eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
دانشگاه حجاب
✅ بخش دوم حفظ اقتدار مرد ⭕️ مهمترین علت کشیده شدن مرد به روابط خارج از خونه، رفتارهای غلط خانم هست
4_363165108651687957.mp3
15.29M
✅ بخش حفظ اقتدار مرد ☢ انگیزه زندگی یک مرد معمولی 💥 معجزه اقتدار دهی و شکوه تامین.... 🔺چی شد که شما زن دوم گرفتی؟؟ 😔گفتم خدارحم به شوهرش کنه 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💠شیخ محمد تقی بافقی را میشناسید؟ 🔻 محمدتقی بافقی در ۱۲۹۲ق در شهر بافق از توابع یزد به دنیا اومد 🔸 تلاش مجدّانه ی او در امر به معروف و نهی از منکر، تو سبک زندگی مردم خیلی مؤثر بود. 🔺مثلا ایشون سلمانی‌های قم رو متعهّد کردن که ریش مشتریان رو نتراشن بدلیل حکم شرعیش 🔹 درگیری بافقی با رضاخان تو فروردین ۱۳۰۷ به اوج خود رسید. تو این سال، همسر رضاخان و گروهی از زنان دربار، برای حضور تو مراسم نوروزی، وارد حرم حضرت معصومه(س) شدندو تو غرفه بالای ایوان آیینه مدت زمانی رو بی‌چادر بودند. 🔸 وقتی بافقی از این ماجرا آگاه شد، پیغامی برای زنان فرستاد و به وضعشون اعتراض کرد اما چون مؤثر واقع نشد، شخصاً به اونجا اومد و از اونها خواست تا حرمت رو حفظ و حرم رو ترک کنند. 🔹خانواده شاه، خبر این واقعه رو به تهران دادن. رضاخان بی‌درنگ، همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی، از تهران روانه قم شد، نظامیان رو تو منظریه قم مستقر کرد و خودش به همراه عده‌ای از گارد، وارد شهر شد. 🔺 با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد، عده‌ای رو مضروب و بافقی رو هم دستگیر کردن. رضاشاه شخصاً بافقی رو زیر لگد انداخت و به ناسزا گرفت و به زندان تهران فرستاد! 🔸بافقی پس از چند ماه، با تلاش آیت اللّه حائری، از زندان آزاد ولی به شهر ری تبعید شد. ▫️ایشان در ۱۲ مرداد ۱۳۲۵ از دنیا رفتند و در حرم حضرت معصومه دفن شدند. 🌷روحشان شاد 🌷 🌸 @hejabuni|دانشگاه حجاب🎓
اگر این شهید عزیز رو میشناسید، یا همشهری ایشون هستید به ماخبر بدید. شهید محسن عظام‌نیا اولین شهید امربه‌معروف شهرستان ممسنی @panahande 🌸 @hejabuni|دانشگاه‌حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
مسااااااابقه 💐😋💐 مسااااااابقه ❤️ دانشگاه حجابیا سلاااام✋ ♻️ تا الان مسابقات مختلفی رو برگزار کردیم
برای شرکت در مسابقه هنوز فرصت هست با توجه به تعداد کم شرکت کننده ها امکان برنده شدن زیاد هست جا نمونید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید و انرژی بگیرید این خانم صبور و با ایمان متخصص قلب و عروق هستن👆👆 همسر شهید مدافع سلامت 🔺من تربیت شده مکتب زینبم 🌸امتحانای سخت مال آدمهای بزرگه ✅ اگرتو زندگی خیلی دارید خوش میگذرونید نگران بشید میدونی چراااااا؟ ✅مصاحبه ایی بسیار زیبا و تاثیر گذار 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
شهادت یک جوان رعنای دیگر برای حفاظت از هنجارشکنها 😤😠 • سرهنگ محمدهاشم قسام گفت: چند روز پیش، آمر به معروف محسن عظام‌نیا ۲۴ ساله ، توسط ۲ دانش‌آموز که برای مزاحمت ایجاد می‌کردند، با چاقو به شهادت رسید.🥀 • قسام با اشاره به محل وقوع این حادثه مصیبت‌بار گفت: در شب حادثه، قاتل و همدستش برای ۲ بانوی دوچرخه‌سوار 😤 در خیابان شهدای ناجای شهر ایجاد می‌کنند که این جوان غیور آنان را از این عمل . 🖐 • وی خاطرنشان کرد: قاتل و همدستش بعد از با محسن، با 😭 این آمر به معروف و ناهی از منکر را مضروب می‌کنند و علیرغم انتقال سریع او به بیمارستان، این جوان به دلیل وارده به شهادت می‌رسد. 😭🌷 • قسام گفت: سپس در کمتر از ۲ ساعت قاتل و همدستش شده 👏🏻 و پس از سیر مراحل بازجویی در مقر انتظامی و هر دو متهم به ارتکاب قتل ، تحویل مقام قضایی شدند. ✅ …………………… پ.ن: از خانواده شهید عظام‌نیا ملتمسانه میخوایم از خون این جوون رشید و رعنا نگذرن. چرا ما امنیت نداشته باشیم و عزیزانمون به سادگی تکه‌تکه بشن ولی ناپاکها و اوباشها در جامعه ول بگردن⁉️ 😡 پ.ن۲: فقط دوست دارم بدونم اون دو بانویی که شرع و عرف رو زیر پا گذاشتن و با تحریک شهوت دیگران، باعث تکه‌تکه شدن این جوان غیور شدن الان ⁉️ آخه چند جوون رشید این مملکت باید سلاخی بشن تا شما دست از فساد بردارید⁉️ 😭😭 …………………… نظر بدید: @Panahande ……………………… 🌸 @hejabuni|دانشگاه‌حجاب 🎓
حجاب؛ فقط مخصوص زن نیست زیرا که مردها هم باید حساب شده حرکت کنند و گرد و خاک بالا نیاورند و دل ها را به خود گره نزنند. که هر کس که سر راه دل ها بشیند او راهزن است و طاغوت. این مسأله در آن وسعت مطرح میشود که حتی زن و شوهر هم هیچ‌یک نباید بر هم حکومت کنند و هرکس خلق را در خود نگه دارد و باتلاق استعدادهای عظیم او شود طاغوت است.... ع_ص؛ روابط متکامل زن و مرد؛ ص۴۵ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#حدیث_غدیر 🌹امام كاظم(علیه السلام) فرمودند: ولايت على(علیه السلام) در كتابهاى همه پيامبران ثبت‏ شده
🌹رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ولايت على بن ابيطالب(علیه السلام) ولايت‏ خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى كردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.🌻 📚امالى صدوق ، ص32. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🎉😍۴ روز تا غـــدی‍ــــر😍🎉 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
😌آرامش ‼️با یه جمله به خودم اومدم ..این جمله از شهید علیرضا غلامزاده بود که میگفت(خواهرم نگذار به اسم آزادی زن با توو دیگر خواهرانم همانند شیئ رفتار کنند) 🤔کمی فکر کردم داشتم به کجا میرفتم داشتم با خودم چی کار میکردم چند نفر رو با حرفام از راه به در کردم؟؟چند نفر رو با تیکه ها و نیشخند های معنی دار رنجوندم؟؟دل چه کسایی رو شکستم؟؟ 😢دیگه خجالت میکشیدم حتی به خودم نگاه کنم و از توی ایینه به برق تو چشمام که پر از غرور و تکبر بود زل بزنم 💪تصمیم گرفتم عوض بشم بشم یه ادم دیگه اما می ترسیدم میترسیدم شاید تحمل نگاه ها و طعنه هارو نداشته باشم اما نه! منم یکی مثل اونام. اون هایی که روزشون رو با تیکه ها و زبون نیشدار افرادی مثل من شروع میکردن پس منم باید بکشم باید عوض بشم باید برای شادی دل امام زمانم و حضرت زهرا عوض بشم دیگه دوس ندارم مایع سر افکندگی پدرم بشم دیگه نمیخوام کلی نگاه پذیرای حضورم و بدرقه راهم بشه 🧕🏻از جام بلند شدم نگاهی به دور برم انداختم و به سمت میز توالت رفتم پد نم دار و برداشتم و کشیدم روی صورتم اینقدر محکم که هیچ اثری از اون رنگ و لعاب سابق نمونه به سمت کمد خواهرم رفتم و چادرشو ازش قرض گرفتم اما بدون اجازه کلی دیگه از وسایلاشو برداشتم مثل گیره و پیکسر و... 😍با کلی تلاش و تقلابالاخره همه چی درست شد و رفت سرجاش.کیفمو برداشتمو بدون سر و صدا رفتم بیرون. 😇دیگه قلبم اروم بود و تند تند به سینم نمی کوبید دیگه قصد فرار رو رفتن پیش هزار نفر رو نداشت...چه آرامشی داشتم! 😉امتحان کنین ضرری نداره! ✍️نویسنده:خانم علیزاده 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢اونایی که میگن بی حجابی زنان در کشورهای دیگه واسه مردها عادی شده و کاری به کارشون ندارن در مقابل این حوادث چه حرفی برای گفتن دارن؟ 🔻"آناستازیا لوا"مجری تلویزیون اکراین که با پسر ۶ سالش در قطار عازم مقصد بود ناگهان مورد حمله مرد غریبه ای قرار می گیره که قصد داشته جلوی چشمان پسرش بهش تجاوز کنه 🔻"آناستازیا"هرچی فریاد می زنه و کمک میخواد کسی به کمکش نمیاد.مرد متجاوز پسرش رو هم مورد ضرب و شتم قرار میده 🔻مرد متجاوز گلوی آناستازیا رو چسبیده بود و با ضرباتی که به صورتش وارد کرده کبودی زیادی بجای گذاشته 🔻آناستازیا از مرد متجاوز خواهش می کنه که از کوپه بیرون برن و جلوی چشم پسرش کاری نکنه.خوشبختانه وقتی به بیرون از کوپه میرن مرد متجاوز توسط پلیس قطار بازداشت میشه 🌐منبع: https://www.dailymail.co.uk/news/article-8587431/TV-presenter-28-viciously-beaten-stranger-tried-rape-six-year-old-son.html 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
خَیِّر گرامی سلام امام علی بن موسی الرضا (ع) فرمودند: کسی که در روز عید غدیر مومنی را اطعام دهد مانند کسی است که تمام پیامبران و صدّیقان را اطعام داده است. دوستای عزیزم برای عید غدیر به لطف خدا و دستان مهربون شما ،میخوایم گوسفند قربونی کنیم و فقرا رو اطعام بدیم😌💞 هزینه ی یک گوسفند هم بین دو نیم تا سه میلیون تومانه... ممنون میشم مارو در این کار خیر همراهی کنید😍💚 یادتون نره فقط پنج روز فرصت داریم...💚 شماره کارت : بانک کشاورزی 6037701402791096 ملیکا سلیمی @Miss_salimi
دانشگاه حجاب
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌛عاشقی به افق حلب🌜 #قسمت_هفتادُ_پنجم عکس شهید متعلق به یک منطقه ی جنگی
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌛عاشقی به افق حلب🌜 چند صفحه از سوره ی مبارکه بقره را خواندم و قرآن را بوسیدم ... مامان همچنان داشت قرآن میخواند. سجاده ام را جمع کردم ، تکیه ام را به دیوار دادم و روبه روی مادر نشستم... صورت مهربانش نور خاصی داشت که مرا محو خود کرده بود... قرآنش تمام شد و نگاهم کرد: -قبول باشه دختر قشنگم... +قبول حق باشه مامان جون... از فرصت استفاده کردم و حرفم را زدم... +راستش مامان میخواستم یه مسئله رو باهاتون در میون بذارم... -خیر باشه...جانم مادر +خیره...از طرف مدرسه میخوان ببرنمون راهیان نور.خیلی دلم‌میخواد برم مامان...زیاد وقت ندارم و جا داره پر میشه ! اجازه میدین برم؟ -ریحانه جان عمو محمد بهم گفته بود ...خیلی فکر کردم ،مخالف نیستم ولی به نظرم سال بعد برو...الان شرایط روحیت بخاطر بابا... حرفش را با لبخند بریدم و گفتم: +الهی قربونت برم من حالم خوبه...خودتون که دارید میبینید.من الان به این سفر احتیاج دارم... -باید فکر کنم دخترم...تا اونجایی که من میدونم با اوتوبوس میبرن...خطرناکه دلم شور میزنه مادر... +مامان خواهش میکنم😔خیلی دلم‌میخواد برم...لطفا! -باشه دخترم تا فردا فرصت بده تا فکر کنم... چشمی گفتم و از اتاق خارج شدم... خدا خدا میکردم جواب مامان مثبت باشد. برنامه ام را جمع کردم داخل کوله پشتی گذاشتم،صبحانه ام را خوردم... قرار بود عمو محمد بیاید دنبالم... مسیر خانه تا مدرسه طولانی نبود اما عمو دوست داشت خودش مرا ببرد و گاهی هم بیاورد. به مدرسه که رسیدم هانیه را جلوی دفتر دیدم... تا مرا دید به سمتم‌دوید! انگار منتظرم بود. انقدر عجله داشت که بدون سلام شروع کرد به صحبت کردن... -ریحانه چیشد میای؟ +سلام...هانیه مامانم گفت فردا بهم میگه...میخواد فکر کنه... -ای وای! امروز آخرین مهلت ثبت نامه دختر خوب! دو روز دیگه حرکته...جا داشت پر میشد با بدبختی و خواهش و التماس گفتم‌یه نفر جا نگه دارن... با حرف های هانیه انگار دنیا روی سرم‌خراب شد... فکری به سرم زد. مریم‌قرار بود امروز ساعت۱۲ به مرز برسد... من هنوز ۴ساعت وقت داشتم تا با او تماس بگیرم و بخواهم مادر را راضی کند... ادامه دارد... ✍نویسنده: 🌜🌹 @hejabuni 🌹🌛