقیقه در قیامت روی صندلی عقب بود.
#کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت